سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

ادبیات کهن و معاصر: تفاوت‌ یا تداوم‌


ادبیات کهن و معاصر: تفاوت‌ یا تداوم‌

به بهانه برگزاری سومین نشست حلقه ادبی فیض؛ رضا بابایی، مدیر انجمن قلم حوزه علمیه قم
از عادات مبارک و خجستهٔ ایرانیان، ادبیات‌ورزی در همهٔ فصول زندگی است. از البرز تا کارون، …

به بهانه برگزاری سومین نشست حلقه ادبی فیض؛ رضا بابایی، مدیر انجمن قلم حوزه علمیه قم

از عادات مبارک و خجستهٔ ایرانیان، ادبیات‌ورزی در همهٔ فصول زندگی است. از البرز تا کارون، از ارس تا خلیج فارس، و از شام تاریخ تا صبح فردا، همه‌جا و همیشه، ساعتِ ایرانی به وقت ادبیات کوک بوده است. هنر حافظ و گزین‌گویه‌‌های خیام و سرخوشی‌های مولانا و زبان‌وری‌های سعدی، و نوگویی‌های نیما و سهراب و قیصر، زمزمه‌های است که در پی اذان به گوش این مردم رفته است، و پیش از تلقین فرجامین، ترنم روح آنان بوده است.

پیش و پسی بست صف کبریا

پسْ شعرا آمد و پیشْ انبیا

آری اما نه مردم هماره یکسان و همسان بوده‌اند و نه قطار ادبیات، تسلیم ریل‌های آهنین بوده است. برخی ادبیات را «راه» دانسته‌اند، و برخی «همراه». راه باشد یا همراه، با ما چرخیده است و با ما به خود پیچ‌وتاب داده است. صراط مستقیم او، آن است که راه پر پیچ را مستقیم نپیماید و در بزنگاه‌های سرنوشت مردمش، شانه بالا نیندازد و پای تعصب بر زمین تحجر نکوبد. با ما بوده است و با ما خواهد بود، اگر ما با او باشیم و بستر خواب و سفرهٔ نانش را به دربار ساسانیان و دیوانخانهٔ سامانیان حوالت ندهیم.

کلمات، آلات شعبده‌بازی نیستند که فقط سر بی‌سامانان را گرم کنند یا بهانهٔ فخرفروشی تنک‌مایگان را فراهم آرند. اگر کاخ حقیقت را رخنه‌ای باشد یا روزنی، آن رخنه و روزن، گذرگاه کلمه است. حقیقت، در پیشگاه واژه، کلاه جلالت از سر برمی‌دارد. دریغا اگر زورق امید به دریای واژگان نیندازیم و تکه‌های روح و اندیشهٔ خود را به عقد کلمات در نیاوریم؛ که پرچم واژگان را واژگونی نیست: إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ.(فاطر/۱۰)

ادبیات، نه میدان بازی، که عرصهٔ سرافرازی کلمات است. این عرصه، همیشه تازه و نوبر است، حتی اگر از قعر کهن‌ترین روزگاران با ما سخن بگوید. نیز همیشه اصیل و ریشه‌‌دار است؛ حتی اگر از پیشخان امروز، به روح ما چشمک زند. حتم آن است که معاصرت، رنگ‌ورویی دیگر دارد؛ اما آیا در سمت‌وسو نیز دیگر است؟ به هر روی و رای باید کاوید تا دانست که بر سبیل مداومتیم یا در طریق مفارقت.

و اینک در حلقه ادبی فیض گرد هم می‌آییم تا بدانیم که رود زایندهٔ ادبیات ملی، از کجا جوشیده است و اکنون موج‌های لطیف خود را بر کدام صخره می‌کوبد و آینده چه نشانی بر پبشانی او زده است. گرد هم می‌آییم و می‌نشینیم پای گل‌گویه‌های مردان راه؛ تا بدانیم آیا آنچه در روزگار ما «ادبیات» نامیده می‌شود، چه نسبت پیدا و پنهانی با نیای باستانی خود دارد؟ آیا همان است، یا این نه آن است؟