سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
فردگرایی لیبرال
در دنیای جدید، برخی از مکتبهای سیاسی همچون لیبرالیسم، شعارهایی را مطرح میسازند که گاه پارهای از آنها با رهآورد ادیان در تعارض قرار میگیرد. بررسی جنبههای گوناگون این مکاتب و میزان سازگاری آنها با ادیان آسمانی، به ویژه دین مبین اسلام، یکی از مسائل مهم دینپژوهی است. در این نوشتار، نویسنده یکی از آموزههایمشترک لیبرالها (فردگرایی) را مطرحمیسازد و به بررسی انتقادی عناصر چهارگانه آن میپردازد.
لیبرالها در مقابل مارکسیستها که شعار اصالت جامعه و تقدم منافع اجتماعی بر منافع فردی را سر میدهند، به گونهای افراطی به اصالت فرد و رجحان مصالح فردی میاندیشند. از آن جا که این تفکر، فرد انسانی و خواستههای او را بر همه چیز - حتی بر خدا و دستورات دینی - غالب و حاکم میداند، در این مقاله در صددیم با معرفی این نگرش از زبان محققان غربی، به بررسی و نقد آموزههای آن بپردازیم; اما پیش از ورود به بحث لازم است مختصری درباره تعریف لیبرالیسم، پیشینه تاریخی آن و عقاید مشترک لیبرالیستها بدانیم.
لیبرالیسم، فلسفهای سیاسی است که معتقد استسازمانهای سیاسی باید از طریق نقشی که برای علایق افراد ایجاد میکنند توجیه شوند; علایقی که جدای از مفهوم جامعه، قابل درک هستند; فرهنگها، اجتماعات و دولتها فی نفسه هدف نیستند و سازمانهای سیاسی و اجتماعی نباید در اندیشه مسخ یا تکامل طبیعت انسانی باشند; زیرا مردم در این که در زندگی اقتصادی و معنوی خود چه هدفی را دنبال کنند آزادند. اما از آن جا که اهداف و مقاصد همه مردم به طور طبیعی با یکدیگر هماهنگ نیستند، ساختاری از قواعد لازم است تا از طریق آن افراد بتوانند میان اهداف خود و دیگران توافق و تسالم برقرار سازند. (۱)
● پیشینه تاریخی لیبرالیسم
هر چند اصطلاح لیبرالیسم به عنوان نامی برای تعدادی از برنامههای حزبی مختلف و ایدئولوژیهای سیاسی بیثبات، در اوایل قرن نوزدهم در اروپای غربی مطرح شد; اما اندیشمندان لیبرال کوشیدهاند تا ریشههای فکری این نظریه را در نوشتههای متفکران پیشین جستجو نمایند. از این رو معمولا، متفکرانی چون:
۱) مونتسکیو (۱۷۵۵- ۱۶۸۹)،
۲) ولتر (۱۷۷۸- ۱۶۹۴)،
۳) آدام اسمیت (۱۷۹۰- ۱۷۲۳)،
۴) ایمانوئل کانت (۱۸۰۴- ۱۷۲۴)،
۵) توماس هابز (۱۶۷۹- ۱۵۸۸)،
۶) جان میلتون (۱۶۷۴- ۱۶۰۸)،
۷) جان لاک (۱۷۰۴- ۱۶۳۲)،
۸) کالون (۱۵۶۴- ۱۵۰۹)
۹) مارتین لوتر (۱۵۴۶- ۱۴۸۳)
را از پیشگامان اندیشه لیبرالیسم معرفی کردهاند. افزون بر این، برخی کوشیدهاند تا رگههایی از عناصر لیبرالیسم را در سخنان سقراط و ارسطو نیز پیدا کنند. (۲)
● عقاید مشترک لیبرالها
علی رغم تفاوتها و اختلافاتی که میان لیبرالها مشاهده میشود، همه آنها بر عناصری چون آزادی دینی، احترام به فکر، عقیده و سلیقه افراد، آزادی اندیشه، بیان و عمل، احترام به استقلال و حقانیت فرد و تمرکز زدایی، تاکید میورزند. (۳)
تک تک عقاید و عناصر یاد شده از دیدگاه اسلامی جای تامل و نقد دارند که بررسی آنها مجال دیگری را میطلبد و ما در این نوشتار، تنها در صدد بررسی و نقد فردگرایی لیبرال هستیم که نظریهپردازان لیبرال خود را عمیقا نسبتبه این پیش فرض، متعهد میدانند.(با این که سیاستبازان غربی چندان تعهد عملی نسبتبه هیچ اصلی از خود نشان نمیدهند)
● عناصر فردگرایی لیبرال
چنان که برخی نویسندگان غربی بیان میکنند، فردگرایی لیبرال دارای چها جزء یا عنصر است:
عنصر اول، این است که لیبرالها معتقدند در ارزشیابیهای سیاسی و اجتماعی، این فرد است که باید به عنوان مساله اصلی مد نظر قرار گیرد، و مسایل دیگر، از قبیل فرهنگ ملی و سرنوشت آن، زبان، اجتماع یا ملت همیشه به عنوان مسایلی فرعی و ثانوی مورد توجه قرار میگیرند.
در این که مبنا و دلیل این نوع فردگرایی چیست، لیبرالها توافق چندانی با هم ندارند; مثلا جان لاک در قرن هفدهم دلیل آن را چنین بیان میکرد که چون هر فرد، ساخته و مملوک خداوند است و رابطه او با خداوند رابطهای مستقیم و بلا واسطه است، پس در واقع تصمیماتی که هر فرد برای خود میگیرد، تصمیمات خداوند است. و بنابراین حقوق افراد نسبتبه یکدیگر از اعتباری بنیادین برخوردار است که این اعتبار و ارزش، نیازی به پیش فرض گرفتن ساختارهای اجتماعی بزرگتر ندارد.
لیکن لیبرالیسم جدید، از زمان لاک به بعد همواره کوشیده است تا فردگرایی را بدون توسل به مفهوم خدا بنیان نهد. و بدین جهتبرای توجیه فردگرایی به اصل سود یا وظیفه تمسک میجوید. و به این ترتیب لیبرالها بسته به دلیلی که برای فردگرایی میآورند به دو دسته سودگرایان و وظیفه گرایان تقسیم میشوند. سودگرایان مفهوم ارزش را به لحاظ تحلیل با مفهوم خواست و میل فرد پیوند میزنند و از این حقیقت که خواستن یا میل داشتن، صفاتی فردی هستند نتیجه میگیرند که اصول ارزش نیز باید فردی باشد; و از این رو ارزش اخلاقی برابر استبا تامین امیال و خواستههای شخصی فرد. (۴)
در مقابل، وظیفه گرایان مبنای فردگرایی را در نظریه وظیفه گرایی اخلاقی کانت جستجو میکنند و معتقدند ارزش نهایی در پاسخ گویی فرد به ندای وجدان و وظیفه شخصی خودش شناخته میشود; و نتیجه میگیرند که هر شخصی به عنوان فاعل اخلاقی، این استحقاق را دارد که خودش را هدفی مستقل لحاظ کند; نه صرفا وسیلهای برای رسیدن به اهداف اجتماعی وسیعتر. (۵)
عنصر دوم فردگرایی لیبرال اعتماد به استعداد و توانایی افراد در ترتیب و تنظیم زندگی مورد پسند و علاقه خویش است. و روی همین مبنا است که لیبرالها اهمیت زیادی برای آزادی قایل میشوند. و معتقدند اگر افراد آزاد و رها گذاشته شوند، خود به خود و بدون نیاز به تحمیل از خارج، روابط انسانی مورد علاقه خود در زندگی اجتماعی را به وجود میآورند. (۶)
عنصر سوم، تعهد به مساوات است; «مساوات» به منزله یک اصل زیربنایی در ارزش اساسی و به عنوان منطق اصلی نظریه لیبرالها است و آنان خواهان مساوات در ارزش بنیادین هستند. و نظریه لیبرال در واقع عدالت اجتماعی را به معنی مساوات میداند و شعارش این است که مردان و زنان در استعدادهای سیاسی، اخلاقی و نیز در اعطای این استعدادها به آنان، مساوی هستند. (۷)
عنصر چهارم در فردگرایی لیبرال، عبارت است از عقلگرایی افراطی، که در آن بر عقل فردی و حقوق ناشی از آن تاکید میشود. لیبرالیسم معتقد است عقل فردی نه تنها در عرصه آزادی اندیشه بایستی مورد احترام باشد، بلکه اساسا در زندگی سیاسی و اجتماعی، همه قوانین اجتماعی باید در دادگاه عقل هر فرد، قابل دفاع بوده باشند.
● نقد فردگرایی لیبرال
۱) نقد عنصر اول
سه دسته اشکال میتوان بر این عنصر فردگرایی وارد کرد: دسته اول مربوط میشود به اصل مفهوم فرد و ارزش بودن آن، که اساسا مفهوم فرد، مفهومی مبهم و نامتعین است; وانگهی اگر فرد را نهاییترین ارزش بدانیم، به هنگام تزاحم حقوق و منافع و سلایق فردی (که لاجرم در زندگی اجتماعی پیش میآید) دچار مشکل جدی میشویم. گذشته از این که در این ارزشیابی، از سرشت اجتماعی انسان و روحیه نوع دوستی و فداکاری او به طور کلی غفلتشده که این غفلت، پیامدهای مخربی مثل قدرتطلبی، منفعتطلبی و تنازعات و کشمکشهای اجتماعی و غیره را به دنبال دارد.
علاوه بر این که ارزشیابی فردگرایانه لیبرالیسم، این مکتب را دچار نسبیتگرایی در اخلاق نموده است; تا جایی که ژان پل سارتر مینویسد: «هیچ قانون کلی اخلاقی وجود ندارد که بتواند به شما نشان بدهد چه باید بکنید. در این جهان، هیچ نشان پذیرفته شدهای وجود ندارد.» (۸) پذیرفتن نسبیت در اخلاق، راه هر گونه نقد اخلاقی، حتی نسبتبه دیدگاههای متعارض را میبندد و اخلاق را تا حد سلیقه، و اختلاف در مسایل ارزشی اخلاقی را تا حد اختلاف در سلیقههای فردی، تنزل میدهد. و آن گاه است که دیگر ملاکی برای تفکیک رفتار ظالمانه و خائنانه از رفتار عادلانه و خیرخواهانه وجود نخواهد داشت. (۹)
اشکال دیگر آن است که این گونه ارزشگذاری، به نظریه جدایی «هست» از «باید» ، آن هم به معنی خالی بودن جهان از ارزش اخلاقی واقعی میانجامد. چنان که مک اینتایر با ارجاع به هیوم مینویسد: «... در عصر فردگرایی همچنان که آرمانهای مشترک و کارکردهای پذیرفته شده کنار گذاشته میشود; احکام اخلاقی نیز پشتوانه خود را بیش از پیش از دست میدهد. پایان این فرایند با ظهور عبارت «شما باید...» همراه است که فاقد پشتوانه منطقی بوده و قوانین اخلاقی سنتی را قوانینی فاقد هر گونه غایتمندی و در خلا اعلام میکند و طبقه نامحدودی از اشخاص را مخاطب قرار میدهد.» (۱۰) و این در حالی است که در نظر نگرفتن هیچ گونه واقعیتی به عنوان پشتوانه اخلاق و محدود کردن واقعیت ارزشی به فرد و تمایلات و خواستههای او، به هدم اخلاق و ارزشهای متعالی اخلاقی انسان میانجامد. و پوچ انگاری جهان و انسان را نتیجه میدهد; در صورتی که در بینش توحیدی اسلام:
جهان به باطل و بازی و عبث آفریده نشده است; هدفهای حکیمانه در خلقت جهان و انسان در کار است; هیچ چیزی نابجا و خالی از حکمت و فایده آفریده نشده است. نظام موجود، نظام احسن و اکمل است. جهان به عدل و به حق بر پاست. نظام عالم بر اساس اسباب و مسببات برقرار شده است و هر نتیجهای را از مقدمه و سبب مخصوص خودش باید جستجو کرد... قضا و قدر الهی بر همه جهان حاکم است و انسان به حکم قضا و قدر، آزاد و مختار و مسئول و حاکم بر سرنوشتخویش است. انسان دارای شرافت و کرامت ذاتی و شایسته خلافت الهی است. (۱۱)
دسته دوم اشکالاتی است که بر ملاکهایی که برای فردگرایی ذکر شده وارد است:
در مورد ملاکی که از قول جان لاک نقل شد باید گفت مخلوق الهی بودن انسان، گر چه ارزشمند است، اما ارزش اخلاقی (آن هم ارزش نهایی اخلاقی)، نمیتواند باشد. ارزش نهایی اخلاقی وقتی حاصل است که انسان در پرتو عمل به دستورات الهی به ورانیتحقیقی برسد; دستوراتی که از سوی مبدا متعالی صادر شده است که با علم کامل و تام نسبتبه استعدادها و ظرفیتهای جهان و نیز نسبتبه مصالح و مفاسد واقعی و حقیقی انسان، او را به راهی هدایت میکند که خیر حقیقی و سعادت ابدی او، و به عبارتی خیر دنیا و آخرت او در آن است. صرف این که انسان، مخلوق خداوند است مستلزم آن نیست که همه تصمیمهای او نیز مورد تایید خدا باشد. هم چنین این پندار که اگر انسان به حال خود واگذاشته شود، در نهایتباتعدیل خواستهها و تمنیات خود به تصمیمهای خدا پسندانه میرسد، خیالی واهی است; و دلیل واهی بودن آن، این همه قلدرمآبیها و ظلم و ستمها و خودکامگیها و فریب کاریهایی است که انسان همواره با آن مواجه بوده است.
و اما در مورد ملاک سودگرایی ایرادهای زیادی میتوان ذکر کرد. از جمله این که اندیشمندان فلسفه اخلاق غرب که مخالف سودگرایی هستند، دو ایراد عمده به این نظریه گرفتهاند:
▪ اول این که در قلمرو امور اخلاقی، که قلمرو ارزشها و امور غیر مادی است، منفعت مادی نمیتواند «معیار» و «میزان» مناسبی باشد.
▪ دوم این که «عمل واحد» ممکن است در زمانهای مختلف، نتایج متفاوتی در پی داشته باشد; به این ترتیب برای یک عمل، واحد نمیتوان یک نتیجه مشخص و معلوم تعیین نمود، و این امکان وجود دارد که عملی که در زمان کنونی، نتیجه منفعتآمیز دارد، در درازمدت، نتیجهای مغایر با نتیجه اولی پدید آورد. از این رو میتوان گفت معیارها و موازین سودگرایانه به تشتت و سردرگمی اخلاقی میانجامد. (۱۲)
اشکال دیگر سودگرایی اخلاقی این است که این بینش، فلسفه زندگی انسانی را به ارزشهای حسی و مادی محدود ساخته، خواستهها و ارزشهای معنوی و متعالی انسان را به غفلت میسپارد. و چنین اخلاقی خلا ناشی از نیازهای معنوی و روحانی آدمی را پر نخواهد کرد.
اشکال دیگر این که اگر مثلا در اقتصاد، همواره به دنبال «حداکثر سود» باشیم، هدف سودگرایی اخلاقی، یعنی بیشترین غلبه ممکن خیر بر شر در کل جهان، حاصل نمیشود. چه محصول چنین اقتصادی، تولید «برای کسب سود بیشتر» و نه «برای رفع نیاز مردم» خواهد بود و لذا به مصرفگرایی توده مردم و ثروت اندوزی و قدرتطلبی تولیدکنندگان خواهد انجامید. نتیجه این نظام اقتصادی را امروزه در روابط اقتصادی دنیا شاهدیم که چگونه هشتاد درصد ثروت دنیا در دست اقلیتبیست درصدی قرار گرفته است. اگر مبنای اقتصاد لیبرالیستی، سودگرایی اخلاقی باشد چگونه میتواند ادعا کند که به «مطلوبیت کل» مورد نظر خود دستیافته است؟ !
و اما ملاکهای وظیفه گرایانه که عمدتا به مکتب اخلاقی کانت ارجاع داده میشوند، با بررسی و نقد نظریه اخلاقی کانت مورد نقد قرار میگیرند: مطابق نظر کانت، عملی ارزشمند است که فقط و فقط به نیت انجام وظیفه قانونی انجام پذیرد. (۱۳) و وظیفه قانونی با حکم عقل عملی به این که «چنان عمل کن که گویی بناست که آیین رفتار تو، به اراده تو یکی از قوانین عام طبیعتشود (۱۴) » ، تعیین میشود. کانت این حکم را از احکام بدیهی عقل عملی دانسته و آن را از این معیار کلی به دست میآورد که: هر فعلی که بتوان آن را بدون تناقض به صورت قانون عام و کلی تصور کرد، دارای ارزش اخلاقی است. (۱۵)
از آن جا که در آن حکم کلی عقلی که کانت مطرح میکند، هدفی خارج از فرد و عقل فردی لحاظ نشده، لیبرالهای وظیفهگرا نظریه او را با عقیده خود مطابق دیدهاند و اظهار میدارند براساس وظیفهگرایی کانت نیز انسان وظیفهای جز پاسخگویی به ندای عقل عملی فردی خویش، که همان ندای اراده، وجدان و احساس وظیفه شخصی است ندارد. (۱۶) و از این جا مبنایی برای فردگرایی خود فراهم نمودهاند.
برای رد این نظریه کافی است که مبنای کانتی را به دلیل اشکالهای عمدهای که دارد، مردود بدانیم. برخی از این اشکالها عبارتند از:
۱) کانت میان واقعیت و ارزش ارتباطی نمیبیند، زیرا بر طبق معرفتشناسی او، درک هستها و نیستها (واقعیتها) کار عقل نظری است که حوزهای کاملا جدای از حوزه عقل عملی که کارش درک خوبیها و بدیها و باید و نبایدهای اخلاقی است، دارد. این مبنای معرفتشناختی کانت مردود است و میان واقعیت و ارزش، ارتباط وجود دارد; نمیتوان بدون در نظر گرفتن نتیجه واقعی عمل، ارزش اخلاقی آن را سنجید. تفکیک میان این دو حوزه کانت را دچار تناقض گوییهایی کرده است که منتقدان نظریه او این تناقض گوییها را به عنوان اشکال عمده مطرح کردهاند، مثلا گفتهاند کانت از طرفی میکوشد تا ثابت کند ارزش اخلاقی یک عمل، فقط و فقط به انگیزه آن بستگی دارد و از طرف دیگر ملاحظاتی را درباره نتیجه عمل و نقش آن در تعیین درستی و نادرستی عمل در نظر میگیرد. و مثلا در مقام مثال از عناوینی که ممکن نیستبدون تناقض به صورت قانون کلی و عام در آیند، دروغگویی را ذکر میکند و با استشهاد به چنین مثالی به نتایج دروغگویی اشاره میکند، و این نشان آن است که او به ادعای اصلی خود که تنها با انگیزه عمل سر و کار دارد پای بند نمانده است. (۱۷)
۲) از موارد تزاحم میان دو یا چند تکلیف، بحث نکرده است. مثلا در مورد تزاحم تکلیف حفظ اسرار نظامی با تکلیف راستگویی چه باید بکنیم؟ مبنای اخلاقی کانت در این موارد جواب نمیدهد. (۱۸)
۳) کانت مدعی است که نیتخیر همان نیت ادای تکلیف عقلی است; و در مورد دلیل این ادعا توضیحی نمیدهد و گویا آن را بدیهی میپندارد. در حالی که این سؤال همچنان باقی است که «چرا باید به وظیفه و تکلیف عقلی خود عمل کنیم؟» صرف این که «چون عقل گفته است» پاسخ را تمام نمیکند. باید میان انگیزه عمل و سعادت و کمال انسانی ارتباط واقعی و حقیقی در نظر گرفته شود.
۴) در مواردی که انسان دارای خواستهها و امیال متناقض است، مانند این که هم میل به راحتطلبی و خوشگذرانی دارد و هم میل به تحصیل علم و شکوفا کردن استعدادهای فردی، معیار کلی کانت [یعنی قابلیت تعمیم] نشان نمیدهد که به چه دلیل خواستهای بر خواسته دیگر ترجیح داده میشود و مثلا چرا باید بخواهیم که شکوفایی استعدادها به صورت قانون عام درآید ولی میل به خوش گذرانی و راحتطلبی تعمیم نیابد؟ ! این جاست که باید دلیل دیگری را برای این ترجیح در نظر بگیریم که ریشه در ارتباط عمل با نتایج مطلوب انسانی دارد.
دسته سوم اشکالات فردگرایی برمیگردد به اصلیترین پایه و مبنای فردگرایی لیبرالیسم که همان اومانیسم و انسان محوری است، که مبنای مردودی است. به جهت این که مقصود از اومانیسم چیست؟ آیا این مکتب، افراد انسان را محور ارزش میداند یا انسانیت انسان را. اگر فرد انسان محور باشد، لازم میآید که همه انسانها خواه ظالم و خواه عادل، از ارزش یکسان برخوردار باشند و حتی جنایتکاران با مصلحان در یک ردیف مورد ارزشیابی قرار گیرند، و اگر انسانیت محور باشد، باید گفت ملاک این انسانیت چیست. پس برای ارزشیابی واقعی باید به واقعیتی ورای این مفهوم مراجعه کرد و صرف انسان بودن نمیتواند ملاک ارزش بوده باشد.
نویسنده: محمد تقی - اسلامی
پینوشتها:
۱. Liberalism, in Routledge Encyclopedia of Philosophy, Routledge Inc. New York, ۱۹۹۸. V۵, P.۵۹۸.
۲. Liberalism, in Encyclopedia of Ethies, p. ۶۹۸.
۳. Ibid, p. ۷۰۰_۷۰۱.
۴. Ibid, p. ۷۰۱.
۵. Liberalism, in Routledge Encyclopedia of Philosophy, V.۵, p ۶۰۰.
۶. Ibid, p. ۶۰۰.
۷. Ibid, pp ۶۰۰-۶۰۱.
۸. Jean - Paul Sartre, Existentialism and Humanism, translated by Philip Mairet, Methuen, ۱۹۴۸, p. ۳۸.
۹) آن چه ذکر شد برخی از لوازم نسبیت گروی اخلاقی است. نقد مبناییتر این نظریه، مجال بیشتری را میطلبد. ر. ک: محمدتقی مصباح یزدی، دروس فلسفه اخلاق، اطلاعات، تهران، ۱۳۷۳، ص ۵۷- ۵۳ و مرتضی مطهری، مجموعه آثار، صدرا، تهران، ۱۳۷۳، ج ۱۳، ص ۷۴۰- ۷۰۵.
۱۰. Alasdair Mac Intyre, A Short History of Ehics, Routledge, ۲nd edition, ۱۹۸۸, p. ۱۷۳.
۱۱) مرتضی مطهری، پیشین، ج ۲، ص ۸۵.
۱۲) ریچارد پاپکین و آو روم استرول، کلیات فلسفه، ترجمه و اضافات دکتر سیدجلال الدین مجتبوی، حکمت، تهران، ۱۳۷۴، ص ۵۴- ۵۳ (با تصرف و تلخیص.)
۱۳) برتراندراسل، تاریخ فلسفه غرب، ترجمه نجف دریا بندری، نشر پرواز، تهران، ۱۳۷۳، ص ۹۷۲.
۱۴) ایمانوئل کانت، بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق، ترجمه حمید عنایت و علی قصیری، خوارزمی، تهران، ۱۳۶۹، ص ۶۱.
۱۵) همان، ص ۶۳ و ۶۴.
۱۶) پیشتر ص ۱۵.
۱۷) ریچارد پاپکین، پیشین، ص ۶۳- ۶۲.
۱۸) همان، ص ۶۴- ۶۳.
۱۹) سوره نحل، آیه ۹۷.
۲۰) سوره روم، آیه ۱۰.
۲۱) سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
۲۲) مرتضی مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، صدرا، ۱۳۷۲، ج ۲، ص ۳۰۹.
۲۳) ماکس وبر، جامعه و اقتصاد، ترجمه عباس منوچهری و... ، مولی، تهران، ۱۳۷۴، ص ۳۰- ۲۹.
۲۴) آنتونی اربلاستر، ظهور و سقوط لیبرالیسم غرب، ترجمه عباس مخبر، نشر مرکز، تهران، ۱۳۷۷، ص ۵۰.
۲۵) هربرت مارکوز، انسان تک ساحتی، ترجمه محمد مؤیدی، امیرکبیر، تهران، ۱۳۶۲، ص ۶۷.
۲۶) ژرژ بوردو، لیبرالیسم، ترجمه عبدالوهاب احمدی، نشر نی، ۱۳۷۸، ص ۱۱۹.
۲۷) رنه گنون، سیطره کمیت و علائم آخر زمان، ترجمه علی محمد کاردان، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۶۵، ص ۶۹.
۲۸) همان، به ویژه، فصلهای ۴ و ۱۰.
۲۹) همان، ص ۱۶۶.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران مجلس شورای اسلامی بابک زنجانی مجلس خلیج فارس دولت سیزدهم دولت لایحه بودجه 1403 حجاب شورای نگهبان مجلس یازدهم محمدباقر قالیباف
قوه قضاییه هواشناسی تهران سیل شهرداری تهران فضای مجازی سلامت شورای شهر تهران دستگیری پلیس آموزش و پرورش قتل
خودرو قیمت دلار قیمت خودرو سایپا کارگران ایران خودرو دلار بازار خودرو قیمت طلا مالیات بانک مرکزی تورم
تلویزیون رسانه سریال سینمای ایران سینما فیلم تئاتر موسیقی دفاع مقدس بازیگر کتاب رسانه ملی
ناسا سازمان سنجش شورای عالی انقلاب فرهنگی آموزش عالی
رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین غزه آمریکا جنگ غزه حماس روسیه نوار غزه عربستان اوکراین ترکیه
فوتبال استقلال پرسپولیس سپاهان تراکتور تیم ملی فوتسال ایران فوتسال باشگاه استقلال وحید شمسایی بازی باشگاه پرسپولیس لیگ برتر
هوش مصنوعی اینترنت تبلیغات اپل نخبگان همراه اول ماه آیفون گوگل روزنامه ایرانسل
داروخانه ویتامین کاهش وزن بارداری خواب دیابت طول عمر سلامت روان فروش اینترنتی دارو هندوانه