چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

ورود به حریم معبود


ورود به حریم معبود

تأملی بر کتاب «سخن گفتن از خدا» تألیف دکتر امیرعباس علیزمانی

گروه کلام و دین‌پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با هدف مطالعه تطبیقی در دین‌شناسی و بازپژوهی مباحث و مسائل جدید در حوزه کلام و نقد دیدگاه‌های معارض، مدتی پیش اثری با عنوان «سخن گفتن از خدا» به قلم دکتر امیرعباس علیزمانی منتشر کرد که در کمتر از یک سال تجدید چاپ شد و در سومین جشنواره بین‌المللی فارابی که با هدف تکریم و بزرگداشت مؤلفان و پژوهشگران علوم انسانی برگزار می‌شود، این کتاب به عنوان اثر شایسته تقدیر در رشته فلسفه، کلام و ادیان معرفی شد.

ازجمله وظایف فلسفه دین بیان چگونگی توجیه دین، آموزه‌ها و گزاره‌های آن است. ما در متون مقدس دینی و نیز در زبان متدینان با گزاره‌های دینی متنوعی مواجه می‌شویم. گزاره‌هایی درباره خدا، اوصاف و افعال او، پیامبران الهی، معجزات آسمانی، زندگی جاوید، عالم فرشتگان و... از میان همه این گزاره‌ها، «گزاره‌های درباره خدا» ویژگی‌هایی دارند که آنها را محور توجه متکلمان و فیلسوفان دین قرار داده است. ازجمله این ویژگی‌ها می‌توان به «ابهام‌های معناشناختی» خاص این نوع از گزاره‌ها اشاره کرد.

ما به هنگام سخن‌گفتن از خدا، به طور معمول، از طریق بیان اوصاف خداوند به سخن گفتن درباره او می‌پردازیم. بنابراین برای فهم درست معنای این نوع گزاره‌ها ، چاره‌ای جز تحلیل معناشناختی اوصاف الهی نداریم.

پرسش‌های اساسی در بحث سخن‌گفتن از خدا این است که چگونه می‌توان از طریق زبان محدود بشری درباره موجود نامحدود و متعالی سخن گفت؟ آیا سخن گفتن از خدا، در قالب مفاهیم رایج در زبان طبیعی، معنادار است؟ بر فرض معناداری، این معنا چه رابطه و نسبتی با معنای عادی در زبان طبیعی دارد؛ به عبارت دیگر، چگونه می‌توان از طریق معنای طبیعی به این معنای کلامی منتقل شد؟

در یک تقسیم‌بندی کلی اوصاف و محمولاتی که به خدا نسبت داده می‌شوند، به دو دسته تقسیم می‌شود:

۱) اوصاف و محمولاتی که تنها به خدا نسبت داده می‌شوند و به غیر خدا قابل اسناد نیستند، که این اوصاف را «اوصاف مابعدالطبیعی» می‌نامند. مانند وجوب وجود، بساطت مطلقه، تجرد محض و عدم تناهی.

۲) خداوند دارای اوصاف و ویژگی‌های دیگری نیز هست که این اوصاف و ویژگی‌ها مشترک بین خدا و مخلوقات ازجمله انسان است. مثل مهربانی، غضب، دیدن ، شنیدن و سخن گفتن.

خدای کتب مقدس، بیش از آن که خدایی فیلسوفانه و مابعدالطبیعی باشد، خدایی شخصی و انسان‌وار است که اکثر اوصاف انسانی به او نسبت داده شده است؛ با بندگان خاص خود سخن می‌گوید، دعاهای آنها را می‌شنود و آنها را مورد رحمت و غضب خود قرار می‌دهد.

بیشترین مشکلات و ابهام‌های معناشناختی‌ای که در بحث سخن گفتن از خدا وجود دارد، در تحلیل معنایی همین اوصاف انسانی به هنگام اسناد به خدا بروز و ظهور می‌کند.

این اوصاف هنگامی که در زبان عادی و زمینه‌های متعارف به کار می‌روند، دارای معنای روشن و قابل فهمی هستند؛ ولی همین اوصاف وقتی به موجودی متعالی و غیرجسمانی و نامتناهی نسبت داده شوند، مشکل‌آفرین می‌شوند.

تنها زبانی که ما در اختیار داریم و از طریق آن به فهم معانی و گفت و گو با یکدیگر می‌پردازیم، زبان طبیعی و عادی است. زبان‌های فنی و تخصصی، اعم از زبان علم، زبان فلسفه و زبان الاهیات برگرفته از این زبان هستند.ما با ایجاد دخل و تصرف در زبان عادی و بازسازی مجدد آن، به مفاهیم جدید علمی و دینی و فلسفی نایل می‌شویم. ما هیچ راه دیگری برای ورود به دنیای این مفاهیم، جز از طریق زبان عادی نداریم.

