یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
توهّم ممنوعیت مطلق سؤال در قرآن
بعضی میگویند: تنها دلیل اثباتی دین، قرآن و سنت است و عقل هرگز نمیتواند دلیل دینی باشد؛ زیرا قرآن کریم، اصلیترین ارکان دین را خارج از قلمرو سؤال و جواب میداند؛ چون اگر سؤال از خدا، توحید ذات اقدس الهی، وحی و رسالت و معاد ممنوع باشد، پرسش از احکام و حِکَم الهی نیز ممنوع است و در نتیجه، راه عقل و تعقل نیز بسته است؛ زیرا عقل با سؤال و جواب زنده است؛ چنانکه ماهی با آب زنده است.
برای نمونه، قرآن کریم میفرماید: «لا یسئل عمّا یفعل»؛(۱) خدا هر کاری کند، نمیتوان درباره او سؤال کرد. از طرفی میگوید: «إن الحکم إلاّ الله»(۲) فرمانروایی مطلق، از آن خداست. وقتی خدا فرمانروای مطلق باشد و نتوان از او سؤال کرد، معنایش آن است که مسیر تعقل آزاد مسدود است و فقط از راه نقل باید مبانی و اصول و احکام دین را تأمین کرد.
ردّ ممنوعیت مطلق سؤال
ابتدا باید دانست که نقش سؤال و جواب در رشد علم چیست؟ رابطه سؤال و جواب، همانند رابطه مذکر و مؤنث است؛ همانگونه که طبق جریان عادی از مرد یا از زن به تنهایی فرزند متولد نمیشود، بلکه پدید آمدن نسل انسان و تداوم آن در گرو لقاح مذکر و مؤنث است، پیشرفت و ترقی علم نیز در گرو سؤال و جواب است. اشکال و سؤال به منزله مؤنث است و جواب به منزله مذکّر، و این نکاح با میمنتی که بین سؤال و جواب هست، موجب پیدایی و رشد نسل علوم است.
آنجا که نفس سؤال نیست یا سؤال هست، ولی جواب قانع کنندهای نیست، علم عقیم است، پس، زمینه ترقی و پیشرفت جامعه را باید با سؤال و جواب مناسب فراهم کرد؛ همانگونه که گاهی بعد از ازدواج، برخی از زنان پسر یا دختر میزایند و بعضی عقیمند، ازدواج سؤال و جواب نیز همینگونه است: «یهب لمن یشاء إناثا و یهب لمن یشاء الذّکور؛ أو یزوّجهم ذُکرانا و إناثا و یجعل من یشاء عقیما»(شوری، آیه ۴۹ و ۵۰) خداوند به کسی که بخواهد دختر میدهد و به کسی که بخواهد پسر عنایت میکند و بعضی از ازدواجها را عقیم میکند.
از قرآن کریم استفاده میشود که دوام فیض الهی در نظام تکوین نیز در گروه سؤال و جواب است. از این رو، در نظام طبیعت، همه موجودات از خداوند سؤال میکنند: «یسئله من فی السّموات و الأرض کلّ یوم هو فی شأن» (رحمن، آیه ۲۹) اگر مجموعه نظام آفرینش از خدا سؤال میکنند، خداوند نیز به سؤال و درخواست آنان پاسخ میگوید و همین سؤال و درخواست، موجب دوام فیض است؛ زیرا مخلوق خدای بینیاز، همواره نیازهای خود را به آن حضرت عرضه میکند و خداوند بینیاز نیز همواره آنها را پاسخ میدهد و به همین دلیل، فیض خدا تداوم پیدا میکند.
سؤالهای ناشی از تعنّت و تحقیر، سؤالِ فریبکارانه است، و پرسشگر آن در صدد فهمیدن نیست. از اینرو، عقیم است و استحقاق جواب ندارد. نیز اگر سؤالی استفهامی باشد و به قصت فهمیدن پرسیده شود، ولی جواب گویا و قانع کننده نباشد، گرچه به صورت جواب است، اما سیرت جواب را ندارد. به همین دلیل، سؤال و جواب عقیم است. اما اگر سؤال به قصد تفقّه باشد (نه تعنّت) و نیز از باب «فسئلوا أهل الذّکر إن کنتم لا تعلمون»(نحل، آیه ۴۳) باشد، و جواب را اهل ذکر به عهده گیرد و نه بیگانه، این سؤال و جواب عقیم نیست.
به بیان دیگر، سؤال محققانه و جواب محققانه، فرزند با برکت دانش را به دنبال خواهد داشت. از اینرو، حیات و رشد علم در پرتو چنین سؤال و جوابی تأمین خواهد شد.
پس از بیان نقش سؤال و جواب، میتوان گفت که سؤال اقسامی دارد؛ سؤالهای ممنوع و سؤالهای روا و جایز؛ چنانکه در عرف نیز بعضی از سؤالها ممنوع و برخی مجاز است؛ هر مطلبی که عقل، حقّ ورود در آن را دارد، سؤال از آن رواست؛ وگرنه نارواست. اینک به برخی از اقسام سؤال اشاره
۱) سؤال به معنای درخواست از خدا یا اولیای الهی که به دستور خداست؛ این سنخ از سؤال، نه تنها ممنوع نیست، بلکه مورد تشویق و ترغیب قرار گرفته است.
خداوند بارها به جامعه انسانی فرمود: «وسئلوالله من فضله»(نساء، آیه ۳۲) از خدا سؤال کنید؛ «یسئله من فی السّموات و الأرض کلّ یوم هو فی شأن»(رحمن، آیه ۲۹) سراسر جهان امکان از خدا مسألت میکنند، اینگونه سؤال و دعا، به امر خداست.
۲) سؤال استفهامی که به قصد فهمیدن مطلب علمی است؛ قرآن به این نوع سؤال نیز ترغیب و تشویق میکند؛ چنانکه به همگان فرمود: اگر چیزی را نمیدانید، از اهل ذکر سؤال کنید: «فسئلوا أهل الذّکر إن کنتم لا تعلمون»(نحل، آیه ۴۳).
سؤال، اعم از مقلّدانه یا محقّقانه، برای رفع جهل و عالم شدن لازم است. سائل در فروع دین، مقلّدانه از مراجع فقهی میپرسد و در اصول دین، محقّقانه از مراجع فلسفی و کلامی سؤال میکند؛ زیرا در فروع دین، عالم شدن به این است که تعبدیات را فرا بگیرد، اما در بخش اصول دین، باید اصول و ارکان نخستین را با استدلال مناسبِ با شأنِ خود و معقول فرا بگیرد.
۳) گاهی سؤال به معنای اعتراض است. این قسم از سؤال نسبت به خداوند سبحان ممنوع است و سؤالی که در بعضی آیات از آن نهی شده، همین نوع از سؤال است: «لا یسئل عمّا یفعل»(انبیاء، آیه ۴۳) یعنی هیچ قانونی بر خدا حاکم نیست تا خدا زیر سؤال برود، بلکه دیگران مورد سؤال هستند: «فلنسئلنّ الذین أرسل إلیهم ولنسئلنّ المرسلین»(اعراف، آیه ۶) همه افراد در قیامت مورد سؤال الهی قرار میگیرند؛ هم پیامبران مسؤولند و هم امّتهای آنها.
حاصل آنکه سؤالهایی که به قصد نقد مطلب علمی و استفهام یا اعتراض علمی باشد ـ که در مناظرهها و مباحثهها رواج دارد ـ ممنوع نیست. از اینرو، درباره خدا و اوصاف رسالت و ابعاد مختلف آن، نه تنها سؤال و تحقیق ممنوع نیست، بلکه قرآن کریم نیز آن را رد نکرده است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست