جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

رقابت آمریكا و انگلیس در ایران و نهضت ملی شدن صنعت نفت


به نظر می رسید كه دو هم پیمان قدرتمند فاتح در جنگ جهانی دوم یعنی امریكا و انگلیس, به علت مشابهت های ایدئولوژیك و سیاسی اجتماعی و رابطه پسرخواندگی, بیشترین همكاری ها را در دنیای پس از جنگ خواهند داشت و تا مدت ها نیز چنین بود اما گویا در صحنه بین المللی هم قدرت و ثروت پدر و پسر نمی شناسد

به نظر می‌رسید كه دو هم‌پیمان قدرتمند فاتح در جنگ جهانی دوم یعنی امریكا و انگلیس، به علت مشابهت‌های ایدئولوژیك و سیاسی اجتماعی و رابطه پسرخواندگی، بیشترین همكاری‌ها را در دنیای پس از جنگ خواهند داشت و تا مدت‌ها نیز چنین بود؛ اما گویا در صحنه بین‌المللی هم قدرت و ثروت پدر و پسر نمی‌شناسد. امریكای تازه نفس به ضعف و افول روزبه‌روز پدر پیر و مكار خود هیچ‌گونه توجه و ترحمی نشان نمی‌داد و هر چه كه او پس می‌رفت امریكا پیش می‌آمد. تقویت ایران در مقابل كمونیسم و دلایل استراتژیك دیگر مانع از آن نمی‌شد كه امریكا از پس منافع مشترك خود با انگلستان، چشم‌انداز سال‌های آینده كانون انرژی جهان در خاورمیانه را نبیند. قرارداد تضعیف درآمدهای نفتی شركت آراسكوی امریكا با عربستان صعودی، موقعیت نفتی انگلستان را در ایران متزلزل می‌ساخت و آنها را از سهم ۱۶٪ درصدی ایران در شركت نفت ایران و انگلیس دچار نگرانی می‌ساخت.

بسیاری گمان می‌برند كه در جریان ملی‌شدن صنعت نفت امریكا به طرفداری از ایران در مقابل انگلستان ایستاد و از منافع ملت ایران حمایت كرد، در حالی كه با مطالعه تاریخ به خوبی درمی‌یابیم كه امریكا خواستار یله‌شدن منافع نفتی به سوی خود بود و گل‌آلود‌شدن آب او را به مقصود می‌رساند به همین خاطر هم پس از عدم تامین آنچه كه می‌خواست به طراحی و اجرای كودتای ۲۸ مرداد و سرنگونی دولت دكتر محمد مصدق دست زد. رقابت‌های پنهان و غیرانسانی امریكا انگلستان بر سر منابع نفتی ایران را در این مقاله مرور خواهید فرمود.

پایان یافتن جنگ جهانی دوم، ساختار نظام بین المللی را دگرگون و دو قدرت آمریكا و انگلیس را رویاروی هم قرارداد. با وجود اینكه آمریكا به عنوان قدرت در حال ظهور در صحنه جهانی و انگلستان هم به عنوان امپراطور رو به افول؛ در مقابله با اتحاد شوروی(سابق) و ماركسیسم دارای منافع مشتركی بودند، در برخی از مناطق مهم دنیا رقابت سختی را با یكدیگر آغاز كردند.آمریكا این بار برای تصاحب مناطق نفوذ و محدود كردن قدرت انگلستان عزم خود را جزم كرده بود. این رقابت كه دارای ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی بود، بیانگر یكی از قواعد اصلی نظام بین المللی است كه ساختار حاكم تنها با پیدایش یك قدرت جدید و افول قدرت پیشین دچار دگرگونی می شود.

در این میان خلیج فارس و ایران یكی از مهمترین حوزه های رقابت این دو كشور محسوب می شدند. آمریكا پس از جنگ جهانی دوم در ایران موقعیت بسیارخوبی به دلیل پایان دادن غائله آذربایجان كسب كرده بود و از همین زمان قصد داشت نفوذ خود در ایران را به تدریج گسترش دهد.۱ آمریكا كه در این زمان در سطح بین المللی و منطقه خلیج فارس انگلستان را مجبور به عقب نشینی كرده بود با اجرای دكترین ترومن و اجرای طرح مارشال قصد داشت تا حد زیادی نفوذ خود را در سطح جهانی گسترش دهد.۲

پس از جنگ جهانی دوم ایالات متحده به صورت بزرگترین كشور اعتبار دهنده دنیا درآمد اما در مقابل، از جمله كشورهای بدهكار آن دوران می توان بریتانیای كبیر، بزرگترین امپراطوری مالی پیشن جهان را نام برد. در این زمان تغییر موقعیت انگلستان یكی از اهداف اصلی آمریكا بود كه مشاورین روزولت برای تحقق آن برنامه ریزی های دقیقی انجام داده بودند. با اجرای همین برنامه ها بودكه در اواخر دهه۱۹۴۰ بازارهای پیشین این امپراطوری بزرگ همگی تحت اشغال كالاهای آمریكایی درآمد.۳ در منطقه خلیج فارس نیز ایالات متحده طی این سالها از طریق شركت نفتی آرامكو(Aramco) منابع نفتی عربستان را تحت كنترل خود درآورده و بدنبال كسب منابع بیشتری در منطقه از جمله ایران بود.

تاكنون درباره همكاری ایالات متحده و انگلستان در كودتای ۲۸ مرداد و سرنگونی دولت دكتر مصدق مطالب زیادی نگاشته شده است اما به رقابت این دو كشور در زمینه نفت ایران كمتر پرداخته می شود. باید دانست همكاری و رقابت آمریكا و انگلیس در این زمینه، دو روی یك سكه بود كه در نهایت با تقسیم منابع نفتی ایران به پایان رسید. این رقابت و همكاری بعد از جنگ جهانی دوم آغاز وطی بحران ملی شدن صنعت نفت ادامه پیدا كرد. آمریكاییان با زیركی و با اتكا به قدرت فزاینده سیاسی و اقتصادی توانستند شریك انگلیس درمنابع نفتی ایران گردند. علایق آمریكا در ایران بعد از جنگ جهانی دوم علاوه بر نفت، جلوگیری از نفوذ كمونیسم بر مبنای دكترین ترومن بود. آمریكا در عین حال، حضور مستقیم در ایران را با منافع خود سازگار نمی دید. از دید آمریكاییان، حاكمیت مستقیم در منطقه استراتژیك خلیج فارس با توجه به منابع عظیم نفتی آن، درگیری با اتحاد شوروی را اجتناب ناپذیر می ساخت. در این دوره دیدگاه ایالات متحده درباره ایران بدین ترتیب بود: ‹‹حفظ استقلال ایران برای ایالات متحده آمریكا از اهمیت بسیاری برخوردار است. از سوی دیگر به خاطر موقعیت استراتژیكی و منابع عظیم نفتی، از دست رفتن ایران به مفهوم تهدید امنیت خاورمیانه، پاكستان و هند می باشد.از سوی دیگر این امر به حیثیت ایالات متحده دركشورهای منطقه آسیب زده و اعتماد به نفس این كشورها را در مقابله با تهدیدهای كمونیسم كاهش می دهد.›› ۴

همزمان لندن نیز ارزیابی مشابهی از تهدید كمونیسم و اتحاد شوروی در منطقه داشت. این مساله زمانی اهمیت پیدا می كند كه به نقش مهم منابع نفتی ایران در سیاست خارجی انگلیس در منطقه واقف باشیم. درسالهای قبل شركت نفت ایران و انگلیس منافع و درآمد فراوانی متوجه انگلستان می كرد كه حفظ آنها در شرایط پس از جنگ جهانی دوم نیز برای آن كشور دارای اهمیت بود. همچنین مقابله با نفوذ شوروی نیز درصدر اهداف انگلستان در منطقه قرار داشت، در عین حال به دلیل آنكه خود را ناتوان از مقابله با آن كشور می دانست، نیازمند به كمكهای ایالات متحده بود. در همین زمینه سفیر بریتانیا در واشنگتن می نویسد: ((آمریكایی ها درصدد اشغال جایگاه ما در خاورمیانه هستند. نفوذ آنها در خاورمیانه بعد از جنگ جهانی دوم به طور گسترده ای زیاد شده است. آنها به عنوان یك قدرت نیرومند و دائمی در عربستان حضور پیدا كرده و بدنبال مسلط شدن بر ایران هستند.)) ۵ ارزیابی سفیر انگلستان كاملا درست بود وضعف تدریجی بریتانیا و قدرت اقتصادی آمریكا در این دوره زمینه لازم برای نفوذ آمریكا در منطقه را فراهم كرد. در نتیجه این حالت دولت بریتانیا بدین نتیجه رسیدكه تقسیم منافع برای حفظ حضور بریتانیا در خلیج فارس ضروری است. براساس همین نتیجه گیری است كه سفیر بریتانیا در تهران موضوع مشابهی با ایالات متحده درباره ایران اتخاذ می كند.

‹‹ هر دو دولت ایالات متحده و بریتانیا بر این باور هستندكه قوای نظامی ایران باید دارای قدرتی باشدكه از عهده حفظ امنیت داخلی و دفاع در مقابل تجاوزات خارجی برآید.›› در چنین شرایطی بود كه زمینه برای گسترش نفوذ آمریكا در ایران فراهم شد و این دولت شروع به فرستادن تجهیزات و پرسنل نظامی برای تعلیم نیروهای ارتش ایران كرد تا بدین طریق مانع از نفوذ اتحاد جماهیر شوروی در ایران شود.۶

آمریكا به تدریج در ایران صاحب نفوذ می شد و نفت ایران نیز جایگاه استراتژیكی در سیاست خارجی آمریكا پیدا می كرد. باوجود اینكه آمریكا در این زمان منابع نفتی‌گسترده ای در ونزوئلا و عربستان داشت اما از اهیمت افزایش این منابع برای آینده اقتصاد خود غافل نبود. دی‌گایر رئیس‌كمیسیون كارشناسان بررسی نفت آمریكا در اكتبر ۱۹۴۳ گزارشی بدین شرح به فراكلین روزولت رئیس جمهوری ایالات متحده تسلیم كرد: ‹‹آینده نفت این نیروی ارزشمند و مهم، مدت زیادی وابسته به قاره آمریكا نخواهد بود. طولی نخواهد كشید كه ذخایر و مراكز مهم تولید نفت جهان از خلیج مكزیكو و جزایر كارایب به منطقه خلیج فارس انتقال خواهد یافت.››۷

این در حالی بود كه در آن زمان آمریكا تنها ۱۶% از نفت خلیج فارس را در اختیار داشت و ۷۸% منابع نفتی این منطقه همچنان در اختیار انگلستان بود. همین امر موجب توجه بیشتر آمریكا به منبع نفتی خاورمیانه و آغاز مداخله در امور نفتی ایران گردید. در شرایطی كه شوروی نیز چون انگلیس خواهان بدست آوردن امتیازات نفتی در ایران بود، بهانه لازم برای مداخله در امور نفتی ایران جهت جلوگیری از نفوذ اتحاد شوروی و در واقع بدست آوردن امتیازات نفتی برای شركتهای آمریكایی در اختیار ایالات متحده قرار گرفت. این در شرایطی بود كه انگلیس از سوی مردم ایران و برخی سیاستمداران مخالف انگلیس به دلیل سهم ناچیز ایران از منافع گسترده نفت كشور تحت فشار قرار داشت. آمریكا نیز در این زمان بدنبال نزدیك شدن به آن طیف از سیاستمداران و گروههای ایرانی بود كه نگرانی فزاینده ای از انگلیسیها داشتند.

مقصود رنجبر

پی نوشت ها

۱- مارك گازیوروسكی، آمریكا و سیاست خارجی شاه

۲- ر.ك: استفن آمبروز، روند سلطه گری تاریخ سیاست خارجی آمریكا، ترجمه: احمد تابنده، ۱۳۶۳، ص۱۷۴

۳- استفن آمبروز، پیشین،ص ۱۶.

۴- y. ALEXANDERA AND A.NANES (Eds)

THE UNITED STATES AND IRAN : A DOCUMENTARY HISTORYMARYLAND: UNIVERSITY PUBLICATION OF AMERICA (۱۹۸۰). PP. ۲۶۵،۲۶۶

۵- Pro. London, CAB ۱۲۹/۶۶ c (۵۴) ۵۳/ Middle Eeast: Anglo - American Policy

Letter to Foreign Office On Policy in the Middle East, From sir Roger Makins/ the British Ambassador to Washington secret ۲۵ th January, ۱۹۵۴.

۶- B.Burrows, Footnotes in the sand, the Gulf in transition ۱۹۵۳ – ۱۹۵۸ (london)

Micheal Russell, ۱۹۹۰, p ۱۳۵

۷- غلامرضا نجاتی، جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، شركت سهامی انتشار، ۱۳۷۳، ص ۳۴

۸- همان، ص ۹۹

۹- مصطفی علم، نفت، قدرت واصول، ترجمه: غلامحسین صالحیار، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۱، ص ۱۱۹

۱۰- همان، ص ۱۱۹

۱۱- همان، ص ۱۲۰

۱۲- همان، ص ۱۲۲

۱۳- همان، ص ۱۲۵

۱۴- غلامرضا نجاتی، پیشین، صص ۱۷۴و۱۷۵

۱۵- Wall street journaL, ۷ April ۱۹۵۱

۱۶- Newyork times, ۷ April ۱۹۵۱

۱۷- محمد علی‌كاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، ترجمه: محمدرضا نفیسی و كامبیز عزیزی، نشر مركز،۱۳۷۳، ص ۲۱۳

۱۸- مصطفی علم،پیشین، ص ۱۶۵

۱۹-Washington Post, ۲۲ june ۱۹۵۱

۲۰- New york times, ۸ November ۱۹۵۱

۲۱- غلامرضا نجاتی، پیشین، ص ۳۱۷

۲۲- A.Eden, Full circle, London: Cassell, ۱۹۶۰, P. ۱۹۸

۲۳- A. Dobson, the Politics Of the Anglo- American Economic specail Relationship ۱۹۴۰-۱۹۸۷, (Brigthton: Wheatsheaf Books, ۱۹۸۸) P. ۱۴۴

۲۴- Pro, London, Fo ۳۱۱/ ۱۲۰۵۷/ the General Political Correspondence Of the Foreign Office, sir Roger sterns, British : Ambassador to Tehran, to the British Foregin secretary, Selwyn Llogd, secret, ۸ th. Deceber, ۱۹۵۶. P.۴۷

۲۵- Ibid, P.۴۸


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.