خداوند وجودی یکتا، کاملاً متمایز، متعالی و منزه است. او دارای اوصاف و ویژگی‌هایی است که براساس آنها هیچیک از اوصاف امکانی و جسمانی را نمی‌توان به او نسبت داد. پس چه باید کرد؟

آیا می‌توانیم پس از حذف جهات امکانی و نقصی، سایر مؤلفه‌های معنایی آن را به خدا نسبت دهیم؟ آیا چنین تفکیکی ممکن است؟ و آیا عناصر معنایی خاصی باقی می‌مانند که متناسب با ساحت قدسی احدیت باشند؟ یا اینکه می‌بایست مفاهیم و مدل‌های زبانی تازه‌ای بسازیم که متناسب با خداوند و اوصاف او باشند؟ آیا ساختن چنین زبانی ممکن است؟ و یا اینکه بین دو دسته از مفاهیم زبان عادی تفکیک قایل شویم: ۱. مفاهیم و قالب هایی که در ذات معنای آنها، تحدید، نقص، امور سلبی و عدمی راه دارند. ۲.‌مفاهیم و

مدل هایی که از وجود و کمالات وجودی حکایت کرده و در ذات معنای آنها هیچگونه قید، تحدید و امکانی راه ندارد.محقق این اثر، در خلال فصول متنوع تلاش می‌کند که در ضمن پاسخگویی به این سؤالات و ارائه راه حل‌های مختلفی که از جانب فیلسوفان و متکلمان به این پرسش ها داده شده، پاسخ پیشنهادی خود را نیز به این پرسش ها ارائه کند.

به هنگام سخن گفتن از خدا با سه نوع محدودیت «دینی»، «معرفت شناختی» و «معنایی» مواجه هستیم. خدا «امر مقدس، یگانه و منحصر به فردی» است که درباره او تنها با حزم و احتیاط و هیبت می‌توان سخن گفت. ما به لحاظ دینی، مجاز نیستیم که هر وصفی را به «امر متعالی» و مقدس نسبت دهیم. تعالی، تنزیه و تقدیس خداوند ما را محدود کرده و در تنگنای زبانی قرار می‌دهد.هرگونه محدودیت معرفتی در شناخت چیزی، مستلزم نوعی محدودیت زبانی در سخن گفتن از آن چیز می‌شود. در مورد خداوند ما با محدودیت‌های معرفتی بسیاری مواجه هستیم. او نامتناهی، غیرقابل احاطه و دست نیافتنی است و معرفت ما نسبت به او محدود و ناچیز است. بنابراین احاطه کامل معرفت نسبت به او ناممکن و توصیف کامل ذات او غیرقابل دستیابی است. در زمینه سخن گفتن از خدا، علاوه بر محدودیت‌های فوق، ما با نوعی محدودیت «معنایی» و زبانی نیز مواجه هستیم.

کلمات و واژه‌های عادی و طبیعی در زبان طبیعی و به هنگام اطلاق بر اشیای طبیعی این عالم، دارای معانی محسوس، ملموس و عینی هستند. این واژه ها هنگامی که در قلمرو ایمان به کار می‌روند و به خدا نسبت داده می‌شوند، دستخوش دگرگونی در معنا گردیده و به شیوه دیگری به کار می‌روند. بسیاری از متکلمان و فیلسوفان دین که اطلاق این واژه ها را به نحو «اشتراک لفظی» مجاز شمرده و زبان دینی را بر همین اساس توجیه می‌کنند، به همین محدودیت‌های معنایی و زبانی التفات نموده‌اند. حال پرسش این است که چه امری موجب پیدایش این محدودیت‌ها در سخن گفتن از خدا شده است؟ ریشه و علت اصلی این محدودیت‌ها چیست؟ آیا با وجود این همه محدودیت‌ها، راهی برای سخن گفتن اصیل، معنادار، صادق و موجه از خدا و اوصاف و افعال او وجود دارد؟

دکتر علیزمانی در این تحقیق جامع و ذو ابعاد به بررسی پاسخ‌های مختلفی که از سوی متفکران مختلف در طول قرون و اعصار مطرح شده است، می‌پردازد و در این زمینه به بیان و نقد دیدگاه‌های متفکرانی چون فلوطین، دیونوسیوس، ابن میمون، قاضی سعید قمی، توماس آکویناس، ملاصدرای شیرازی، ابن عربی، ویتگنشتاین، آیر، فلو، هیر، هیک و... می‌پردازد. در خلال طرح مباحث، مبانی دیدگاه‌های متفاوت از جمله مبانی نظریه بیان‌ناپذیری، نظریه سلبی، نظریه تمثیل، نظریه عرفانی، نظریه اشتراک معنوی و تشکیک وجودی، نظریه کارکردگرایی و نظریه بی‌معنایی را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد.

دکتر علیزمانی با تدقیق و مداقه نظریه‌های مختلف در نهایت به این جمع‌بندی می‌رسد که با انضمام نظریه عرفانی ابن‌عربی و نظریه اشتراک معنوی در عین تشکیک وجودی که از سوی طرفداران حکمت متعالیه ارائه شده است، می‌توان توجیه بهتری برای معناشناسی اوصاف الاهی بیان کرد. از نظر محقق این اثر اهمیت دیدگاه ملاصدرا در چگونگی جمع بین وحدت معنایی و کثرت مصداقی در پرتو نظریه تشکیک است.

دکتر امیرعباس علیزمانی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، با این پژوهش خود بی‌شک گامی بلند در حوزه کلام و مباحث خداشناسی برداشته است و اثری فراهم آورده که هم برای اصحاب اندیشه و اهل‌نظر در خور تأمل است و هم برای مخاطب عام می‌تواند مفید و جذاب باشد چرا که با وجود تخصصی و فنی بودن مباحث کتاب، اما قلم شیوا و دقیق مؤلف، متنی خوشخوان و بی‌حاشیه فراهم آورده که برای مخاطب عام هم می‌تواند مفید و دلپذیر باشد.