چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

چرا امام سجاد علیه السلام به مبارزات سیاسی نپرداخت


چرا امام سجاد علیه السلام به مبارزات سیاسی نپرداخت

امام سجادعلیه السلام پس از شهادت پدر , درایام اسارت و در شرایط اختناق , امامت را به عهده گرفت

شهادت حضرت زین العابدین امام سجاد (ع) غلامحسین اعرابی - امام سجادعلیه السلام با شش خلیفه معاصر بود که هیچ یک بااهل‏بیت (علیهم السلام) مهر نورزیدند. این خلفا عبارتند از :

۱) یزید بن معاویه

۲) عبدالله بن زبیر

۳) معاویه‏بن یزید

۴) مروان بن حکم

۵) عبدالملک بن مروان

۶) ولیدبن عبدالملک

امام سجادعلیه السلام پس از شهادت پدر ، درایام اسارت و در شرایط ‏اختناق ، امامت را به عهده گرفت این شرایط سخت تا پایان ‏امامت وی ادامه یافت . مسعودی نوشته است : «قام ابومحمد علی ‏بن الحسین علیه السلام بالامر مستخفیا علی تقیه شدیده فی زمان صعب . »حضرت سجادعلیه السلام امامت را به صورت مخفی و با تقیه شدید و درزمانی دشوار عهده دار گردید .

در چنین مقطع زمانی ، آیا امام علیه السلام می ‏توانست دست ‏به ‏مبارزات سیاسی و فعالیتهای گسترده فرهنگی و اجتماعی بزند ؟ به نظر می ‏رسد پاسخ منفی است ; به دو دلیل :

۱) جو اختناق و کنترل شدیدی که حکومتها پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) به وجود آورده بودند ; این اختناق سبب شد مبارزات سیاسی ‏یا مسلحانه نتیجه ‏ای جز هدر رفتن نیروها نداشته باشد . چنان که‏ مبارزات زمان آن حضرت تماما به شکست انجامید . برای درک این ‏وضعیت اسفبار ، توجه به دو روایت زیر سودمند است :

الف) «سهل بن شعیب‏» ، یکی از بزرگان مصر ، می ‏گوید :روزی به حضور علی بن الحسین علیه السلام رسیدم و گفتم : حال شماچگونه است ؟

فرمود : فکر نمی ‏کردم شخصیت‏ بزرگی از مصر مثل شما نداند که‏ حال ما چگونه است ؟ اینک اگر وضع ما را نمی ‏دانی ، برایت توضیح ‏می ‏دهم : وضع ما ، در میان قوم خود ، مانند وضع بنی ‏اسرائیل در میان ‏فرعونیان است که پسرانشان را می ‏کشتند و دخترانشان را زنده نگه‏ می ‏داشتند . امروز وضع ما چنان دشوار است که مردم با ناسزاگویی ‏به بزرگ و سالار ما بر فراز منبرها ، به دشمنان ما تقرب می ‏جویند.»

ب) زراره بن اوفی می‏گوید : دخلت علی علی ابن الحسین علیه السلام فقال : یازراره الناس فی‏زماننا علی ست طبقات : اسد و ذئب و ثعلب و کلب و خنزیر و شاه‏فاما الاسد فملوک الدنیا یحب کل واحد منهم ان یغلب و لا یغلب واما الذئب فتجارکم یذمو (ن) اذا اشتروا و یمدحو (ن) اذاباعوا و اما الثعلب فهولاءالذین یاکلون بادیانهم و لایکون فی ‏قلوبهم ما یصفون بالسنتهم و اما الکلب یهر علی الناس بلسانه ویکرمه الناس من شر لسانه و اما الخنزیر فهولاءالمخنثون واءشباههم لایدعون الی فاحشه الا اءجابوا و اما الشاه بین اءسد وذئب و ثعلب و کلب و خنزیر .»

حضرت در این روایت ، حاکمان را به شیران درنده و مسلمانان رابه گوسفندان اسیر در چنگ درندگان ، تشبیه کرده است .

۲) شرایط نا سالم فرهنگی آن روزگار; براثر فعالیتهای ناسالم ‏حکومتهای وقت و انگیزه‏ های مختلفی که در آن زمان وجود داشت‏ مردم به طرف بی ‏بندوباری سوق داده شدند و با چنین مردمی هرگزنمی ‏شد کارهای بنیادی انجام داد مگر این که تحولی معنوی در آنان‏ به وجود آید . در این موقعیت ، تمام تلاش حضرت سجادعلیه السلام این ‏بود که شعله معنویت را روشن نگه دارد و این جز از راه دعاها ونیایشها و تذکارهای مقطعی حضرت به خوبی از عهده آن برآمد ، ممکن نبود .

در مورد رواج فرهنگ غلط بی ‏بندوباری و فحشا در آن عصر ، یکی‏از محققان می‏ نویسد : «در مدینه مجالس غنا و رقص برپا می ‏شد و چه بسا زنان ومردان با یکدیگر بودند و هیچ پرده ‏ای نیز در میان نبود .

(الشعر والغنافی المدینه و مکه ، ص ۲۵۰) . . . عایشه دختر طلحه مجالس مختلط از مردان و زنان برپامی‏کرد و در آن مجالس با فخر و مباهات آواز می ‏خواند . (الاغانی ، ج ۱۰ ، ص ۵۷)

. . . مدینه پر از زنان آوازه ‏خوان شده بود و آنها نقش فعالی ‏در آموزش غنا به دختران و پسران و گسترش آوازه ‏خوانی و اشاعه‏ بی ‏بندوباری و فساد داشتند . . . .»

در تاریخ الادب العربی ، ج ۲ ، ص ۳۴۷ چنین آمده است : «گویی این دو شهر بزرگ حجاز (مکه و مدینه) را برای ‏خنیاگران ساخته بودند ، تا آنجا که نه تنها مردمان عادی ، بلکه ‏فقیهان و زاهدان نیز به مجالس آنان می ‏شتافتند .»

در این موقعیت ، امام سجادعلیه السلام برای تبیین معارف اسلام وبرپاداشتن شجره اسلام و زنده نگه داشتن مشعل معنویت ، از سلاح ‏دعا استفاده کرد و بذر معنویت پاشید تا در موقعیت مناسب ثمردهد .

یکی از نویسندگان معاصر در باره صحیفه سجادیه که در بردارنده ‏دعاهای امام علیه السلام است . می ‏نویسد : «. . . صحیفه سجادیه اساس اندیشه انقلابی را تشکیل داده وامت اسلامی نیز نیاز به تکیه گاهی کامل و انقلابی داشته است .

نیاز امت در آن هنگام ، سخن و یا اشعار کینه برانگیز و عواطف ‏لحظه ‏ای و زودگذر نبود ، بلکه به یک نظریه کامل و انقلابی نیازداشته است . امام زین العابدین علیه السلام این نظریه را تنها درصحیفه سجادیه که چکیده اصول تربیتی امام علیه السلام است . تبیین ‏نکرده ، بلکه خود امام زبور ناطق بوده است .»

این نویسنده در مورد تاثیر صحیفه سجادیه در هدایت انقلابیان ‏و حرکتهای اسلامی می ‏نویسد : «من گمان نمی‏ کنم که پس از قرآن کتابی همچون صحیفه سجادیه ‏باشد که این گونه قلب محرومان را تسلی بخشد و خون انقلاب را دررگهای مستضعفان به جوش آورد و دلهای مجاهدان را به درخشش خودروشن کند و هدایتگر انقلابیون در راه مبارزه باشد . . .»

عنوان صحیفه ، دعا و نیایش است ; اما از موضوعات مبارزاتی وسیاسی تهی نیست . موارد زیر بر درستی این سخن گواهی می ‏دهد :

۱) دعای چهل و هشتم صحیفه :

حضرت در این دعا به صراحت از مسایل زیر که جنبه سیاسی دارد یاد می‏ کند :

الف) مقام خلافت مخصوص خلفا و اصفیای الهی است .

ب) مقام خلافت مورد یورش و غصب قرار گرفته است .

ج) احکام خدا تبدیل گشته و کتاب خدا مورد غفلت قرار گرفته‏است .

د) واجبات الهی تحریف شده است .

ه) سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) متروک گشته است .

متن دعا چنین است : «. . . اللهم ان هذا المقام لخلفائک و اصفیائک و مواضع‏امنائک فی الدرجه‏الرفیعه التی خصصتهم بها قد ابتزوها و انت‏المقدر لذلک لایغالب امرک و لا یجاوز المحتوم من تدبیرک کیف شئت‏و انی شئت و لما انت اعلم به غیر متهم علی خلقک و لا لارادتک حتی‏عاد صفوتک و خلفاوک مغلوبین مقهورین مبتزین یرون حکمک مبدلا وکتابک منبوذا و فرائضک محرفه عن جهات اشراعک و سنن نبیک متروکه‏ اللهم العن اعداءهم من الاولین و الاخرین و من رضی بفعالهم واشیاعهم و اتباعهم اللهم صل علی محمد و آل محمد انک حمید مجیدک صلواتک و برکاتک و تحیاتک علی اصفیائک ابراهیم و آل ابراهیم وعجل الفرج و الروح و النصره و التمکین و التاییدلهم . . .»

۲) دعای چهل و هفتم :

درزمانی که اهل‏بیت (علیهم السلام) در فشار به سر می‏بردند وامیرمومنان علیه السلام بر فراز منبرها لعن می ‏شد ، حضرت در دعای چهل‏ و هفتم (دعای روز عرفه) به مسایل مهم زیر اشاره می ‏کند :

الف) مقام امارت و رهبری از آن اهل‏بیت (علیهم السلام) است

ب) ائمه (علیهم السلام) از هر پلیدی پیراسته و شایسته ‏وساطت‏ بین خالق و خلق‏اند .

ج) دین به وسیله امام منصوب از سوی خداوند تقویت می ‏شود .

د) خدا اطاعت از ائمه را واجب ساخته است .

فرازی از دعای عرفه آن حضرت چنین است : «رب صل علی اءطائب اهل بیته الذین اخترتهم لامرک و جعلته م‏خزنه علمک و حفظه دینک و خلفائک فی ‏ارضک و حججک علی عبادک وطهرتهم من الرجس و الدنس تطهیرا بارادتک و جعلتهم الوسیله الیک‏و المسلک الی خبتک . . .»

«. . . اللهم انک ایدت دینک فی کل اوان بامام اقمته علمال عبادک و منارا فی بلادک بعد ان وصلت‏حبله بحبلک و جعلته‏الذریعه الی رضوانک و افترضت طاعته و حذرت معصیته و امرت‏بامتثال اوامره . . . و اته من لدنک سلطانا نصیرا وافتح له‏فتحا یسیرا . . . .»

۳) دعای چهاردهم :

این دعا سراسر شکوه از ستمگران است که در نظر آن حضرت مصداقی‏ جز حکام وقت ندارد .

۴) دعای بیستم : (دعای مکارم الاخلاق)

حضرت در این دعا از خداوند می ‏خواهد او را از سلطه ستمگران ‏نجات بخشد و پیروزش سازد : «اللهم صل علی محمد و آل محمد و اجعلنی یدا علی من ظلمنی ولسانا علی من خاصمنی و ظفرا بمن عاندنی وهب لی مکرا علی من‏کایدنی و قدره علی من اضطهدنی . . .»

۵) دعای چهل و نهم :

حضرت در این دعا از فراوانی دشمنانش و از برنامه ‏های حساب شده ‏آنان جهت آزار و حتی قتل امام به خدا شکوه می ‏کند : «فکم من عدو انتضی علی سیف عداوته و شحذلی ظبه مدیته وارهف لی شباحده و داف‏لی قواتل سمومه و سدد نحوی صوائب سهامه ولم تنم عنی عین حراسته و اضمر ان یسومنی المکروه و یجر عنی ‏زعاق مرارته فنظرت یا الهی . . . .»

بارخدایا ! چه بسا دشمنی که شمشیر عداوت آخت و بر من تاخت وبرای کشتن من خنجر خویش تیز کرد و با دم برنده آن آهنگ جان من ‏نمود و زهر کشنده به آب من بیامیخت و خدنگ جان شکار خویش درکمان نهاد و مرا نشانه گرفت و چون پاسبانان همواره بیدار ،دیده از من برنمی ‏گرفت و در دل داشت که مرا گزندی سخت رساند وشرنگ کینه خویش به کامم ریزد ; آنگاه ای خداوند من ! دیدی که ... .»