چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
پیام سفره های خالی, برای احمدی نژاد
اواخر خرداد ۸۴ و بحبوحه انتخابات نهم ریاستجمهوری است؛ روزهایی را به یاد میآورم كه همه جا، از مكانهای عمومی گرفته تا مغازهها و مهمانیهای فامیلی، سخن از كاندیدایی بود كه كفش بنددار به پا میكرد تا هر از چند گاهیف مجبور به نشستن و نگریستن به مردم شود. سخن از مردی بود كه میگفت، تنها وسیلهاش پژوی ۵۰۴ است و آمده تا فقر و تبعیض و بیعدالتی را ریشهكن كند. خلاصه هر كجا میرفت، سخن از مافیایی بر زبان میآورد كه مردم، نادیده، ولی ملموس وجودش را احساس میكردند. كارمندان و كارگران و حقوق بگیران دولت از تورمی مینالیدند كه هر ساله، بیتوجه به چشمهای گریان مادر یتیمدار و پدر بیبضاعت آبرودار با سرعت نور به صورت تصاعدی بالا میرفت و حقوقهایی كه لنگان لنگان و با عصای چوبین، آرزو دارد به گرد پای تورم سریعالسیر برسد، ولی زهی خیال باطل كه نتوانستند تا آن زمان به آن جامه عمل بپوشانند! چرا كه حكومت و زعامت كارگزارانی را چشیده بودند، كه در تفكرات اقتصادی و مدیریت اجرایی خود، بیشتر برای ثروتمندان كار كرده بودند، تا طبقات كم درآمد.
اینها و آنها و همگان كه استخوانهایشان آهنگ زجر و فقر و بیعدالتی مینواخت، دست در دست هم به فردی رأی دادند كه كارگر زاده بود و میگفت، شب و روزش را وقف مردم میكند؛ آن هم نه فرادستان بینیاز از ترحم دولت، كه فرودستانی كه كوچكترین تصمیم مقامات اجرایی، میتواند سرنوشت آنان و میلیونها نفر همنوعشان را تغییر دهد.
● اما آقای احمدینژاد، الان در كجا ایستادهایم؟
در كجای قله بلند و مرتفع عدالتی كه با شعارها و حرفهایتان برای مردم برافراشتید؟ آیا برآورد كردهاید كه چقدر توانستهاید از زمین فاصله گرفته، مردم را به قله نزدیك كنید؟
سال گذشته را به یاد میآورم كه در وقت تنظیم و تقدیم بودجه به مجلس، هر چه كارشناسان و حتی نمایندگان فریاد زدند كه تزریق نقدینگی به كشور نكنید و بیماری هلندی را به جان مردم نیندازید، شما چشمهایتان را بسته و سرمست از نفت ۶۰ دلاری، اشتباهی را مرتكب شدید كه چند سال مانده به انقلاب، پهلوی دوم، مرتكب شده بود.
آیا نمیشد به جای سیاست گداپروری در تأمین مسكن نیازمندان و وامهای ده میلیونی كه حتی نمیشود یك آلونك ده متری با آن خرید، فكر ریشهای و عمده برای رفع معضل مسكن میكردید؟ شما و همكارانتان چه فكری كردهاید كه میتوان با ۱۰ میلیون تومان، خانه خرید.
خانهای كه تا چندی پیش، ۲۹ میلیون فروخته میشد و من به عنوان یكی از افراد طبقه نزدیك به متوسط، قصد خرید آن را با وام و هزار قرض و آوارگی داشتم، امروز به پنجاه میلیون تومان فروخته میشود و این تاوانی است كه شما باید پاسخ آن را بدهید.
● آقای احمدینژاد
من كه فراموش نكردهام و امیدوارم شما نیز به یاد داشته باشید كه پس از صعود ناگهانی و ۳۰ تا ۵۰ درصدی قیمت اقلام معیشتی مردم مانند تخممرغ و گوجه و مرغ، وزیر شما كه خود را از طبقه محروم و كسی كه درد كشیده است، این ارقام را تكذیب و علت اصلی گرانی را مطبوعات و شایعههای رسانهای ذكر كرد. واقعیت این است كه برای شخص من، چنین انكاری، بسیار تعجبآور بود، ولی پس از آنكه آقای الهام، من و امثال من را به مغازهای كه خودش از آنجا خرید میكرد، دعوت كرد و به همین راحتی، دغدغه و نگرانیام از بین رفت! و دریافتم كه مشكل از شما و وزیر و رئیس دفترتان نیست. شاید اگر من هم میتوانستم از جایی مانند تعاونی ریاستجمهوری و یا تعاونی وزارت جهاد كشاورزی، خرید كنم و اجناس با تخفیف فوق العاده به من فروخته میشد، همین حرف را میزدم و گرانی را شایعه خودساخته میدانستم.
اشكال تنها از شما نیست. وقتی نمایندگانی كه با رأی ما و برای ما به مجلس رفتهاند، از بیست نفر آنان كه درباره قیمت گوشت و نان و مرغ، پرسیده شد، تنها یك نفر قیمت را میدانست و بقیه بیاطلاع بودند، به نظرم نباید انتظار چندانی از شما، كه با صدها محافظ و كارمند و هزاران مشغله به هیچ وجه فرصت بیرون آمدن ندارید، داشت.
● استاد عزیز دانشگاه
دوست دارم به یك پرسش من به راحتی و در كمال روشنی پاسخ دهید. حقوق ماهیانه من با روزانه ده ساعت كار، فكری شاید به ۳۵۰ هزار تومان برسد؟ از آن طرف، ماهیانه نزدیك به ۲۵۰ هزار تومان اجاره منزلی را میدهم كه نه در بالای شهر است و نه در ویلاهای فرشته؛ جایی است كه هر روز نزدیك به سه تا چهار ساعت از وقتم را در ترافیك رفت و برگشت به محل كار و منزل تلف میكند. من اصراری بر خوردن گوشت و مرغ ندارم، فقط شما را به خدا، اندكی بیندیشید و به من بگویید، اگر من روزی پنج عدد نان لواش با یك كیلو سیبزمینی و یك كیلو گوجهفرنگی و هفتهای یك كیلو روغن نباتی بخرم، به این عنوان كه در هر سه وعده، سیبزمینی و گوجه با روغن نباتی و نان بخورم، با یك حساب سرانگشتی چقدر میشود؟ من باید ماهیانه ۱۵۰ هزار تومان فقط برای خرید این چهار قلم جنس، كه غذای پایینترین قشر جامعه است، هزینه كنم؛ برنج و گوشت و ماكارونی و پیتزا و دیگر غذاهایی كه حالا شما دیگر لوكس شده، پیشكش.
● آقای محمود احمدینژاد، فرزند گرمسار و آشنا با محرومیت، تبعیض و فقر
یكی از مسئولان سابق، پرسش خوبی از شما داشت، مبنی بر اینكه چگونه تخممرغی كه در شانزده سال، چهل تومان شده، در دوران دولت شما به نود تومان رسیده است؟ واقعا برای من سؤال است: شما قرار بود نفت بر سر سفرههای ما بیاورید؛ سفرههایی كه هر از چند گاهی، رنگ برنج و گوشت به خود میدید. نفت را كه نیاوردید و با نام و رسمش، همه سفرههای ما را از رونق انداختید، شما را به خدا، حال ببرید و همان غذاهای سابق ما را برگردانید.
نمیگویم شما قصد و غرضی در این گرانیهای تصاعدی داشتهاید، ولی بپذیرید كه سیاستهایتان برای عدالتگستری اقتصادی، در بسیاری از موارد ظلمگستر است.
رئیسجمهور محترم
«الملك یبقی مع الكفر و لا یبقی مع الظلم»
اگر گرانی و وضعیت نابسامان اقتصادی به قول شما ناشی از سیاست گذشتگان و مافیای قدرت و ثروت باشد، دیگر قیمت مرغ و تخممرغ و گوجه، كه اورانیوم و نفت نیست تا در دست لابیهای صهیونیست باشد؛ چرا وزارت جهاد كشاورزی دولت، نباید در صدد حمایت درست و منطقی از مرغداران برآید تا آنها مجبور نشوند به یكباره قیمت محصولاتشان را چند برابر به مردم تحویل دهند؟
شما و وزرایتان، همه در تهران زندگی میكنید و با ما و میلیونها نفر دیگر همسایهاید. این سخن را از یاد نبرید، كسی كه شب سیر بخوابد و حال اینكه در همسایگیاش، شكمی گرسنه خوابیده باشد، مسلمان نیست.
پس چه شد معرفی عوامل گرانی و مافیایی كه هیچ گاه از زبانتان نمیافتد؟ تا كی ما را حواله به غیبی میدهد كه اگر هم وجود داشته باشد، كمكی به آنچه مد نظر شماست، نمیرساند؟
اگر دولتهای گذشته و گذشتهتر، عامل گرانی و سیاستهای غلط هستند، دستكم در زمان آنها، چتر گرانی با ۳۰ تا ۵۰ درصد افزایش، سایه بر سر اقلام معیشتی مردم نینداخت! كاش، صبحهای زود، سری به لبنیاتیها میزدید تا ببینید مردم با صفهای طویل منتظرند تا شیر یارانهای بگیرند و افسوس كه بسیاری از آنان با توجه به وضعیت نابسامان روزهای اخیر، دست خالی برمیگردند.
● عالیترین مقام اجرایی كشور
چرا فكری به حال ناوگان فرسوده و كمظرفیت حملونقل شهری نمیكنید. یك بار بیایید تا در مسیرهای مختلف، شما را سوار بر اتوبوسی كنم كه پس از یك ساعت تأخیر، سر ریز از جمعیت، جلوی شما ترمز میكند. اگر میتوانید و جرأت دارید سوار شوید، تا ببینید كه چگونه ستون فقرات و استخوانهایتان از ازدحام در اتوبوسها در هم خرد میشود.
به محرمی كه این روزها وارد آن شدهایم قسم كه من به شما رأی دادهام، اما خدا خدا میكنم كه دستهای غیبی این بار علیه شما به كار افتند و مقدمات سؤال از شما را در مجلس فراهم آورند، البته نه برای بركناری شما، تا شاید تلنگری بخورید و از كارهای غیرمبنایی و كارشناسینشده بپرهیزید.
با این وضعیت لجامگسیخته گرانیها از چند ماه دیگر بنزین هم سهیمهبندی میشود، آن وقت است كه باید نشست و عدالت به روش شما را تحلیل كرد. نه اینكه سهمیهبندی بد است، اما با برنامههایی كه شما در گذشته از خود نشان دادهاید و در وضعیت عادی، اجناس دو برابر معمول رشد قیمت داشتهاند، یقین بدانید كه ما و دیگر مردم باید كوچ كرده به كوه و كمر برویم، آن وقت شما بمانید و آقای چاوز و مورلس و اورتگا.
با سفر به آمریكای جنوبیتان كه موجب تأخیر یك ماهه در ارایه بودجه به مجلس شد، میزان اهتمامتان را به مقوله اقتصادی و معیشتی مردم دیدم. خدا سال آینده را به خیر كند!
چون «سالی كه نكوست، از بهارش پیداست».
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست