شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

«عید فطر » موسم دریافت جوایز


«عید فطر » موسم دریافت جوایز

« عید سعید فطر » فصل جایزه یک ماه بندگی و انس با معارف ناب قرآن کریم و عترت طاهرین علیهم السّلام و موسم شکفتن بیداری و آشتی همیشگی با مبدأ ربوبی هستی به شمار می رود شعف و سرور بندگان و مهمانان خدای حکیم در روز عید فطر به مواظبت از دستاوردهای ممتاز ماه خدا و استمرار مکارم اخلاق و فضائل حسنه ای است که محصول ضیافت الهی می باشد

« عید سعید فطر » فصل جایزه یک ماه بندگی و انس با معارف ناب قرآن کریم و عترت طاهرین (علیهم السّلام) و موسم شکفتن بیداری و آشتی همیشگی با مبدأ ربوبی هستی به شمار می رود. شعف و سرور بندگان و مهمانان خدای حکیم در روز عید فطر به مواظبت از دستاوردهای ممتاز ماه خدا و استمرار مکارم اخلاق و فضائل حسنه ای است که محصول ضیافت الهی می باشد.

معلّم حکیم، « حضرت آیت الله جوادی آملی (دامت برکاته) » در مطلب پیش رو به وظائف عبادی انسان در روز فرخنده عید فطر و چگونگی استمرار معارف ناب ماه مبارک رمضان برای طول سال پرداخته اند.

● ( اعیاد اسلامی )، پس از انجام یک سری عبادات رسمی

در اسلام وقتی یک سلسله عبادت های رسمی ا متثال شد، عید اعلام می شود. در مراسم حج وقتی آن قبله و مطاف مورد تکریم قرار گرفت، اعمال خاصی را محر م انجام داد، روز دهم می شود « عید ». در ماه مبارک رمضان هم به شرح ایضاً؛ وقتی بنده عود می کند، می رسد به لقای رحمت الهی، می شود «عید». اگر عید سعید فطر خیلی محترم است، به پاس احترام همان روزه یک ماهه است که ن شآء الله به بهترین وجه انجام دادید و باید حاصل ۳۰ روزه را بدهید و ساغر بگیرید. اگر عدّه ای به این فکرند که ل یله الجوائ زی را پشت سر گذاشتند، یوم الجوائ زی را در پیش دارند، جائزه بگیرند؛ جائزه مال کسی است که بگوید: که د هم حاصل ۳۰ روزه و ساغر گیرم. این روز در مقابل شب نیست؛ یعنی اعمال ۳۰ شب و روز را، آن سحرها را، آن دعاها را، آن برنامه های لیله قدر را با اعمال روز یکجا تقدیم بکنم و ساغر بگیرم؛ شده یوم الجوائ ز. وجود مبارک امام سجاد (ع) شب عید فطر را تا صبح در مسجد احیاء می کرد، می فرمود: کمتر از شب قدر نیست ! زیرا جائزه ها را روز عید عطا می کنند.

● « زکات فطره »، متمّم ( روزه ) و ( زکات )

از «زکات فطر» غفلت نکنیم که واجب است؛ هم متمّم روزه است، هم متمّم زکات ! اگر کسی در زکات مالی او نقصی بود، زکات فطر تتمیم می کند؛ اگر در روزه او نقصی بود، زکات فطر ترمیم می کند؛ حتماً باید این کار انجام بشود. مرحوم ابن طاوس می گوید: اگر قبل از نماز دادید، فطر است؛ و گرنه صدقه است! یا اگر قبل از ظهر دادید، فطر است و اگر بعد از ظهر دادید، صدقه است. سعی کنیم حتماً این کار را تا ظهر انجام بدهیم.

افطار کردن در روز عید فطر با قصد قربت، به منزله بهره مندی از ثواب

مطلب دیگر آن است که روزه گرفتن عبادت است و این عبادت بدون قصد قربت حاصل نمی شود. روزه گرفتن در روز عید حرام است، منتها حرام توصّلی است. یعنی اگر کسی غفلت کرد و نمی دانست که امروز روز عید فطر است، روزه گرفت، معصیت نکرد؛ چون در ا متثال حرمت قصد قربت لازم نیست. امّا فتوای ابن طاوس در اقبال این است که اگر شما بخواهید ثواب ببرید؛ مگر نمی خواهی ثواب ببری یا می خواهی معصیت نکنی؟! روز عید فطر اگر کسی ندانسته روزه گرفت، معصیت نکرد، امّا ثواب به او نمی دهند !

فرمود: چرا یک کاری بکنیم که ثواب نبریم؟! همان طوری که روزه می گیریم، قربهً لی الله، چون خدا گفت؛ امروز افطار می کنیم، قربهً لی الله، چون او گفت! بنابراین اگر کسی اول روز فطرافطار کرد که گذشت؛ اگر افطار نکرد، همان طوری که روزه می گیرید به قصد قربت تا ثواب ببرید، اگر به منزل رفتید، یک استکان چای می خواهید میل کنید، بگویید: خدایا ! چون تو فرمودی امروز بخور، من دارم می خورم. آن وقت این یک افطاری است عبادی؛ آن صوم عبادی است، این افطار هم می شود عبادی.

● لزوم افطار نمودن در روز عید فطر با تربت حضرت سیّد الشهداء (ع)

حالا با چه افطار بکنیم؟ ببینید این معادل بودن عترت و قرآن در همه شئون ما ظهور دارد. کمتر خانه ای است که تربت سیّد الشهداء (ع)در آن نباشد، همین تربتی که بالأخره حکم فقهی بر آن مترتّب است. دیگر لازم نیست از آن قتلگاه خاص گرفته بشود ! اگر از آنها گرفته شد که ن عم المطلوب. همین تربتی که حکم فقهی بر آن مترتب است، یک مقدار از همین تربت، خیلی کم؛ همان طوری که برای شفا حلال است، در روز عید فطر نه تنها حلال است، بلکه رجحان دارد ! یک مختصری آن تربت را در همان چائی تان می ریزید، یا در آب می ریزید؛ با تربت افطار می کنید که جمع بین ( فطرت ) و ( رحمت ) باشد. آدم می تواند همین کاری که انجام می دهد، صبغه عبادی پیدا کند، تقرّبش را هم به خاندان عصمت و طهارت تضمین بکند و رو به راه بشود که با تربت افطار بکنید.

حالا خواستید افطار بکنید، افطار کردید با تربت سیّد شهداء و با یک مقدار آب یا شیر یا چای، هر چه خواستید. این دعای صحیفه سجادیه مال بعد از نماز است، یک دعای مختصری دارد برای قبل از نماز.درآن دعائی که مرحوم سیّد بن طاوس در اقبالش نقل می کند ببینید بنده با چه جلالی به پیشگاه مولایش می رود!

● عدم امکان کشیدن بار « قیامت » توسط هیچ کس

جریان مسائل احتضار و برزخ و قیامت آنچنان نیست که به حرف در بیاید! یک بیان لطیفی سیّدنا الاستاد در المیزان دارد، می فرماید:یسألونک عن السّاعه(۱)، اینها سؤال می کنند قیامت ک ی قیام می کند !البتّه از آن جهت که وجود مبارک رسول گرامی و اهل بیت (ع) صادر اوّلند، حساب دیگری دارد! فرمود: شما از من مطلبی را سؤال می کنید که خود من نمی توانم آن بار را بکشم! وقتی قیامت بخواهد ظهور بکند، منی نمی مانم ! در جواب بگو: ثقلت ف ی السّموات و الأرض(۲). شما از من چیزی را می پرسید که وقتی آن ظهور کرد، کلّ نظام تکان داده می شود ! زمین لرزه نیست، این جهان لرزه است: ا نّ زلزله السّاعه ش یأ عظیم (۳). یعنی کلّ سماوات، مطو یاأ ب یمین ه (۴) می شود؛ کلّ أرض، قبضته (۵) می شود، کلّ نظام به هم می خورد، کسی نمی ماند !

فرمود: در جواب بگو منی نیستم ! من اگر بتوانم مسأله قیامت را تحمّل بکنم که این بار را می کشم ! وقتی او ظهور کرد، منی نمی ماند ! او می ماند و او !! ثقلت ف ی السّموات و الأرض، این بار، بار سنگینی است! این یک امانتی ایست که آسمانها و جبال ا باء کردند، فحملها الا نسان (۶) ! این یک باری است که نه آسمان می تواند بکشد، نه زمین می تواند بکشد، نه انسان می تواند بکشد، نه جن می تواند بکشد؛ هیچ یک نمی تواند بکشد، حتّی فرشته ها نمی توانند بکشند در نفخه صور !

