پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
تنهایی در ادبیات جهان

در دنیای امروز تنهایی فرایندی است زاییده فردگرایی که از پایانه سده نوزدهم و سرآغاز سده بیستم در جوامع پیشرفته ریشه دوانیده، از آن پس کم کم به سایر جوامع رسوخ نموده است- به خود اندیشیدن و سپس به دیگری پرداختن، دور شدن از اصل و فرع را در اولویت قرار دادن؛ همه و همه اینها انسان نوگرا را به انزوا می کشاند.
جلال آل احمد و سلین دو نویسنده، یکی ایرانی و دیگری فرانسوی با دیدگاههای گوناگون، در نوشتارهای خود تنهایی را مطرح و به آن پرداخته اند. مقایسه دو کتاب «سفر به انتهای شب» و «نفرین زمین، آل احمد» ما را با دو قهرمان و شاید دو ضد قهرمان رو در رو می سازد. آن یکی تنها و رها شده در کلان شهرهای پاریس و نیویورک یا در جنگل های آفریقا و این دیگری تنها در دهکده ای دورافتاده. هر دو سرگردان و ناگزیر با رخدادها و وقایع تلخ و دردناک زندگی، دست و پنجه نرم می کنند، به این تفاوت که در پس و پشت چالشها، سرانجام این «آقامعلم» آل احمد است که درمی یابد کودکانی در انتظار اویند که آینده به کمک آنها ساخته خواهد شد و پیامی که درویشی سالک به گوش او می رساند.
میخاییل لرمانتف (۱۸۱۴-۱۸۴۱) با وجود عمر کوتاهش توانست آثار ارزنده ای از خود بر جای بگذارد. قهرمان آثارش اغلب مردمی تنهایند و حس تنهایی تقریبا بر کلیه آثارش سایه افکنده است. لرمانتف در اشعارش (تنهایی، قفقاز، بگذار کسی را دوست بدارم) از غم و اندوه تنهایی و بی کسی شکوه می کند. او در نمایشنامه «انسان و امیال» از این تنهایی بارها سخن به میان می آورد. لرمانتف در سیمای قهرمانان آثار خود فقط احساس تنهایی خود را نشان نمی دهد، بلکه به نارضایتی خود از محیط اطراف نیز اشاره می کند، محیطی که در آن ارزش برای استعداد و انسانیت قائل نیست به همین علت است که قهرمان منزوی و گاها رانده شده او به دامن طبیعت پناه می برد و به دنبال یافتن همدلی است.
توماس هاردی نویسنده شهیر انگلیسی و خالق رمان «جود گمنام»، که با واکنش های خصمانه شدیدی از جانب خوانندگان و منتقدان دوره ویکتوریایی روبه رو شد. در این رمان، به درد انسان بها داده شده است و وضع ناگوار زندگی انسان در ابعاد مختلف، از جمله یأس، اندوه و تنهایی نشان داده شده که از این طریق تجسمات قوی، بالاخص تصویر خرگوش و دام بیان می شود. اساسا جود زندگی بسیار دلگیر و محزونی دارد. مرگ فراموش نشدنی فرزندانش به اندوه او می افزاید. شخصیت های رمان همانند خرگوش به دام افتاده اند که در دام سرنوشت گرفتار شده اند. «جود» نماد مضمون غم انگیز انسان و وضع ناگوار اوست. هاردی او را «عروسک خیمه شب بازی بیچاره» می نامد.
و در نامه ای به دوستش اظهار می کند که جود نشان دهنده تفاوت بین زندگی ایده آلی است که انسان آرزویش را داشت و زندگی محدودی که مجبور است آن را داشته باشد و این است تراژدی آمال برآورده نشده.
اشتفان تسوایگ، نویسنده معروف اتریشی (۱۹۴۲-۱۸۸۱). در داستان «بیست و چهار ساعت از زندگی یک زن»، تعارضات روانی زن میانسالی به گونه ای نشان داده می شود که تنهایی اش سبب حوادثی شگفت می گردد، و سرانجام، این که او می تواند با بیان آنچه روحش را همواره آزار می داد، آرامش خود را بدست آورد. در داستان «شب رویایی»، قهرمان داستان یک مرد است. حالات روانی این اشراف زاده گویای آن است که وی با از دست دادن نزدیکان خود و خیانت دوستش، از زندگی دلزده شده، زندگی برایش لذت بخش نیست و احساس تنهایی می کند و کاملا منزوی شده است و این که چگونه آن شب رویایی روی این مرد تأثیر مثبت می گذارد و او را به زندگی بازمی گرداند و از حالت بی تفاوتی نسبت به دیگران خارج می کند. تسوایگ در داستانهای خود می خواهد از اسرار عمیق روان آدمی پرده بردارد و تأثیر همدردی را روی انسانها نشان دهد.
در رمان «لوته در وایمار»، نوشته توماس مان دید هستی شناسانه انسانی در ادبیات مدرن، که حاکی از تنهایی ذاتی بشر است مطرح می شود. بشر موجودی تنها، غیراجتماعی و ناتوان از برقراری ارتباط با دیگران است. به گفته توماس مان: «این تنهایی خاص یک نویسنده یا یک متفکر یا شماری انسان سرخورده و تنها نیست، بلکه واقعیت اساسی و گریزناپذیر هستی بشر است. انسانی که به این گونه ترسیم شده ممکن است با سایر افراد تماس برقرار کند، اما تنها به شیوه هایی سطحی و تصادفی.»
این تنهایی اساسی بشر با آن تنهایی فردی که در ادبیات رئالیسم سنتی دیده می شود، متفاوت است؛ تنهایی در ادبیات واقع گرایی سنتی وضع ویژه انسانی است که به سبب شخصیت یا شرایط زندگی خود در آن نهاده شده است.
تنهایی ممکن است مشروط به علل عینی باشد، مانند قهرمان تراژدی سوفوکل که به جزیره خالی لمنوس رانده شده. یا مشابه رابینسون کروزوئه که بر اثر حادثه ای به چنین سرنوشتی دچار شده، و یا ممکن است به علل ذهنی و مولود ضرورت درونی باشد، مانند گریگور ساما قهرمان داستان تمثیلی «مسخ» کافکا و یا داستان گزارشی برای یک آکادمی یا یوزف کا، در رمان محاکمه و یا قهرمان داستان مرگ در ونیز نوشته توماس مان. اما این تنهایی به طورکلی همواره فقط یک بخش یا مرحله یک اوج یا فرود زندگی یک جامعه است. تقدیر چنین افرادی مشخصه پاره ای از تیپ های بشری درشرایط ویژه اجتماعی یا تاریخی است. در کنار و در ورای تنهایی آنان، زندگی همگانی، جدایی و همگرایی سایر افراد بشر همچنان جریان دارد، کوتاه سخن اینکه تنهایی آنان تقدیری اجتماعی است و نه یک وضعیت و ایستمان جهان شمولی بشری.
گونه مدرن تنهایی به مثابه یک ایستمان جهان شمولی بشری، مشخصه نظری و عمل مدرنیسم روبه ابتذال است. هایدگر وجود بشر را «پرتاب شدن به زندگی» توصیف کرده است. این گفته به این معناست که بشر نه تنها اساساً ناتوان از برقراری روابط با اشیاء و اشخاص بیرون از خود است، بلکه تعیین اصل و هدف وجود بشر نیز امکان ناپذیر است.
لوییجی پیراندلو، خالق آثاری همچون «هنری چهارم»، «یکی هیچکس صدهزار»، «مردی که گلی در دهان داشت» و «عشق های بدون عشق»- تمام شخصیت های داستانی او زندگی را با احساس نیاز به ارتباط با دیگران و انس با سایرین می گذرانند، اما چون شیوه صحیحی برای ابراز احساسات نهفته خود نمی یابند، به صورت قربانی شک و تردیدها باقی می مانند و بدون هیچ گونه ارتباطی در انزوای خود زندانی می شوند.
قابل توجه است که این ابزار گمگشته برقراری ارتباط با سایرین، و یا شیوه صحیح برقراری ارتباط، انگیزه برونی ندارد، و اگرچه زیر تأثیر عوامل بیرونی و محیطی قرار می گیرد، اما پیراندلو آن را فقط در درون انسان جستجو می کند، یعنی تراژدی موقعیت انسانی یک تراژدی صرفاً روحی و روانی است و رفتار نامنظم او را باعث می شود و او را سرآسیمه بر مقابله با محیط اطراف و جامعه اش می فرستد. آنان سعی دارند تا با دیگران به صحبت بنشینند، مخاطبانشان آنان را درک نمی کنند، از این روست که فریادشان فقط در درون روح خود آنها طنین انداز می شود، آن گونه که سرانجام نسبت به خود دچار شک و تردید می شوند و به تصوری موهوم از خویشتن می رسند.
ایزیدور دوکاس مشهور به کنت دولوتره آمون، پیام آور شعر نو و نماد شورشگری در برابر نظام قراردادی ادبیات است. علیرغم تلاش لوتره آمون برای ازبین بردن رمانتیسم، موضوعات به کار رفته در اثرش «سروده های مالدورو»، مانند ناامیدی، خودکشی، اقیانوس، تنهایی، شب و غیره از مکتب رمانتیک سرچشمه گرفته اند. لوتره آمون این اثر را به منتقدان زمان خویش تقدیم کرده، اما نقد ادبی قرن نوزدهم، به اندازه کافی در درک این اثر موفق نبوده است. سروده های او، مانند تمام آثار اصیل، بازتاب مسایل و مشکلات زمان وی هستند. از آنجایی که نویسنده هیچ ردپایی از زندگی شخصی خود باقی نگذاشته است، منتقدان بیشتر به دنبال کشف حقایق زندگی او بوده اند تا در پی تحلیل اثرش. این سروده ها در حقیقت نوعی قدرت نمایی است برای مقابله با سرنوشت انسان تنها، زندگی ومرگ او.
داستان «لنتس»، اثر گئورگ بوشنر، ترسیم گوشه ای اززندگی نویسنده بزرگ دوره توفان و طغیان آلمان یاکوب میشاییل راینهلد لنتس (۱۷۹۲-۱۷۵۱) است. که بر اثر تنهایی و افسردگی روحی از محیط خانوادگی و اجتماعی خود می گریزد و پس از قطع رابطه با گوته و طرد شدن از شهر و ایمار، برای نجات خویش به کشیش «ابرلین(oberlin) پناه می آورد. بوشنر، زمانی این رمان را نوشت که روشنفکران زیادی به دلیل معضلات اجتماعی که معلول نظام خودکامه نجبا بود منزوی، منفعل و دچار افسردگی شدید روحی بودند.
بررسی دقیق زندگی قهرمان داستان نمایانگر این ویرانگری روحی و درونی است که نتیجه آن جنون و خودکشی افرادی همچون لنتس است. هدف بوشنر از نوشتن این اثر، نشان دادن سرنوشت غمبار یک فرد نبود، بلکه فرد در اینجا به عنوان نماینده جامعه ای بحران زده است که راه نجاتی نمی یابد. و در حقیقت مشکل نیمه اول قرن نوزدهم میلادی، «تنهایی» را مطرح می کند.
در داستان رؤیت نور و همنوعان، تاریکی شب و تنهایی وحشتناک درونی لنتس مطرح می شود که در جستجوی روابط سالم انسانی به ابرلین پناه می آورد. نویسنده در اینجا به راه نجات انسان ناآرام تنها اشاره می کند که راهی جز جستجوی گرم درونی همنوعان خود و پناه به روشنایی ندارد. می شود حدس زد که ناآرامی قهرمان درواقع نشانگر وجود ناآرامی اجتماعی بود که آرامش را از افراد ربوده بود. مسئله آرامش فردی به عنوان نمادی برای طرح یک ایده آل اجتماعی است که تمام خواسته قهرمان داستان در آن خلاصه می شود. آنچه لنتس از آن فرار می کرد، تنهایی مطلق، فقدان روابط اجتماعی و خلاء وحشتناک درونی بود که شکافی عظیم در دنیای او ا یجاد کرده بود.
آثار این تنش ها آنقدر شدید بود که او در تنهایی حتی از خودش می ترسید. موضوع تنهایی در جای دیگری از داستان نیز مطرح می شود: وقتی که تنها بود، آنقدر احساس تنهایی می کرد که مدام با خودش با صدای بلند حرف می زد و بعد دوباره جا می خورد و به نظرش می آمد که گویی صدایی غریب با او حرف زده بود. این تنهایی مرگبار نتیجه فقدان روابط اجتماعی است. لنتس سرانجام به آرامش ظاهری رسید. اما ارتباطش با واقعیات جامعه قطع شد. فردی که قادر به تغییر و اصلاح نابسامانی ها نیست و هیچ امیدی هم بدان ندارد، سربه دیوانگی می زند و با فدا کردن خود واقعیات را همانگونه می پذیرد که وجود دارند.
بنابراین اثر لنتس نشانگر ناتوانی سیاسی و اجتماعی توده مردم آن دوران و آثار مخرب روحی آن در افراد است. داستان، نشانگر یکنواختی زندگی قهرمان داستان است که حاکی از افسردگی حاکم فردی و اجتماعی آن زمان و شکست لنتس است که به هیچ طریقی راه نجاتی نمی یابد و سرانجام این جنون است که همانند داروی بی حسی به او آرامش بیمارگونه ای می بخشد. علل این بحران روحی، انزوای تحمیلی، فقر، تحقیر، بی هویتی اجتماعی و ناکامی های شخصی در زندگی است که هریک از این عوامل طبیعتاً خود به افسردگی شدید، بی تفاوتی سپس ترس و فرار از همه چیز، بیماری، جنون و خودکشی منجر می شود.
تنهایی انسان ها و عدم احساس نوع دوستی در مقابل هم که تا حدی ثمره دنیای مدرن امروزی است، نتیجه ای جز سرخوردگی و جنون فردی نخواهد داشت. قرن نوزدهم با تمام جوانب مثبتش تاحدی موجب بیگانگی انسان نسبت به محیط اجتماعی و خانوادگی شده است که همین عوامل در نوشتار نویسندگان متأخر به طور شفاهی محسوس می باشد.
ناهید زندی پژوه
منابع:
۱. استارمی، ابراهیم، لنتس، اثر گئورگ بوشنر، بهانه ای برای توصیف معضلات اجتماعی در دوره بیدرمایر، نشریه پژوهش زبان های خارجی، شماره ۴۶، پاییز .۱۳۸۷
۲. بیاد، مریم. تفاوت بین قهرمانان داستانی زن و مرد در آثار توماس هاردی. نشریه پژوهش زبان های خارجی، شماره ۲۳، بهار .۱۳۸۴
۳. دادور، ایلمیرا. تنهایی در آثار سلین و آل احمد، نشریه پژوهش زبان های خارجی، شماره ۶، بهار و تابستان .۱۳۷۸
۴. قدیمی نوران، مهری. توصیف شخصیت ها در داستان های اشتفان توایگ، نشریه پژوهش زبان های خارجی، شماره ۲۲، زمستان .۱۳۸۳
۵. کیایی، محمدحسین. بحران هویت در نوشته های پیراندللو، نشریه پژوهش زبان های خارجی، شماره ۷، پاییز و زمستان .۱۳۷۸
۶. قنادپور، آذین. تب و تاب نویسنده در سروده های مالدورور اثر لوتره آمون، نشریه پژوهش زبان های خارجی، شماره ۵۰، زمستان .۱۳۸۷
۷. معتمدی آذری، پرویز. مفاهیم ادبیات واقع گرایی. نشریه پژوهش زبان های خارجی، شماره ۲۲، زمستان .۱۳۸۳
۸. یحیی پور، مرضیه. علل وجود عنصر تنهایی در آثار میخاییل لرمانتف. نشریه پژوهش زبان های خارجی، شماره ۳۴، زمستان .۱۳۸۵
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست