دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
گیتار, سازی غربی در بستر موسیقی شرقی
به جرات میتوان گفت فیروز ویسانلو یکی از فعالترین و باسوادترین موزیسینهای حال حاضر موسیقی پاپ ما به شمار میآید مسلما حضور در بسیاری از آلبومها و کنسرتهای موسیقی پاپ و کسب تجربیات بسیار ما را بر آن داشت که مصاحبهای در باب وضعیت موسیقی پاپ در کشور انجام دهیم.
ایشان آموختن موسیقی را در پنج سالگی با ساز ویولن و پیانو نزد پدر خود استاد «منوچهر ویسانلو» آغاز کرده و پس از مدتی گیتار را به عنوان ساز اصلی خود انتخاب نمود و در این راه از تجارب اساتیدی همچون «فرزاد دانشمند» و «بهمن نصری» و استاد «فَرکانگیز» بهره برد.
این هنرمند اولین فعالیتهای حرفهای خود را به عنوان نوازنده با مرکز موسیقی صدا و سیما استان گیلان در اواخر دهه شصت شروع کرد و از سال ۷۷ به صورت مستمر در بسیاری از آلبومها و کنسرتهای موسیقی پاپ حضور دارد.
مصاحبه انجام شده تنها گزیدهای از صحبتهای بسیار شنیدی این هنرمند گرانقدر است.
▪ میخواهم کمی به گذشته برگردیم؛ حدود سال هفتاد و شش. همانطور که میدانید در آن دوران همزمان با تغییر و تحولات جامعه پس از سالها خاموشی، موسیقی پاپ جان تازهای میگیرد و نسل جدیدی از خوانندهها، آهنگسازان و تنظیمکنندهها وارد این ژانر موسیقی میشوند. ارزیابی جنابعالی از موسیقی عرضه شده این نسل پس از خاموشی چگونه است؟
ـ طبعا با آن موجی که پس از سالها ایجاد شد، به زعم من کسانی وارد این عرصه شدند که در دوره سکوت همواره در پی جمعآوری توشه و دانش در این ژانر از موسیقی بودند و به راستی حق حضور در این مارکت را داشتند. این اشخاص با دلسوزی و اشتیاق تلاش میکردند موسیقی را با کیفیتی عرضه کنند که هم به سطح شنیداری مردم در دوران طلایی موسیقی پاپ نزدیک باشد و هم از شرایط و چارچوب خاص زمان و وضعیت اجتماعی و بستر تازه نفسی که برای این ژانر پس از سالها فراهم شده بود به خوبی بهره برد و از سویی خارج نشوند. این ادعای گزافی نیست که بگوییم در بسیاری از آثار تولید شده در اواخر دهه هفتاد آن رسالت و تعهد هنری که یک هنرمند در قبال مخاطبانش بر عهده دارد، وجود داشت. به طوری که تعداد آثار تولید شده کم اما با کیفیت بالایی عرضه میشدند. این حرکت خود، باعث ماندگاری بسیاری از آثار تولید شده در آن زمان شد و این جای بسی تاسف دارد که کیفیت و تامل در تولید آثار در دورههای بعد، هیچگاه دیگر رعایت نشد.
▪ به نظر شما این گرایش به گذشته و بازگشت به حال و هوای دهه پنجاه باعث نشد که آثار تولید شده تا حدودی رنگ تقلید و تکرار به خود بگیرد؟
ـ این تقلید درکل خلع وجودی همان نیاکان را در دوره بعد از خاموشی، نشان میداد. تاثیر گرفتن از رنگ شخصیتی آن اساتید و فقدان آنها در این دوره، باعث شده بود آن عزیزان به صورت بتی برای نسل بعد از خاموشی دربیایند و این رابطه که بنا به دلایلی از بین رفته بود میبایست حفظ میشد تا چهرههای تازهای که متولد میشدند صاحب سبک سیاق جدیدی بشوند. چندی پیش تعدادی از دست نوشتههای مرحوم واروژان به دست ما رسید که سرشار از نکات آموزنده بود از جمله اینکه آن مرحوم در تنظیم عاری از هر گونه بزرگنمایی و عقدهگشایی تکنیکی، تلاش کرده بود که با یک معیار مشخص و منطبق با سطح شنیداری زمان خود حرکت کند. به گونهای که اگر قرار بر استفاده از عوامل پیچیده آکوردها و فواصل در تنظیم بود از این تکنیکها بیشتر در اورتورها استفاده میکرد تا به مرور گوش شنونده را آماده شنیدن این پیچیدگیها نماید و هنگامی که خواننده را به میدان میآورد، آکوردها را ساده میکرد تا ذهن شنونده بیشتر معطوف به کلام بشود و این تفاوت از آنجا سرچشمه میگرفت که مرحوم واروژان به این مساله اشراف داشت که فرهنگ شنیداری مردم ما هنوز احتیاج به زمان دارد تا به سطح استاندارد برسد. چه بسا اگر این تجربیات به صورت صحیح و آکادمیک به نسل بعد منتقل میشدند هنرمندان قابل قبولتری نسبت به نسل امروز از پس این عزیزان متولد میشدند.
▪ با توجه به موارد ذکر شده چه عواملی باعث شد که موسیقی دهه پنجاه از بافت محکمی برخوردار شود؟
ـ گمان من علت موفقیت موسیقی پاپ در آن دهه به قبل از این دوره باز میگردد. چرا که بعد از دوره قاجاریه در ایران ایده تاسیس مدارس موسیقی مطرح شد و کسانی مامور آوردن مدرس موسیقی به کشور شدند و این پروسه نزدیک به دو دهه طول کشید. اگر نظری اجمالی به موسیقی قبل از این دوره داشته باشیم متوجه میشویم که سالها طول کشیده تا ادوات مدرن بتوانند وارد جریان موسیقی پاپ ایران شودند. موسیقی که پس از این تحولات به گوش مردم رسید دارای نکات بسیار بود که یکی از مهمترین عدم امکان تولید و عرضه موسیقی به سرعت و کثرت اکنون بود. لذا صرفا افراد واجد شرایط از طریق فیلترهای قوی وارد این حوزه میشدند. به همین علت هنرمندان این عرصه هر کدام سبک و سیاقی متفاوت و مشخص برای خود داشتند و این فرآیند به دلیل سالها تجربهاندوزی و شاگردی و تحقیق در موسیقی نوین ایران و جهان بوده است.
به عنوان مثال آهنگساز ساعتها وقت صرف میکرد تا خواننده قید یک جمله را به درستی ادا کند. ترانهسراها معمولا در حین ضبط آهنگ حضور داشتند و آهنگها ابتدا برای اجرای زنده به روی سن تنظیم میشده و نقاط قوت و ضعف با بارها خواندن و نواختن در اجراهای زنده بر طرف میشدند. این باعث میشد که اثر تولید شده حتیالامکان بدون نقص اجرا شود. به گواه بسیاری از دستاندرکاران، اکثر ضبطهای آن دوره در نیمه شب و بعد از اجرای زنده انجام میشد یعنی زمانی که بارها این آثار در اجرای زنده تمرین شده بود و خلاصه همه این ظرایف باعث شد که این آثار ضمن داشتن بافت محکم از لحاظ ساختاری سالها ماندگاری خود را حفظ کنند.
▪ با توجه به حضور مستمرتان در بسیاری از آثار تولید شده حال حاضر، فضای امروز موسیقی پاپ را چگونه ارزیابی میکنید؟
ـ متاسفانه در حال حاضر موسیقی پاپ تبدیل به وسیلهای برای کسب شهرت شده است. دیدهام افرادی را که به خاطر قدرت مالی به خود اجازه دادهاند بدون دارا بودن شرایط حرفهای وارد این مارکت موسیقی شوند. حضور این افراد باعث آشفتگی و نوعی بیتعهدی و نگاهی غیرحرفهای به این موسیقی شده است. به همین دلیل سطح کیفی و شنیداری بسیاری از آثار این دوره به شدت پایین آمده است لازم به ذکر میدانم که عدم فرهنگ استفاده صحیح و نا به هنجار از تکنولوژی نرم افزاری به نوعی خیانت به موسیقی ما کرده چرا که کسب منفعت مالی به جای تجربه و تحصیلات هدف اصلی بسیاری از افرادی که در این عرصه حضور دارند، شده است.
