دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

سینمای وسترن از اوج تا فرود


سینمای وسترن از اوج تا فرود

سینمای وسترن یکی از پرمخاطب ترین گونه های سینمای جهان است که از سال های دور تا کنون هواداران فراوانی داشته و در دهه های مختلف ستاره های متعددی را به خود دیده که «جان وین» از مهم ترین آنها محسوب می شود

سینمای وسترن یکی از پرمخاطب‌ترین گونه‌های سینمای جهان است که از سال‌های دور تا کنون هواداران فراوانی داشته و در دهه‌های مختلف ستاره‌های متعددی را به خود دیده که «جان وین» از مهم‌ترین آنها محسوب می‌شود.

جان وین ۲۶ می‌سال ۱۹۰۷ در آیوای آمریکا به دنیا آمد و یازدهم ژوئن سال ۱۹۷۲ میلادی در لس آنجلس به علت ابتلا به سرطان از دنیا رفت. به بهانه تولد این بازیگر کهنه‌کار که شمایلی از سینمای وسترن به حساب می‌آید، در نگاهی به این گونه سینمایی می‌پردازیم. سینمای وسترن در سال‌های ابتدای دهه ۳۰ میلادی رشد چشمگیری یافت و به مرور به لحاظ تکنیکی از وضعیت مناسبی برخوردار شد که نقش برجسته کارگردان‌هایی مانند «جان فورد» و «هاوارد هاکس» را نمی‌توان در این میان نادیده گرفت که شان و منزلت خاصی به آن بخشیدند. فیلم‌های وسترن عموما حول چند محور خاص مانند یافتن گنج، قانون شکنان فراری و نیز جایزه‌بگیرها می‌گردد، اما چیزی که جلوی تکراری شدن را گرفت، همانا نگاه متفاوت سازندگان فیلم وسترن نسبت به داستان‌های یاد شده است. به عنوان نمونه می‌توان به «دلیجان» ساخته جان فورد اشاره کرد که برای نخستین بار جان وین را در نقش اصلی به کار گرفته بود. فیلم داستانی ساده و خطی دارد که به شیوه کلاسیک روایت شده است.

در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم این‌گونه سینمایی روند رو به رشد خود را ادامه داد و فیلمسازان تازه نفسی همچون «سرجیو لئونه» و «سام پکین پا» به قدیمی‌ها اضافه شده و گروه پرقدرت و تاثیرگذاری را پایه‌ریزی کردند. «فرد زینه مان» با فیلم «ماجرای نیمروز» به قهرمانان تنهای وسترن رنگ و جلای خاصی بخشید و کاری نو و با طراوت را در این باب عرضه کرد که همچنان پس از گذشت ۶۰ سال دیدنی و جذاب است. «گری کوپر» که از شاخص‌ترین بازیگران این گونه به حساب می‌آید در این فیلم نقش آفرینی فوق‌العاده‌ای دارد و از ارکان موفقیت همه جانبه فیلم محسوب می‌شود. «هفت دلاور» ساخته «جان استرجس» نیز از وسترن‌های ماندگار تاریخ سینماست که با وجود اقتباس از فیلم «هفت سامورایی» اثر «اکیرا کوروساوا»، هویت مستقلی داشته و تحت تاثیر آن قرار نگرفته است.

در همین ایام کارگردانی ایتالیایی به نام سرجیو لئونه نوعی از وسترن را ابداع کرد که به واسطه زادگاه پایه گذارش - ایتالیا - به وسترن‌های «اسپاگتی» شهرت یافت. قهرمان‌های این آثار برخلاف وسترن‌های قدیمی تر آمریکایی، آدم‌های پاک و منزهی نبوده و گاه به ضد قهرمان تغییر ماهیت می‌دادند. دفاع از حق و طرفداری از مظلوم در برابر ظالم که از مایه‌های آشنای این‌گونه به حساب می‌آمد در فیلم‌های فوق کم رنگ شده و ته مایه خاکستری به خود گرفته است. سرجیو لئونه در روایت داستان‌های خود معمولا از یک قهرمان و چند «بدمن» سود می‌جسته و از تقابل آنها با یکدیگر درام خود را شکل می‌داده است.

وی در فیلم‌های «به خاطر یک مشت دلار» و «برای چند دلار بیشتر» به روش آزمون و خطا، روش ابداعی خود را سنجیده و در معرض قضاوت قرار داد که با استقبال مردم و تا اندازه‌ای منتقدان روبه‌رو شد. پس از این اتفاق سرجیو لئونه یکی از بهترین وسترن‌های خود با عنوان «خوب، بد، زشت» را جلوی دوربین برد و تحولی اساسی در سینمای وسترن به‌وجود آورد. فیلم داستان تلاش‌های سه نفر برای یافتن گنجی است که در جایی پنهان شده و هریک سعی در یافتن آن پیش از دیگری دارد. یک قهرمان همراه دو بدمن چنان غنایی به این داستان ساده و پیش پا افتاده بخشیده‌اند که تماشای چندباره آن را اجتناب ناپذیر می‌سازد. اصولا در فیلم‌های این کارگردان، بازیگر نقش برجسته‌ای داشته و در موفقیت‌های آن سهم بسزایی دارد. سرجیو لئونه برای انتخاب قهرمان داستان‌های خود گزینه‌های بسیاری را رد کرده و سرانجام به «کلینت ایستوود» رسید. کلینت ایستوود با راهنمایی‌های سرجیو لئونه، شمایل قهرمان خونسرد وسترن‌های اسپاگتی را خلق کرد و در حافظه تاریخی سینمادوستان ماندگار شد. به موازات این کارگردان ایتالیایی تبار، فیلمسازی در سینمای وسترن با نام «سام پکین پا» ظهور کرد که بسیاری از قواعد گونه را به هم ریخت و سینمایی جدید را بنیان نهاد.

وی که در زمینه‌های گوناگون فیلم ساخته، در وسترن‌های خود قهرمان‌هایی واقعی با همه خصوصیات خوب و بدشان خلق کرده و اساسا تفاوت خیلی زیادی میان خوب‌ها و بدها قائل نشده و مرز باریکی را میان آنها قرار داده است. فیلم «این گروه خشن» با نام اصلی «دار و دسته وحشی» مهم‌ترین وسترن پکین پا است که در سال‌های انتهایی دهه ۶۰ میلادی ساخته شده و متاسفانه در زمان خود آنچنان که شایسته بود، دیده نشد! فیلم درباره گروهی راهزن کهنه کار است که می‌خواهند با سرقت پول از قطار خود را بازنشسته کرده و زندگی آرامی را در پیش بگیرند. این فیلم که به شیوه ۷۰ میلیمتری فیلمبرداری شده، از آن دسته فیلم‌هایی است که قهرمان‌هایش را کاملا باور کرده و بر مرگشان می‌گرییم.

درست مانند «تورنتون» که در آخر بالای سر جسد «پایک» رسیده و با احترامی غریب نگاهش می‌کند. در سال‌های پایانی دهه ۷۰ میلادی، سینمای وسترن به شدت افت کرده و دیگر تماشاگران حوصله‌ای برای تماشای کابوی‌ها روی پرده سینما نداشته و قهرمان‌هایی از جنس دیگر را ترجیح می‌دادند. همین امر سبب کاهش تولید فیلم‌های وسترن شد تا جایی که در دهه ۸۰ میلادی دیگر کمتر اثری از آثار سینمای فوق در هالیوود دیده می‌شد. تا اینکه «کلینت ایستوود» پا به سن گذاشته به یاد ایام خوش گذشته به کارگردانی فیلمی با عنوان «نابخشوده» همت گمارد که پس از سال‌ها این گونه متروک را احیا کرده و با استقبال نسل جوان سینمارو مواجه شد.

بازی عالی کلینت ایستوود همراه با شریک فوق‌العاده خود «مورگان فریمن» نقش مهمی در استقبال مردم و منتقدان داشته و بار دیگر نام سینمای وسترن را بر سر زبان‌ها انداخت. البته در همان ایام «کوین کاستنر» نیز با فیلم «با گرگ‌ها می‌رقصد» جوایز اسکار را گرفت و بسیار مورد توجه منتقدان و مردم به‌عنوان یک وسترن کلاسیک قرار گرفت. در سال‌های اخیر نیز این گونه کم و بیش به حیات خود ادامه داد که از مهم‌ترین کارها می‌توان به فیلم «قطار سه و ده دقیقه به یوما» اشاره کرد که بازسازی فیلمی کلاسیک به همین نام بود. فیلمی جذاب و سرگرم کننده درباره قاتل خطرناکی که می‌بایست به قطار ساعت سه و ده دقیقه رسیده و سوار آن شود تا برای محاکمه به آن شهر برود.

در این میان دوستان او قصد فراری دادنش را دارند که با مقاومت جانانه کلانتر و گروهش مواجه می‌شوند. «جانگوی از بند رها شده» ساخته «کوئنتین تارانتینو» تازه‌ترین وسترن این سال‌های سینمای جهان است که هم مورد توجه اعضای آکادمی اسکار قرار گرفته و هم مخاطبان عام سینما را به سالن‌های سینما کشانده است. کوئنتین تارانتینو در این فیلم ادای دین تمام عیاری به این گونه سینمایی کرده و از تمامی مولفه‌های آن در این مسیر بهره گرفته است که در آن کلیشه‌ها از جایگاه مهمی برخوردارند.