دوستت نمی‌دارم مگر به این خاطر که دوستت می‌دارم

دوستت نمی‌دارم مگر به این خاطر که دوستت می‌دارم
از دوستت دارم تا دوستت ندارم می‌روم
از انتظار کشیدن برایت تا انتظار نکشیدن برایت
دلم سیر می‌کند از سرما تا آتش
دوستت می‌دارم …

دوستت نمی‌دارم مگر به این خاطر که دوستت می‌دارم

از دوستت دارم تا دوستت ندارم می‌روم

از انتظار کشیدن برایت تا انتظار نکشیدن برایت

دلم سیر می‌کند از سرما تا آتش

دوستت می‌دارم فقط چون تویی آنکه دوست می‌دارم

با اینهمه ازتو نفرت دارم، نفرتی عمیق

و میزان عشق متغیرم به تو

آنچنان‌ست که تو را نمی‌بینم،

فقط کورکورانه دوست می‌دارم.

شاید نور ژانویه

دلم را با پرتو بی‌رحمش استحاله کند

و کلید آرامش مرا برباید

در این قسمت از داستان من آنم که می‌میرم

تنها من، و به خاطر عشق می‌میرم

چون تو را دوست می‌دارم

عشقی میان آتش و خون.

پابلو نرودا