▪ آیا قبول دارید گاهی اوقات افرادی تحت نام اشخاص حرفهای در این عرصه معرفی شدهاند که شاید هیچگاه شرایط حضور در سطح اول موسیقی پاپ را نداشتهاند؟
ـ طبعا با حضور چنین افرادی در موسیقی، آشفتگی اجتنابناپذیر است و علت آن صد البته به ضعف بنیه مالی و معیشت هنرمندان برمیگردد. در ابتدا برخی از حرفهایهای این مارکت به دلیل همین مساله مجبور به پذیرش افرادی با گرایشات کاملا تجاری و غیرحرفهای شدند. به طوری که اسامی سرشناس، ساعتها با این افراد غیرحرفهای کار میکردند تا به سطح کیفی آثار بیافزایند. حرفهایهای موسیقی برای بالا بردن کیفیت محصول تولید شده تمام تلاش خود را مینمودند اما پس از مدتی به دلیل همان مشکلات فوقالذکر و هزینههای بالای ضبط استودیو کیفیت آثار ارائه شده به مرور پایین آمد. به نظر من مشکل اصلی که باعث افت محصولات موسیقی شد این بود که افرادی غیرحرفهای که به دنبال همین فرآیند متولد شدند خود باعث آمدن افراد غیرمتخصص دیگری در این حوزه شدند. این به تدریج کار را برای هنرمندان واقعی این عرصه سختتر نمود. متاسفانه اینک شاهد آنیم که هنرمندان با سابقه در دهه گذشته به دلیل هزینههای بالای تولید و عدم برگشت سرمایه رغبت کمتری برای کار کردن دارند و اگر قانون مدون و فیلتر درستی تعبیه نگردد با شرایط نابسامان فعلی، موسیقی پاپ ایران به قهقرا خواهد رفت.
▪ پس شما معتقد هستید که این موسیقی باید به طریق دیگری غیر از فیلترهای موجود فیلتر شود؟
ـ بله، راههای بهتری هم برای فیلترگذاری میشود پیشنهاد داد ـ به عنوان مثال میشود ترانه و اشعار را از ابتدا فیلترگذاری نمود ـ به این صورت که اشخاصی که به عنوان ترانهسرا در موسیقی پاپ حضور دارند برای سنجش، آثاری از خود ارائه دهند و اگر آن آثار واجد شرایط تولید بودند، دیگر اجازه فعالیت به آنها داده نشود. البته منظور بنده این نیست که این عزیزان از مارکت موسیقی پاپ دور بمانند بلکه این کار باعث میشود تلاش کنند دانش خود را به سطح استاندارد این سبک موسیقی نزدیک کنند. هنوز به گمان من، شخصیتهای کار بلد و بزرگی وجود دارند که میتوانند بدون حب و بغض به عنوان هیات داوری به این آثار رای دهند. مثلا پیشنهاد میشود آثار ساخته شده قبل از تولید نهایی به صورت ماکت برای گرفتن مجوز ارائه شود.
امروز با همین دستگاه سینتی سایزر میشود ماکتی از نمونه اصلی را ساخت و آنرا ارائه کرد و تنها در این صورت است که میتوان از صرف هزینههای بسیار برای ساخته شدن یک آلبوم موسیقی جلوگیری کرد و اشکالات آنرا برطرف نمود. میبینیم که برخی از کارها که اجازه انتشار پیدا نمیکنند به صورت کلیپ درآمده و از طریق دیگر و زیرزمینی منتشر میشوند و این خود ضربه جبرانناپذیری به پیکره تولید آثار مو سیقی میزند. مساله مهم دیگری که میشود مطرح کرد به گمان بنده عدم صلاحیت فرهنگی برخی از شرکتهای تولید آثار موسیقی است بدین معنی که این شرکتها بیش ار آنکه به فکر تولید آثار با کیفیت بالا باشند، به فکر منافع مالی خود هستند. به هر حال، با فیلتر گذاری مناسب، افراد غیرحرفهای کمتری اجازه فعالیت در این عرصه را پیدا میکنند لذا از تولید غیر اصولی و بیکیفیت این آثار به مراتب جلوگیری خواهد شد و صد البته فرهنگ شنیداری متناسب با تولید آثار ارزشمند هم ارتقاع خواهد یافت.
▪ اما هم اکنون فیلتری نزدیک به فرمایش شما در ترانه وجود دارد؟
ـ به نظر من فیلتر یکی از این شاخهها به تنهایی جوابگو نیست و این فیلترها باید برای مکملهای این شاخه هم استفاده بشود. در نظر داشته باشید که یک ترانه زیبا اگر با یک تنظیم بد رو به رو شود از ارزش آن ترانه قطعا کاسته خواهد شد. این را هم اضافه کنم به نظر من هیات داوری این شاخهها باید از اشخاصی انتخاب شوند که بدون هر گونه غرض ورزی سعی بر بالا بردن کیفیت آثار داشته باشند نه چیز دیگر.
▪ علت افول برخی از خوانندههای باسابقه و معروف را در چند سال گذشته چه میدانید؟
ـ به نظر من همین آشفتگی که در بابش صحبت کردیم به این داستان دامن میزند. امروزه در دنیای موسیقی اکثر تولیدکنندگان به فکر تولید آثار غیرمتعارف و به سرعت چهره شدن هستند گرچه این اتفاق خالی از هرگونه حرف و تفکریست و ماندگار نخواهد بود اما افول تعدادی از خوانندههای با سابقه و معروف، چندین علت دارد. به عنوان مثال محدود شدن کنسرتها و اجرای زنده موسیقی باعث قطع ارتباط با مخاطبین علاقمند شده است. اجرای کنسرت با توجه به شرایط کنونی که برای موسیقی در نظر گرفته شده بسیار سخت و طاقتفرسا شده است. متاسفانه این پروسه برای اکثر هنر مندان وجود دارد و باعث دلسردی هنرمندان برای اجرا و علاقمندان به دیدن اجرای زنده جهت حمایت از این عزیزان شده است.
▪ شاهد آن بودهایم که برخی از هنرمندان که اثار قابل قبول نیز در کارنامه هنری خود دارند، به تازگی دچار ناکسستگی سبکی شدند و به صرف معروفیت به خود اجازه میدهند به خاطر مسائل مالی هرگونه کار کم ارزش و یا حتی بیارزشی را به مخاطبین خود ارائه دهند این مساله را چگونه ارزیابی میکنید؟
ـ به نظر من چهرههای سرشناس میبایست در انتخاب عناصر تولید یک اثر همچون آهنگساز، تنظیمکننده و ترانهسرا توجه بیش از پیش داشته باشند چرا که اثر ارائه شده از این عزیزان نهایتا به عنوان شناسنامه کار هنری آنها به شمار میرود اگر این انتخابها درست صورت نپذیرد از هم گسیختگی اجتنابناپذیر است. به نظر من فاصله ارائه آثار تولید شده یک هنرمند حرفهای باید بیش از یک سال باشد. تاکید بنده این است که هر اثری که به عنوان یک محصول هنری عرضه میشود باید دارای تعهد و رسالتی باشد در غیر این صورت به گمان بنده تحت هیچ شرایطی نباید آثار سطحی و کم ارزش اجازه انتشار پیدا کنند چون باعث پایین آمدن سطح شنیداری مخاطبین میشوند.
▪ به انتخابها برای تولید یک اثر اشاره کردید، امروزه اکثر مسئولیت تهیه یک آلبوم در موسیقی پاپ بر عهده خود خوانندههاست. فکر میکنید این کار اصولیست؟
ـ بسیار قاطع نمیتوان برای این مساله رای صادر کرد چرا که شاهد آثاری بودهایم که با این شرایط هم مورد استقبال قرار گرفتند و هم از گردانه رقابت بازار حذف شدهاند در هر حال به نظر من تهیهکننده شدن خواننده بر روی کیفیت کار تاثیر منفی میگذارد. کار اصلی خواننده خواندن است نه جمعآوری اجزا تولید یک اثر. نبود تیم ورکهای مشخص لطمه بسیاری به تولید یک آلبوم میزند. از سوی دیگر هزینههای بالای تولید یک آلبوم به سطحی از قیمتها رسیده است که کار را برای خوانندگانی که شخصا تهیهکنندگان آثارشان هستند دشوار کرده و این یک دلیل بسیار مهم است که افراد با سابقه رغبت چندانی برای کار کردن ندارند.
▪ ریشه این مساله که گروههای منسجم در موسیقی پاپ حال حاضر، بسیار محدود هستند و یا تشکیل نمیشوند را در چه میدانید؟
ـ نوازندههای حرفهای به دلیل نبود کنسرتهای متوالی نمیتوانند در یک تشکل ثابت قرار بگیرند چون خوانندگان موقعیت کمی برای اجرای کنسرت دارند و نمیتوانند گروه مشخصی برای خود داشته باشند. نوازندگان کمتر به صورت یک گروه کامل درمیآیند.
▪ پس میتوان گفت این مساله در پایین آمدن کیفیت برخی از کنسرتها تاثیرگذار است؟
ـ قطعا همینطور است. مسلما جلسات کم تمرین برای آمادگی گروه و عدم استفاده از نوازندگان حرفهای به دلیل کم کردن هزینهها و در اختیار نداشتن سالن مناسب برای اجرا، همه و همه به پایین آمدن سطح کیفی برخی از کنسرتها میانجامد.
▪ حال کمی به گیتار که ساز تخصصی شما نیز هست میپردازیم . با توجه به سابقه طولانی شما در امر آموزش، وضعیت تدریس موسیقی در کشور را چگونه میبینید؟
ـ متاسفانه وضعیت آموزشی ما نیز متاثر از کل جریان حال حاضر موسیقی است. عدم نظارت کامل باعث شده عدهای وارد عرصه آموزش شوند که به سبک ناهنجار و تاسفباری مشغول آموزش هستند. توجه داشته باشید وقتی در روزنامههای کثیرالانتشار آگهی آموزش گیتار ویژه شب عید! چاپ میشود چطور میتوان توقع داشت که گیتاریستهای خوبی از پس این افراد متولد شوند. یکی دیگر از مهمترین مشکلات سیستم آموزشی موسیقی، عدم مطابقت روش آموزشی است، بدین صورت که یک روش مقدماتی واحد وجود ندارد. گیتار یک ساز غربیست و اکثر متد این ساز با شرایط شنیداری و فرهنگ غربی نوشته میشود از سویی زمان کلاسها در آموزش گاهی بسیار کوتاه است و فرصت کمی به استاد میدهد تا با هنرجو به صورت جدی کار کند. دیگر اینکه در بعضی از کلاسها نیمی از وقت کلاس محدود به نوشتن نت با خودکار بر روی دفتر هنرجو میشود که با توجه به این همه منابع علمی به گمان من جز تلف کردن سرمایه و خیانت به هنرجویان نتیجهای ندارد. اضافه میکنم که نبود نظارت صحیح باعث شده حتی در مراکز نسبتا معروف هم تربیت خیل مشتاقان موسیقی ثمره درخوری نداشته باشد که این باعث سرخوردگی هنرجویان از فراگیری موسیقی میشود.
امیر خاکی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست