جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

مسائل اجتماعی روی فرکانس رسانه های تصویری


مسائل اجتماعی روی فرکانس رسانه های تصویری

در دنیای امروز رسانه ها آن قدر با زندگی مخاطبان عجین شده اند که شاید بتوان آنها را یکی از ضروری ترین ابزارهای زندگی در کنار نیازهای حیاتی زندگی شهروندان جامعه دانست

در دنیای امروز رسانه ها آن قدر با زندگی مخاطبان عجین شده اند که شاید بتوان آنها را یکی از ضروری ترین ابزارهای زندگی در کنار نیازهای حیاتی زندگی شهروندان جامعه دانست. این موضوع از هنگامی شدت گرفت که رسانه های تصویری سرگرم سازی همچون تلویزیون و سینما گام به این عرصه گذاشتند. این رسانه ها به دلیل ترکیب چندین عنصر سرگرم ساز و جذاب به تدریج به سمتی پیش رفتند که خیلی سریع تر از هر چیز دیگری در زندگی اجتماعی شهروندان جای خود را پیدا کردند.

اما این پایان ماجرا نبود بلکه به تدریج این رسانه ها درکنار ماهیت سرگرم کننده خود شروع به انتقال پیام کردند و به تدریج کار به جایی رسید که این رسانه ها به عنوان ابزار فرهنگ سازی در دنیای امروز شناخته می شوند.

این روند خیلی سریع در زمان حال به جایی رسیده است که در بسیاری از جوامع پیشرفته برای نهادینه کردن یک رفتار اجتماعی و فرهنگی درجامعه و حتی انتقال فرهنگ به جوامع دیگر با ترکیب چاشنی سرگرم سازی از این رسانه ها استفاده می کنند.

دراین بین باید دقت کرد که درکشور ما هم با پیشرفت درابعاد مختلف ابزاری و محتوایی به تدریج سینما و تلویزیون به عنوان ابزاری سرگرم کننده شناخته شده اند. اما با نگاهی به کارنامه چندین ساله حضور این رسانه ها این سوال پیش می آید که درکنار بحث سرگرم سازی چقدر برنامه ریزی برای استفاده از این رسانه ها در راستای فرهنگ سازی و نهادینه کردن رفتارهای اجتماعی مدنظر قرارگرفته است.

● تیغ دولبه رسانه در دستان مدیران

به نظر می رسد که برای درک بهتر این موضوع می توان نگاهی به بحران ها و مشکلات امروز جامعه ایران کرد و به این موضوع اندیشید که این رسانه ها تا چه حد توانسته اند و تا چه می توانند درحل این مسائل گام بردارند.

برای نگاه کردن به این سوالات و پاسخ بدانها باید به نکته ای توجه داشت. آمارها بیان گر این است مردم جامعه ایران بیشتر، از رسانه های گرم که همراه با صوت و تصویر هستند استقبال می کنند تا رسانه های مکتوب!!! این مسئله مصداق یک تیغ دولبه است که هم می تواند برای جامعه ایران در صورت برنامه ریزی صحیح مفید باشد و هم می تواند در صورت عدم توجه مشکل بیافریند! به گونه ای که حتی نه تنها مشکلی از جامعه حل نمی کنند بلکه خود به مشکلات جامعه می افزایند.

این موضوع درحالی است که جمعیت جوان جامعه ایرانی همیشه به دنبال استقبال از رسانه هایی همچون سینما و تلویزیون بوده است و به همین دلیل هر دو این رسانه ها از بهترین موقعیت برای نهادینه کردن فرهنگ در بین این قشر عظیم از جامعه برخوردارند.

مثلا با نگاه رسانه ای و فرهنگ سازی می توان مسائل مربوط به ازدواج را حل کرد.

اما در چند سال اخیر دربسیاری از محصولات رسانه ای سینمایی و تلویزیونی این اتفاق به تنها آن گونه که باید رخ نداده بلکه در برخی مواقع مخرب بوده است. این موضوع علی الخصوص درمورد فیلم های سینمای ایران بیشتر رخ نمایی می کند. در بسیاری از فیلم هایی که با پس زمینه ازدواج ساخته شده و یا به نوعی از این موضوع استفاده شده نه صحبتی از ساده زیستی است و نه حرفی از تبیین این فرهنگ در قالب سناریو فیلم. بلکه در عکس بر برخی از این فیلم ها که تعدادشان کم نیست، مسائلی را به بعینه مشاهده می کنیم که دقیقاً دامن زدن به مادی گرایی است. به عنوان نمونه در فیلم هایی همچون «زن ها فرشته اند» و یا «آتش بس» این موضوع کاملا قابل لمس است.

دراین فیلم ها زوجی که با هم ازدواج می کنند در همان ابتدای فیلم همه چیز دارند و به گونه ای به ببیننده القا می شود که انگار ازدواج تنها مخصوص ثروتمندان جامعه است. درتمام این فیلم ها یک زوج از ابتدای فیلم دربهترین منطقه تهران زندگی می کنند و از بالاترین امکانات رفاهی همچون ماشین مدل بالا و ... برخوردار ند. این تصویر که دربسیاری از فیلم های سطحی امروز ایران به چشم می خورد نه تنها مورد استقبال جامعه قرار نگرفته بلکه به نوعی حتی باعث فاصله گرفتن جامعه از سینما شده است. درکنار این موضوع نمی توان از آسیب های چنین سینمای مادی گرایی غافل بود. چرا که وقتی قشر عظیمی از جامعه دائما چنین چیزهایی را در قالب فیلم هایی که تعدادشان روز به روز درحال افزایش است مشاهده می کند، دیگر نمی توان از او انتظار داشت توقعش از زندگی همان مدل اصیل اسلامی-ایرانی باشد. در واقع سینما با شرایط فعلی به جای تربیت صحیح نسل در آستانه ازدواج، به نوعی او را مادیت زده می کند. نکته جالب اینجاست که بسیاری از کارگردانان استفاده از خانه های بزرگ دراین فیلم ها را به دلیل راحت بودن فیلمبرداری توجیه می کنند. حال سوال اینجاست که آیا استفاده از چنین توجیهی برای بیننده که انتظار تصویر واقعی از شروع یک زندگی دارد قابل باور است؟ یا تنها باعث دلخوری و به نوعی قهر او با سینما می شود؟

● فاصله گرفتن از جامعه نتیجه ای جز این ندارد!

بخش اعظم مردم جامعه از طبقات متوسط و متدین هستند و به همین دلیل نگاه فرهنگی مادی گرا و غیر واقعی را نمی پذیرند. این موضوع در حالی است که گویا برخی کارگردانان اصلا به چنین مسئله ای باور ندارند و نتیجه این عدم باور، نداشتن درک صحیح از جامعه و انعکاس آن در آثار سینمایی است. در بسیاری از این فیلمها که حجم زیادی از تولیدات امروز سینمای ما را تشکیل می دهند تزیینات و یا وسائل لوکس و خودروهایی به کار گرفته می شود که شاید برخی از بینندگان برای اولین بار آنها را مشاهده می کنند.

البته در این میان باید به این موضوع اشاره داشت که برخی فیلم های تلویزیونی و سینمایی هستند که در نقطه متقابل سینمای مادی گرا و تجمل گرا قرار دارند. مثال بارز این موضوع را می توان سریال اخیر مانند از یاد رفته به چشم خود دید. درهر دو این سریالها شروع زندگی مشترک خیلی ساده به تصویر کشیده شده بود و اتفاقا همین موضوع باعث شد که مخاطب خیلی سریع با آنها ارتباط برقرار کند. به واقع این موضوع و ویژگی بسیار مهمی است که باعث شد این نوع سریالها دیده شوند چرا که بیننده حس همذات پنداری با آنان داشت.

موفقیتهای این سریال ها و یا فیلمهایی از این دست، درحالی است که فیلم هایی که تلاش دارند موج های مادی گرایی را درجامعه به وجود آورند کم کم درگیشه هم شکست می خورند. چرا که به تدریج دوره ای که این فیلم ها با استفاده از لوکس گرایی و وسایل آنچنانی قشرجوان را به خود جذب می کردند، به پایان رسیده است.

اما نکته مهم تاثیرات آنهاست که به هرحال تا مدتها درجامعه باقی می ماند. هرچند که تولید این فیلم ها هم چنان ادامه دارد و تولیدکنندگان آنها بدون توجه به پیامدهای مخرب آن ها برای جامعه به ویژه نسل جوان به تولید ادامه می دهند.

این مسئله درحالی ادامه پیدا می کند که تعریف سینمای اصیل ایرانی - اسلامی چیز دیگری است و سینمای فعلی با شاخصه های بالا درمورد ترویج مادی گرایی سنخیتی با تعریف اسلام از هنر و وظیفه سینمای اصیل ندارد.

باید توجه کرد که برای رسانه هایی همچون صدا و سیما و سینما سالانه هزینه های کلانی صورت می پذیرد، هزینه هایی که به هر صورت باید درجایی درست مصرف شود والا اتلاف این هزینه ها به سود جامعه نخواهد بود. به واقع هم از لحاظ معنوی و هم مادی این رسانه ها باید با برنامه ریزی پیش بروند درغیر این صورت هزینه های کلانی که برای آنها شده به هدر رفته است.

رضا فرخی