● تجلی احوال قیامت در دعای روز عید فطر

بعد از یک چنین عالمی، انسان می خواهد به حضور ذات أقدس له برود با بار سنگین ! دعائی که ابن طاوس در اقبالش نقل می کند، می گوید: آن روز مگر می شود آدم عادی برود به پیشگاه خدای سبحان و سالم بماند؟! این دعا را ایشان از مشایخش نقل کرده که از بعضی از نواب خاص وجود مبارک ولی عصر، بقیّه الله (أرواح من س واه فداه) خواستم دعاهای ماه مبارک رمضان را به من نشان بده، ایشان کتابی که جلد قرمز داشت به من داد،این کتاب را باز کردم، دعای عید فطر این بود که خدایا ! اللّهمّ ا نّی توجّهت ا ل یک ب محمّد (ص) امام ی و علیّ (ع) خلف ی و یمین ی و الائ مه عن یسار ی (۷). در طلیعه دعا این است که خدایا! من با این ا سکورت دارم می آیم، غیر از این چاره ندارم ! پیشاپیشم وجود مبارک پیامبر (ص)، طرف راست و پشت سر من علی بن أبیطالب، طرف چپ من ائمه معصومین؛ من در پناه اینها در این قلعه دارم می آیم !

● توانفرسا بودن طامّه مرگ برای انسان

آن کسی که امروز و لایه علی بن أبیطال ب ح صن ی (۸) را نداشت،آیا فردا در آن حصن و قلعه مستقر می شود؟! به روی او می آید که این دعا را در روز عید فطر بخواند؟! با این جلال و شکوه باید برویم تا نجات پیدا کنیم؛ مگر کار آسانی است؟ این ( طامّه ) است. شما می بینید بعضی از بیماری های مشابه حصبه پیش می آید، انسان گرفتار فراموشی می شود؛ الآن که این ن سیان و فراموشی با بیماری های فراوان رائج است ! یک بیماری مختصر تمام آنچه انسان در ذهنش اندوخت و آموخت، همه را از یادش می برد!! مگر طامّه موت مثل حصبه یا مثل آلزایمر و امثال ذلک است؟! همه خاطرات از یاد آدم می رود. یک وقت سیّدنا الاستاد امام (ره) در همین مسجد أعظم نصیحت می کردند، این حدیث را خواندند؛ البتّه در مجامع روائی ما هم هست. فرمود: شما مواظب باشید برنامه های دین ملکه بشود؛ حال بشود کافی نیست ! ملکه شدن کار آسانی نیست !! تا ملکه نشود، با فشار مرگ از یاد آدم می رود.

● الفبای بدیهی دین، سؤالات قبر هر انسان

اینکه شما می بینید در سؤالات قبر بدیهیات را از آدم سؤال می کنند، الفبای دین را سؤال می کنند ! می گویند: خدای تو کیست؟ پیغمبر تو کیست؟ کتاب تو چیست؟ دیگر مشکلات فقهی و اصولی و فلسفی و کلامی را که سئوال نمی کنند! مگر سؤال می کنند احکام روزه و نماز چیست؟! می گویند: مسلمانی یا نه؟ دینت چیست؟ همین ! این سؤالات را اگر جواب ندادیم (معاذ الله)، جریان نکیر و منکر مطرح است ! اینها الفبای دین است؛ مگر الفبای دین به یاد هر کسی هست؟ مگر به یاد هر کسی هست که بگوید الله جلّ جلاله ربّی؟ مگر مقدور هر کسی هست که بگوید من مسلمانم؟! آن روایت این است که عدّه ای بعد از مراحلی از عذاب، تازه به یادشان می آید که وقتی ازآنها سؤال می کنند دینت چیست، کتابت چیست، پیغمبرت کیست، می گوید: من اسمش را نمی دانم، ولی پیغمبر من کسی است که قرآن بر او نازل شد؛ تازه بعد از ۸۰ سال عذاب !! ما یک چنین عالمی در پیش داریم ! بعد از احقابی از عذاب تازه به یادش می آید که پیغمبر من کسی است که قرآن بر او نازل شده؛ امّا نمی داند عیسی است، موسی است، حضرت رسول است، چیست.

این دعای امروز برای تأمین آن روز است که خدایا ! من با این وضع دارم می آیم؛ پیامبر جلوی من است، چون قدوه من است؛ علی بن أبی طالب طرف راست من است و حامی من است، پشتیبان من است و این ائمه (ع) طرف چپ منند.آن کسی که امروز به و لایه علیّ بن أبیطال ب ح صن ی معتقد بود، می تواند این دعا را بخواند، فردا هم راحت است ! بنابراین جریان طامّه موت که ما بعد الموت اطم (۹)، این طامّه است، آن اطم است. اگر با جریان طامّه موت همه را از بین می برند، باید به فکر ملکات بود که از بین نرود ! یعنی طوری باشد که آن حادثه سخت که پیش آمد، آدم یادش نرود ! خیلی ها با زبان شفاف وقتی از آنها سؤال می کنند که دینت چیست، می گوید: من مسلمانم. کتابت چیست، می گوید: قرآن. غرض اینکه آسان نیست، این مثل شناسنامه گرفتن نیست که هر کسی بگوید من مسلمانم، دینم اسلام است و کتابم قرآن ! ما یک چنین روزی در پیش داریم. این روزها، با این نماز عید فطرها، با این زکات فطرها، با این روزه گرفتن ها باید حل بشود !

● دلیل حزن دائمی اهل بیت (ع) در اعیاد فطر، قربان و جمعه

غالب این روایات،روز عید فطر عید قربان و روز جمعه را روز ( حزن اهل بیت) می دانند. می فرمایند: هر وقت عید فطر شد، خاندان عصمت و طهارت غمگینند. می خواهیم مژده بدهیم که الآن دیگر وجود مبارک ولی عصر (أرواحنا فداه) ن شآء الله غمگین نیست، دودمان عصمت و طهارت (ع) غمگین نیستند ! عرض کردند: چرا اهل بیت روز عید فطر غمگینند، فرمودند: نماز عید فطر، آن جلال، آن شکوه، مال مقام امامت است، منصوب از طرف امام باید این کار را بکند و این را غصب کردند، ما حق خودمان را مغصوب می بینیم، روز حزن ماست !

● تشکیل نظام اسلامی، دلیل رفع حزن اهل بیت (ع) در اعیاد اسلامی این دوره

در نظام اسلامی علی وجه الأرض به لطف الهی اعیاد اسلامی باعث حزن اهل بیت نیست !! چون به اذن اینها، کسانی که از طرف اینها هستند، حرف اینها را می زنند، نام اینها را در خطبه ها می خوانند، به نام اینها سخن می گویند، حرف اینها را منتشر می کنند، به اینها منسوبند و از طرف اینها س متی دارند به نحو عام؛ اینها دارند روز عید فطر این مراسم را اقامه می کنند. بنابراین برای جهان اسلام اگر مشکلی باشد، برای جهان تشیع در شرائط کنونی و فعلی ن شآء الله مشکلی نیست. واقعاً روز عید است، روز نشاط است، روزی که وجود مبارک ولی عصر خوشحال است، به نام او خطبه خوانده می شود؛ می بینید نام این ۱۴ معصوم در خطبه ها می آید، از طرف آنها گفته می شود، منصوبان عام آنها دارند حرف می زنند و پیام آنها را دارند به مردم ابلاغ می کنند. بنابراین ن شآء الله این عید است؛ وقتی عید بود، عید واقعی بود، مورد خوشحالی ولی عصر بود؛ جای آن است که انسان حداکثر بهره را ببرد و حاصل ۳۰ روزه را بدهد و ساغر بگیرد.

● لزوم حفظ ماه مبارک رمضان با تداوم سنّت حسنه « روزه » برای جوانان

برای استقبال ماه مبارک رمضان در اواخر ماه شعبان گفتند: روزه بگیرید که به استقبال ماه مبارک رمضان بروید. در بدرقه ماه مبارک رمضان هم به استثنای روز عید فطر، بعد از گذشت عید فطر چند روز روزه گرفتن مستحب است. این پیشنهاد را به عرض طلاب جوان و دانشجوها عرض می کنیم، سالمندان معذورند! ما برای اینکه این ملکاتی که در ماه مبارک رمضان پیدا شد ن شآء الله حفظ بکنیم، روزه را حفظ بکنیم. ماهی ۳ روز روزه گرفتن برای یک طلبه جوان و یک دانشجو دشوار نیست، این ادامه ماه مبارک رمضان است.

اگر ما بخواهیم آثار ماه مبارک رمضان حفظ بشود، با سفارش حفظ نمی شود ! کم حرف زدن، کم خوردن، پر حرفی نکردن، مواظب جلسات بودن؛ انسان طوری در جلسات رفتار نکند که یک عدّه ای را بخنداند ! این بیان نورانی حضرت امیر (ع) است که با این کار، عظمت انسان کاسته می شود. پر حرفی نکند، هر حرفی را نزند، هر غذائی را هم نخورد و ماهی ۳ روز روزه گرفتن برای یک طلبه جوان یا یک دانشجو خیلی سهل است، این حفظ ماه مبارک رمضان است. ما یک سفر سنگینی در پیش داریم !

● برتری انسان از کرات منظومه شمسی و ستارگان

ما که مثل راه شیری و شمس و قمر نیستیم که از یک مشت دود خلق شده باشیم، بعد هم بشویم دود ! ما خلیفه الهی هستیم، از راه دور آمدیم، به راه دور می رویم. هرگز ما را نباید با آفتاب وماه وراه شیری قیاس کرد، هرگز ما را نباید با این میلیون ها ستاره قیاس کرد !

شما در سوره مبارکه فصّلت می بینید که ذات أقدس له صدر و ساقه این نظام سپهری را دود می داند. می گوید: این شمس و قمر که چیزی نیست: ثمّ استوی لی السّماء و ه ی دخاأ فقال لها و ل لأرض ائت یا طوعاً او کرهاً قالتا اتینا طائ عین. فقضاهنّ سبع سموات، [ بعد ] و زیّنا السّماء الدّنیا ب مصابیح (۱۰). فرمود: ما بعد از اینکه زمین را ساختیم، به فکر این بودیم که آسمان را تنظیم بکنیم. آسمان را اوّل به صورت یک دود در آوردیم؛ یک مشت دخان بود، گاز خفه کن بود؛ ما این دود را شمس و قمر کردیم. اینچنین نبود که پرنیان و برلیان باشد! بعد هم دود می کنیم. ا ذا الشّمس کوّ رت (۱۱) آخرش است. چیزی که آغاز و انجامش دود است و گاز است و اینهاست، این دیگر حرمتی ندارد! امّا تو ای انسان، خلیفه منی؛ نفخت ف یه م ن روح ی (۱۲) مال تو است، یا ایّها الا نسان نّک کاد أ لی ربّ ک کدحاً فملاق یه (۱۳) مال تو است، آغاز و انجام تو فرق می کند؛ تو از منی و به من بر می گردی، شمس و قمر دود بودند و دود می شوند. با چه دارید خودتان را می فروشید؟

● بی ارزش بودن مقام ها و مناصب دنیائی

ما می توانیم مثل سیّد حسن مدرّس و امام در حدّ خودمان زندگی کنیم. در متن سیاست باشیم، در انتخابات باشیم، رأی بدهیم؛ امّا بازی نکنیم. نه کسی را بازی بدهیم، نه بازی کسی در ما اثر کند؛ نه فریب بدهیم، نه فریب کسی را بخوریم !

الآن اگر کسی به ما احترام می کند، جواب سلام ما را می دهد، برای این است که ماها شاگرد امامیم، پیرو امامیم، تابع خطّ امامیم! خود امام را اگر کسی احترام می کند، برای این است که او نائب عام ولی عصر است؛ حرمت نائب عام بعد از نائب خاص است. نائب خاص نظیر مالک اشتر، نظیر حضرت مسلم (ع) و مانند آن؛ اینها حرمت خاصی دارند.

حضرت امیر به خلافت گفت: ( عفطه عنز )آب بینی بز (۱۴). آن خلافت ملکوتی که در غدیر نصب نشد و در سقیفه غصب نشد؛ آن که غصبی نیست ! آنکه می گوید: فنّی ب طرق السّماء اعلم م نّی ب طرق الأرض (۱۵)، آن را نمی شود در سقیفه غصب کرد ! بلکه منظور همین خلافت و حکومت و رهبری و زمامداری است که فرمود: این عفطه عنز است. برای این عفطه عنز این قدر به جان هم نیفتید ! آن مقام ملکوتی را که (معاذ الله) نفرمود عفطه عنز است! پس ما می توانیم در متن سیاست باشیم، در متن انتخابات باشیم، امّا بازی نکنیم ! حتماً شرکت می کنیم، بدون بازی. این لهو و لعب، می شود دنیا، آن پاسداری از یک نظام می شود آخرت؛ اینها وظائف ماست.

● موفقیت مردم مسلمان ایران در عرصه پر آشوب بین المللی

بیگانه الآن چه به شورای امنیّت مراجعه کند، چه تهدید بکند به تحریم اقتصادی و مانند آن، دودش باز به چشم خود او می رود. ایران به لطف الهی راه خودش را پیدا کرده، استقلال را پیدا کرده، کم م ن ف ئه قلیله (۱۶) را پیدا کرده، و لینصرنّ الله من ینصره (۱۷) را پیدا کرده، کتب الله لاغل بنّ انا و رسل ی (۱۸) را پیدا کرده، ا ن تنصروا الله ینصرکم (۱۹) را پیدا کرده؛ اینها راه های اساسی است که پیدا کرده و این راه را طی می کند و آن مشکلاتی که آنها در اففانستان و عراق و فلسطین و لبنان برای خودشان طرح کردند الآن در این باتلاق ها مانده اند ! ما اگر انسجاممان را حفظ بکنیم، هیچ عاملی نمی تواند ایران را تهدید کند. این نعمت خوبی است؛ اینها محصول ماه مبارک رمضان است، اینها محصول خطبه های نماز عید است که انسان می تواند بدون لهو و لعب زندگی کند.

● تدوین شناسنامه اخروی برای انسان مؤمن

وجود مبارک حضرت امیر فرمود: شما شناسنامه بگیرید، شما که بچه دنیا نیستید ! دنیا یک فرزندانی دارد: ل کلّ م نهما بنون فکونوا م ن ابناء الآخ ره (۲۰)، برای اینکه از آنجا آمدید ! این از آنجا آمدید، برای همه مان حلّش آسان نیست. فرمود: شما از آنجا آمدید و به آنجا بر می گردید.دنیا فرزندانی دارد، آخرت فرزندانی دارد؛ شما بچه های آخرت باشید. پس انسان می تواند کلاً در دنیا زندگی بکند، ولی فرزند آخرت باشد؛ شناسنامه اش اخروی باشد ! آنکه می گوید: ا نّ صلاتی ونسک ی و محیای و ممات ی ل لّه ربّ العالمین (۲۱) این است ! این بیان نورانی سیّد الشهداء (ع) که فرمود: کانّ الدّنیا لم تکن و کانّ الآخ ره لم تزل (۲۲) همین است؛ فرمود: ما اصلاً اهل دنیا نیستیم، ما اصلاً در دنیا زندگی نمی کنیم! آن که بازی است که مال ما نیست، آن که ما داریم بازی نیست ! آن که در نهج البلاغه است و فرمود شما بچه آخرت باشید، برای اینکه از آنجا آمدید. معلوم می شود خیلی ها وقتی می روند بهشت، می بینند که از اینجا آمدند، دوباره به آنجا بر می گردند...

بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (مدظلّه العالی)

در خطبه های نماز عید سعید فطر، قم ؛ مصلّی قدس- ۱۳۸۵/۸/۳

(۱و۲) اعراف/ ۱۸۷

(۳) حج/ ۱

(۴و۵) برداشت از: زمر/ ۶۷

(۶) اشاره به: احزاب/ ۷۲

(۷) اقبال الأعمال/ ۲۷۵ و ۲۷۶

(۸) ر. ک: الأمالی ل لصدوق/ ۲۳۵

(۹) بحار الأنوار/ ۶/ ۱۴۱

۱۰) فصّلت/ ۱۱ ـ ۱۲

(۱۱) تکویر/ ۱

(۱۲) ص/ ۷۲ و حجر/ ۲۹

(۱۳) انشقاق/ ۶

(۱۴) ر. ک: نهج البلاغه/ خ ۳

(۱۵) نهج البلاغه/ خ ۱۸۹/ بند ۵

(۱۶) بقره/ ۲۴۹

(۱۷) حج/ ۴۰

(۱۸) مجادله/ ۲۱

(۱۹) محمّد/ ۷

(۲۰) نهج البلاغه/ خ ۴۲

(۲۱) انعام/ ۱۶۲

(۲۲) بحار الأنوار/ ۴۵/ ۸۷

آیت الله جوادی آملی



همچنین مشاهده کنید