یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نقدی بر کتاب الگوی زندگی تألیف مرحوم عباس یزدانی


خیلی امور را که ما منکر می دانیم از دیدگاه دین منکر نیست و آنها که منکر است نیز از جهت اهمیت در مرتبه ای نیست که ما گمان می کنیم و ثالثا برخوردی غیر از آنچه رایج است می طلبد چنانکه دیدیم برخورد پیامبر در برابر چنین پدیده ای حداکثر توصیه به توبه بود

مقاله حاضر نقدی است بر کتاب الگوی زندگی تألیف مرحوم عباس یزدانی. نویسنده این مقاله با ذکر مطالب مختلف از بخشهای گوناگون این کتاب به بررسی و نقد آنها می پردازند و پس از آوردن دلیلهایی بر علت ضعف استدلالهای نویسنده کتاب، با آوردن روایات مخالف و آیات قرآنی به رد نظرات نویسنده اقدام می نمایند.

ضمن تقدیر وتشکر ازنویسنده محترم کتاب به مناسبت انتخاب این عنوان ارزشمند جهت معرفی سیره عملی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که همانا مطابق با آیه شریفه ((و لکم فی رسول الله اسوهٔ حسنهٔ می باشد و بیان این نکته که از مطالعه این کتاب بسیار استفاده بردم و قلم شیوای نویسنده به خوبی سیره نورانی آن حضرت را ترسیم نموده بود، اما پاره ای از مطالب کتاب را قابل تأمل و نقد یافتم و از آنجا که یک بار این موارد را برای نویسنده محترم ارسال کرده و یک بار حضوری پیرامون موارد مزبور گفتگو نموده بودم، اما ایشان بر موضع خود پافشاری داشتند، بر آن شدم مطالب مد نظر را همراه با نقد به صورت مقاله ای به نگارش درآورم.۲

۱- صفحه ۱۸ کتاب برای بیان این مطلب که پیامبرصلی الله علیه و آله با بلیغ ترین بیان جلو ناامیدی از رحمت خدا را می گرفت حدیثی از آن حضرت نقل نموده که متن آن را می آوریم: عابدی از بنی اسرائیل هشتاد سال در صومعه ای عبادت کرد. از قضا در یک روز زیبا که زمین از فیض باران، سبز وخرم وهوا در کمال لطف و اعتدال بود، راهب از روزن به دامن صحرا بنگریست و در برابر زیبایی طبیعت که نقاش چیره دست بهار با استفاده از گلهای رنگارنگ در دشت و دمن پدید آورده است دل از دست بداد و رخت از صومعه به صحرا کشید تا با مشاهده آن همه زیبایی خدا را بیشتر یاد کند. پس یک دو قرص نان برداشت و از صومعه به صحرا شتافت، ولی هنوز چند گامی بیش نسپرده بود که زنی به او برخورد و رشته گفتگو میان آن دو پیوست و به درازا کشید تا کار از مرز گفتار به بوس و کنار و پی آمدهای آن منتهی شد. عابد پارسا که دامن تعلق از جهان برچیده بود در لحظه ای غفلت، خود را آلوده دامن یافت. پس در آن آشفتگی جامه از تن به در کرد و در برکه ای که در آن نزدیکی بود به شستشو پرداخت. در این میان فقیری به آن سو آمد و دست نیاز به سوی او دراز کرد و مرد عابد در آن شوربختی و آشفتگی که داشت، نان را به سائل داد و چیزی نگذشت که جان به جان آفرین تسلیم کرد. عبادت شصت ساله اش را با گناه زنا بسنجیدند، گناه از آن عبادت افزون بود ولی چون دو قرص نان را به کفه حسناتش بیفزودند، آن کفه چربید و خدا او را بیامرزید!.۳

شکی نیست که این حدیث ارزش کمک به خلق را نشان می دهد، اما از طرف دیگر به نوعی از آن بی ارزش بودن عبادات نسبت به کمک به خلق برداشت می شود، بسیاری از کسانی که نسبت به عبادت بی توجهند و شعارشان این است که: عبادت به جز خدمت خلق نیست می توانند مؤید خود را این حدیث شریف بدانند. خوب بود نویسنده محترم برای رفع این سوء برداشت توضیحی در پاورقی مرقوم می نمودند.

۲ - صفحه ۳۳ کتاب آمده است:

از آیه ۵ سوره مائدها۴ برمی آید که ازدواج با اهل کتاب نیز رواست و ذبیحه آنها نیز پاک است و معاشرت با آنها هیچ منعی ندارد.

در مورد پاک بودن ذبیحه اهل کتاب و ازدواج (حتی دائمی) با آنها نویسنده نظر خلاف مشهور را انتخاب کرده است. نفس این کار برای کسی که درمقام بررسی آیات و روایات باشد، اشکالی ندارد، چه بسا بزرگانی که در یک یا چند فتوی نظر خلاف مشهور را انتخاب نموده اند، اما این مطلب از دو جهت قابل تأمل است؛ اول آنکه وقتی در گفتگوی حضوری، روایات مفسر آیات مربوطه را گوشزد کردم که روایات، منظور از طعام را حبوبات می داند، نه ذبیحه آنها،ا۵در جواب گفت: از آنجا که روایات با ظاهر قرآن منافات دارد، باید آنها را طرد نمود!! عجیب است اگر این گونه تفسیر و توضیح را تنافی معنا کنیم، دیگر به کدام روایت می توان تمسک جست؟ و آیا سرانجام این طرز تفکر چیزی جز حسبنا کتاب الله است؟! روایات معتبر، مفسر قرآن اند، زیرا قرآن با بیان پیامبر و امام معصوم تفسیر دقیق شده است و حجیت ظهور آنجا معنا دارد که قرینه صارفه نباشد و روایات قرینه صارفه است.

به علاوه نویسنده نه خود را در مقام افتا دانسته و نه این مطلب را به عنوان یک فتوای غیر مشهود و شاذ معرفی نموده، آیا صحیح است که بدون تذکر این نکته که در مسئله مورد نظر، مشهور چنین می گوید،ا۶ نظر شاذی را صرفا با استناد به ظاهر برخی آیات در کتابی بنویسیم و آن را به دست کسانی بدهیم که از فتواها و اقوال مختلف مشهور و غیر مشهور اطلاعی ندارند؟ و اتفاقا به دنبال پیدا کردن این گونه نظرات شاذ و غیر مشهورند؟!

۳ - صفحه ۳۴ کتاب آمده است:

به بیان دیگر عناوین مسلمان، یهودی، مسیحی، صائبی و هر عنوان دیگر خصوصیت ندارد، آنچه مهم است سه رکن اعتقاد به مبدأ و معاد و عمل صالح است. هر کس این سه ویژگی را دارا باشد، اهل نجات است و پاداش عمل او محفوظ و بیم و نگرانی نباید به او راه یابد. نویسنده گفتار خود را به آیه شریفه زیر مستند ساخته است:

ان الذین آمنوا و الذین هادوا و النصاری و الصابئین من آمن بالله و الیوم الآخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون.ا۷و۸

باید گفت برای نویسنده محترم و امثال او بدیهی است که آیات قرآن کریم یکدیگر را تفسیر می کنند. قرآن درآیه ۸۵ سوره بقره کسانی را که به برخی از آیات ایمان آورده و به برخی دیگر بی توجهند مورد عتاب قرار داده و می فرماید: ((أفتومنون ببعض الکتاب وتکفرون ببعض فما جزاء من یفعل ذلک منکم الا خزی فی الحیوهٔ الدنیا ویوم القیامهٔ یردون الی اشد العذاب و ما الله بغافل عما تعملون)).ا۹

بنابراین لازم است ضمن توجه به تفسیر آیه شریفه مورد استناد نویسنده،ا۱۰به آیاتی از قبیل آیه شریفه ۸۵ آل عمران نیز توجه داشته باشیم:

((و من یبتغ غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فی الاخرهٔ من الخاسرین)).

و هر کس غیر از اسلام دینی را برگزیند از او پذیرفته نیست و او در آخرت از زیانکاران است .

مرحوم طبرسی در ذیل این آیه روایتی آورده که منظور از کلمه اسلام در آیه شریفه را مشخص می کند:

((عن ابن عباس قال اختصم اهل الکتاب الی رسول الله صلی الله علیه و آله فیما اختلفوا بینهم من دین ابراهیم کل فرقهٔ زعمت انهم اولی بدینه فقال النبی صلی الله علیه و آله کلا الفریقین بری من دین ابراهیم فغضبوا و قالوا و الله ما نرضی بقضائک و لانا نأخذ بدینک فانزل الله افغیر دین الله یبغون و لما بین سبحانه بطلان الیهودیهٔ و سائر الملل غیر الاسلام بین عقیبه ان من یبتغ غیر دینه فهو ضال لا یجوز القبول منه ۱۱

همچنین مرحوم شیخ طوسی روایت دیگری را ناقل است که توجه خواننده گرامی را بدان جلب می نمایم.

قال عکرمه: ان قوما من الیهود قالوا: نحن المسلمون فانزل الله تعالی و لله علی الناس حج البیت فامرهم بالخروج الی الحج الذی هو من فرض الاسلام فقعدوا عنه و بان انسلاخهم من الاسلام لمخالفتهم له فانزل الله تعالی و من یتبع غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه.ا۱۲

حال با توجه به این دو روایت و روایات فراوان دیگر که اختصار مقاله گنجایش نقل همه آنها را ندارد و اینکه اسلام ناسخ ادیان گذشته است و با وجود دین احسن و اکمل، انتخاب غیر آن خسارت و زیان است. به علاوه با در نظر گرفتن آیاتی از قرآن کریم که در آنها دستور جنگ با اهل کتاب را صادر نموده و نهایت جنگ را مسلمان شدن و یا پرداخت جزیه معرفی می کند و … آیا جایی برای این معنا وجود دارد که ما همه ادیان را در عرض هم بدانیم و ظاهر یک آیه را گرفته به بقیه آیات و حتی به تفسیر و باطن همان آیه توجه نکنیم؟! جهت روشن تر شدن مطلب به گفتار یکی از مفسران در این زمینه توجه بفرمایید:

آیه ۶۲ سوره بقره به یک حقیقت کلی اشاره می کند و یک قانون عمومی را به همگان گوشزد می نماید، می گوید آنچه ارزش دارد واقعیت و حقیقت است، ظاهر سازی ارزش ندارد. از نظر پروردگار بزرگ ایمان خالص و عمل نیک و خدمات اجتماعی پذیرفته می شود، تظاهرات و اعمال ریاکارنه هر چقدر هم زیاد باشد سودی ندارد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 8 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید