جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

عصیان به سبک «کیمیایی»


عصیان به سبک «کیمیایی»

اشاره یی در حاشیه فیلم مترو پل

«مهم این است که مسعود کیمیایی فیلم می‌سازد و در فیلم‌هایش جهان خودش را به تماشا می‌گذارد.»

این گزاره‌ ابتدایی شاید تکلیف خواننده این سطور را پیشاپیش مشخص کند، گزاره، خبر از این می‌دهد که حضور و فیلمسازی مسعود کیمیایی در سینمای ایران، خود حامل نوعی ارزش و اهمیت بجاست. باقی هر چه هست، در درجه دوم اهمیت قرار می‌گیرد، مسائلی از این قبیل که «چه» می‌سازد و «چرا» می‌سازد. مهم همان فیلم ساختن کیمیایی است.

امسال مسعود کیمیایی از پس نیم قرن حضور در عرصه سینمای ایران، فیلم «متروپل» را روانه سی و دومین جشنواره فیلم فجر کرده است، فیلمی که در آن شاید برای نخستین بار، نقش یک زن-مهناز افشار- عمده‌تر و کلیدی‌تر از باقی نقش‌هاست.

کیمیایی، همچون مومنی با اعتقاد به آنچه می‌سازد ایمان دارد و پای فیلم‌هاش می‌ایستد. تکراری است؟ باشد، جهان کیمیایی همین است، همین جهان گمشده‌ها، جهان رفاقت‌های معدوم، خیانت‌های ریاکارانه، چوب و چاقو و کتک‌کاری، اعتراض و عصیان. در واقع، این دو عنصر «اعتراض» و «عصیان» دو عنصر کلیدی و مهم سینمای آقای کیمیایی است، سینمایی که هنوز که هنوز، طرفدار و هواخواه دارد، اگرچه دوره چنان آدم‌هایی- آدم‌های فیلم‌های کیمیایی- به‌سر آمده باشد، اما کیمیایی مصرانه تاکید بر همان آدم‌ها دارد و از دست‌رفته‌ها و فراموش‌شدگان جامعه را در فیلم‌هایش به نقش در می‌آورد و زندگی می‌بخشد.

عصیان آدم‌های فیلم‌های کیمیایی، عصیان بخش خاموش جامعه است، بخشی که گهگاه علیه وضع موجود به اعتراض برمی‌خیزند - مانند «اعتراض» یا مانند «متروپل» قواعد را برهم می‌زنند و از اعتماد و اطمینان و از «پناه آوردن» می‌گویند. از هجوم چند بیگانه به یک زن تنها و کمک و پشتیبانی دو جوان-فروتن و کیمیایی- اعتراض، عنصر اول فیلم‌های کیمیایی است، اعتراضی که از عصیان فروخورده آدم‌ها- اغلب جوان‌ها-ناشی می‌شود. و این دو عنصر، دو مساله بحرانی جامعه ما است، جامعه‌یی که به دلایل متعدد-که اینجا مجال ذکرش نیست-اغلب جوان‌هایش دچار نوعی سرگشتگی و عصیانند و عصیان‌شان را، در قالب اعتراض به قواعد و سنت‌های مرسوم نشان می‌دهند، یا شاید، جمع کثیری‌شان جرات این نشان دادن را ندارند، که کار فیلم‌ کیمیایی دقیقا همین‌جاست؛ «به صحنه کشیدن این عصیان‌ها». نشان دادن این مسائل توسط کیمیایی تبلیغ تخطی از قانون و تبلیغ ناهنجاری نیست، بلکه به صحنه درآوردن واقعیت‌های پنهان جامعه و نسل‌هاست، به تصویر کشیدن عقاید و عقده‌های فرو خورده چند نسل، دقت داشته باشید که اغلب نقش اصلی‌های کیمیایی در طول سالیان قشر جوان جامعه‌اند. جهان کیمیایی جهان مجموع است، جهان جمعی از افراد جامعه، تصاویر فیلم‌هایش حکایت از مجموع آدم‌ها دارد که از تنهایی فرار می‌کنند و به جمعیت پناه می‌برند، به جمعیتی که از تنهایی فرار کنند.

اما برگردیم به اول یادداشت، چرا کیمیایی این‌طور فیلم می‌سازد؟ جواب سوای هر نظریه‌بازی سر راست است: دلش می‌خواهد. و در رویارویی با این دل‌خواسته دو راه وجود دارد، یا جهان کیمیایی را درک می‌کنیم می‌پذیریم یا با جهانش بیگانه‌ایم و فیلم‌هایش را نمی‌پسندیم. با فیلم‌های کیمیایی باید دقیقا همین‌طور مواجه شد. باید جهان کیمیایی را درک کرد، تاکید کیمیایی بر این نوع فیلمسازی، تاکیدی متحجرانه و از سر بی‌ایدگی نیست، تاکید او، یک تاکید هوشمندانه و آگاهانه است و به آنچه می‌سازد و می‌نویسد آگاهی کامل دارد.

کسی می‌تواند سواد سینمایی کیمیایی را انکار کند؟ کسی می‌تواند کیمیایی را به عنوان یکی از بزرگ‌ترین کارگردانان سینمای پیش و پس از انقلاب کتمان کند؟ کیمیایی مهر کارهایش بر پیشانی سینمای ایران کوبیده و تثبیت شده است. پس به آنچه می‌نویسد و می‌سازد واقف است.

یک نگاهی به فیلم‌هایی که از روی دست کیمیایی در سال‌های اخیر ساخته شده است بیندازید، آیا کسی توانسته به سبک کیمیایی فیلم بسازد و موفق از آب دربیاید؟ جواب مشخص است، خیر. چرا که جهان کیمیایی جهان مفرد و زیسته و درک شده خودش است، درست مثل معیاری که برای یک اثر ادبی خوب در نظر می‌گیریم. جهان کیمیایی جهان امروز است، گیرم که این جهان رو به پایان باشد، چه باک، کیمیایی به انزوای این جهان، به شهادت فیلم‌هایش آگاهی دارد، اما آخرین تلاش‌ها را برای زنده نگه‌داشتنش می‌کند و این خود؛ نشانه‌یی موفقیت‌آمیز می‌تواند باشد، تاکید پیگیرانه یک سینماگر، بر جهان خودساخته‌اش، پس جهان کیمیایی را باید درک کرد، جهان فیلم‌هایش را، و بعد به تماشای هر فیلمش نشست، گیرم که آن فیلم متروپل باشد، یا اعتراض یا قیصر.

سید فرزام حسینی