شنبه, ۱۶ تیر, ۱۴۰۳ / 6 July, 2024
مجله ویستا

حلقه ازدواج, ارباب حلقه ها


حلقه ازدواج, ارباب حلقه ها

همین که کسانی پی به شباهت میان حلقه و «گردی» بردند, از این کلمه برای توصیف و توجیه همه اعمال خود استفاده کردند مثلا تجمعات شبانه و خوش و بش با رفقای گرمابه و گلستان شان را «حلقه شعرا» نامیدند

همین که کسانی پی به شباهت میان حلقه و «گردی» بردند، از این کلمه برای توصیف و توجیه همه اعمال خود استفاده کردند؛ مثلا تجمعات شبانه و خوش و بش با رفقای گرمابه و گلستان شان را «حلقه شعرا» نامیدند! بعضی ها هم که به مشاغل شریف اشتغال داشتند و رویشان نمی شد رک و پوست کنده از دختر ارباب خواستگاری کنند عبارت «حلقه غلامی به گوش انداختن» را اختراع فرمودند! بدتر از همه همان بزرگوارانی هستند که تا یک قطعه شعر را به سر و سامان برسانند، در هر مصرع بیست بار از حلقه زلف یار حرف می زنند اما سرور و سالار همه این «حلقه» ها همان حلقه معروف ازدواج است که مدل های طلای زرد و سفید و پلاتین با نگین های اتمی و برلیانش زوج های خوشبخت را بین کریمخان و بازار سرگردان کرده؛ این آخری ارباب حلقه هاست.

تاریخچه حلقه و رواج و محبوبیت آن در واقع به قرون وسطی بر می گردد که تمامی اقشار مردم از فقیرترین آنها گرفته تا غنی ترینشان از حلقه استفاده می کردند. حلقه ها در آن زمان معمولا از آهن، مس، نقره و طلا ساخته می شدند و جنس حلقه، سطح طبقاتی فردی که از آن استفاده می کرد را نشان می داد. در قرن ۱۴ میلادی بود که برای اولین بار جواهرات تراش خورده بر روی حلقه ها پدیدار شدند.

در برخی از فرهنگ ها از جنس خاصی برای ساخت حلقه استفاده می کنند و به بیان دیگر جنس حلقه با آن فرهنگ گره خورده است. به عنوان مثال بومی های آمریکا از نقره برای ساخت حلقه و از سنگ فیروزه به عنوان جواهر آن استفاده می کنند.

مسیحیان اولیه نیز سمبل یونان به نام (Icthus) که به شکل یک ماهی است را بر روی حلقه های خود حک می کردند.

یکی از معروفترین داستان ها در مورد حلقه داستان " Claddagh " است. ریچارد جویس خدمه یک قایق ماهیگیری از دهکده کلاداگ ایرلند بود که اسیر شد. وی که در همان هفته ازدواج کرده بود در دوران بردگی به حرفه زرگری پرداخت و هرگز دوباره ازدواج نکرد. او طی سال های زیادی که در بردگی سپری کرد به ساخت یک حلقه با نقشی از قلب به نشانه عشق، یک تاج به نشانه وفاداری و دو دست پرداخت. جویس بعد از اینکه آزاد شد به دهکده کلاداگ برگشت و در کمال شادمانی متوجه شد که همسرش هم در این مدت با اعتقاد به اینکه روزی جویس باز می گردد، ازدواج نکرده و به او وفادار مانده است. جویس حلقه ای که ساخته بود را به همسرش داد و از آن به بعد این حلقه به حلقه کلاداگ شهرت یافت اما استفاده از این حلقه قوانین خاص خود را دارد.

اگر حلقه کلاداگ در دست راست و تاج آن به سمت مچ دست باشد، نشان دهنده این است که فردی که آن را در دست کرده هنوز تعهدی ندارد و سر سپرده نشده است اما اگر در دست راست و تاج به طرف بیرون باشد، تعهد و علاقه آن فرد را نشان می دهد. اگر این حلقه در دست چپ و تاج آن به سمت بیرون باشد این پیام را نشان می دهد که "بگذار عشق و دوستی ما تا ابد پایدار بماند و هرگز جدا نشود".

مردم به دلایل مختلفی از جمله زیبایی، از حلقه استفاده می کنند. حلقه هایی هم هستند که به عنوان جایزه داده می شوند مثل پیروزی در "سوپر بولینگ". اما اغب آنها مثل استفاده زن ها و مردها پس از نامزدی و ازدواج، تعهد طرفین را نشان می دهد.

راهبه ها هم برای اینکه تعهد خود را نسبت به خداوند نشان بدهند، حلقه در دست می کنند.

امروزه حلقه ها از هر چیزی حتی پلاست و چوپ هم ساخته می شوند و جنس بعضی از آنها از سرامیک است. ظاهر حلقه ها هم گاهی بسیار ساده و گاهی بسیار پیچیده است.

شکل آنها می تواند ساده و بدون هیچ تراشی یا گاهی مملو از جواهرات و سنگ های قیمتی مثل سنگ ماه های تولد باشد.

«قطعات دایره ای شکل از موادی چون سنگ، استخوان، مو و غیره از ابتدای خلقت تا کنون به عنوان زیورآلات با انسان بوده است»، این جمله و تعاریف مشابه آن هنگام شنیدن اسم حلقه به ذهن هرکسی می رسد؛ اگرچه حلقه ساخته شده از مو و استخوان طرفداری ندارد. به تازگی هم که در استرالیا، آدم خوش فکری پیدا شده و از دندان برای ساخت زیورآلات استفاده می کند.

بابلی ها، پارسها و مصری ها همگی به دلایل مختلف از این قطعات استفاده می کرده اند به همین دلیل زمان دقیق شروع استفاده از حلقه زیاد مشخص نیست و به صورت یک راز باقی مانده است.

امروزه ما همچنان انگشتان خود را با انواع حلقه ها از جمله حلقه های با ارزش یا نمادین تزیین می کنیم. ولی آنچه مسلم به نظر می رسد این است که استفاده از حلقه علاوه بر زیبایی همواره نشان دهنده عشق، ثروت، حاکمیت و قدرت بوده است.

مصری های باستان مدت های بسیار از حلقه به عنوان هدیه و پول رایج خود استفاده می کردند .

خدایان مصر حلقه هایی را به نشانه جاودانگی و قدرت بی پایان خود استفاده می کردند که یکی از قدیمی ترین و ارزشمندترین آنها متعلق به "سوفیس" پادشاه ممفیس است. او حلقه ای برای خود ساخته بود که نقوشی از ایزس، اوزیرس، لوتوزس و سوسمار روی آن حک شده بود.

برخی هم معتقدند که مبدا استفاده از حلقه در جشن های ازدواج به دوران مصر باستان بر می گردد.

در تعدادی از داستان های کتاب های مقدس انجیل و تورات هم به حلقه اشاره شده است. رومی ها هم پس از جنگ ها هنگام بازگشت به خانه حلقه هایی از مکان هایی که فتح کرده بودند همراه خود می بردند.

علاوه بر این به نظر می رسد مردان حلقه های آهنی داشتند که مهر شخصی آنها برای اسناد مهم به شمار می رفته است اما خیلی زود این حلقه های آهنی جای خود را به حلقه هایی از جنس طلا دادند.

این حلقه های طلایی که در ابتدا توسط سناتورها و سفرا در خارج از کشورشان مورد استفاده قرار می گرفت، به سرعت طرفداران زیادی پیدا کرد به طوریکه امپراطوری های سوروس و اورلیان استفاده از آن ها را برای سربازان هم مجاز اعلام کردند و از زمان یوستینیانوس برای مردم عادی آزاد شد.

شاید معمول ترین و شناخته ترین نماد استفاده از حلقه برای اعلام نامزدی دو نفر و سپس ازدواج آنها است و امروزه هر دو نفری قبل از اینکه حلقه ای از طلا یا نقره و گاهی "پلاتینیوم" رد و بدل نکنند، با هم ازدواج نخواهد کرد.

داستان انگشتر، تا اندازه‌ای شبیه خود انگشتر است؛ نه شروعی معین دارد و نه پایانی مشخص. هیچ کس نمی‌تواند به طور قطع بگوید که انگشتر، از چه زمانی مورد استفاده قرار گرفته است. به نظر می‌رسد که انگشتر، از مصر باستان، در پی تکامل «مُهر» سرچشمه گرفته باشد؛ چون مُهرها نشانه قدرت بودند، افرادی که مُهرهای برجسته و انگشتر خاتم «مُهر» داشتند، به عنوان اشخاص قدرتمند و بانفوذ، مورد احترام مردم قرار می‌گرفتند. مقامات بالای حکومت نیز با اعطای انگشترشان به نماینده‌‌هاشان، برای اجرای فرامینشان، اختیار تام می‌دادند که در تورات نیز به نمونه‌ای از این عمل، اشاره شده است: «سپس فراهه، انگشترش را درآورد و به جوزف داد».۱

به احتمال زیاد، تغییر و تحوّل انگشتر خاتم و تبدیل شدن آن به یکی از آلات زینتی نیز در مصر باستانْ رخ داده است. زنان ثروتمند مصری، انگشترهایی از طلا، دست می‌کردند و زنان طبقه پایین نیز از انگشترهایی با قیمت‌های ارزان‌تر، از جنس نقره، بُرنز، شیشه یا سفال‌های رنگی استفاده می‌کردند.۲

یونانیان و رومی‌ها در ساخت انگشترهای زینتی، بیش از دیگر تمدن‌ها دقت و ظریف‌کاری به خرج داده‌اند. بین سال‌های ۳۱ تا ۴۴۹ قبل از میلاد، در روم باستان، شهروندان، فقط از انگشترهای آهنی استفاده می‌کردند. استفاده از انگشتر، برای برده‌ها ممنوع بود. با شروع دوره امپراتوری (حدود ۳۱ قبل از میلاد)، تمامی این قوانین تغییر کردند یا کنار گذاشته شدند. انگشترهای طلا نیز رواج یافتند و قانون، حق استفاده از انگشترهای طلا را که در درجه اوّل، محدود به سفیران کبیر می‌شد، تغییر داده، به اعضای رسمی مجلس سنا، کنسول‌ها و افسران ارشد دولت نیز داده شد.

برای نظارت دقیق به استفاده از انگشتر، قوانین گوناگونی در روم باستان (بعد از سال ۳۱ قبل از میلاد)، به تصویب رسید. پِلینی (pliny)، در کتاب «تاریخ طبیعی»۳ می‌گوید: «انگشتر، اوّلین بار در اساطیر یونانی، وارد شده است. وقتی که «پرومتئوس (پرومیته)» جرئت پیدا می‌کند تا آتش را برای استفاده زمینی‌ها از آسمان بدزدد. به خاطر این خطای عمدی، «زئوس»، خدای خدایان، او را به مدّت سی هزار سال، به قلّه کوه «کاوکازوس (قفقاز)»، می‌بندد. در این مدّت، کرکسی از جگرش او را غذا می‌داد. بعد از سال‌ها تلاش و کوشش، پرومتئوس، موفّق به کندن قسمتی از صخره‌ای که زنجیر به آن بسته شده بود می‌شود و خود را از اسارتْ نجات می‌دهد. سرانجام، زئوس نیز دلش نرم می‌شود و پرومتئوس را از زنجیرها رهایی می‌بخشد؛ ولی برای این که پرومتئوس دیگر بی‌حرمتی نکند، زئوس به او دستور می‌دهد که حلقه‌ای از زنجیر خود را در انگشتش فرو کند».

با این که داستان پلینی، افسانه به نظر می‌رسد، ولی با وجود این، در آداب و رسوم، جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده است. جیمز مک‌کارگی می‌نویسد: «وقتی که یک برده رومی، آزاد می‌شد، همراه آزادی‌اش یک کلاه، یک جلیقه و یک انگشتر آهنی هدیه می‌گرفت. برده‌ها که با زنجیرهای قفقازی بسته می‌شدند، وقتی آزاد می‌شدند، مجبور بودند که به عنوان نشانه پرومتئوس، حلقه‌ای از آن زنجیر را در دست خود، حفظ کنند. برده‌ها هرگز مجاز به استفاده از انگشتر طلا نبودند».۴

رومی‌ها، تنها از انگشتر برای تعیین طبقه اجتماعی استفاده نمی‌کردند؛ بلکه از آن برای ازدواج نیز استفاده می‌کردند. طی مراسم نامزدی، داماد، یک انگشتر ساده آهنی به نشانه تعهّد و توانایی مالی برای حمایت از عروس، به خانواده عروس می‌داد. مراسم نامزدی که به طور ساده‌ای برگزار می‌شد، بسیار مهم‌تر از مراسم ازدواج قلمداد می‌شد و ارزش والایی داشت. ایین مسیحیت نیز بعدها این سنّت را به عنوان بخشی از مراسم ازدواج پذیرفت.

در میان بت‌پرستان باستان نیز به هنگام ازدواج، داماد، ریسمانی را به مچ دست و مچ پای عروس، به نشانه در بند کشیدن روح عروس و کنترل روح او می‌بستند.

در تاریخ، داستان‌های زیادی نیز از نیروی سحرآمیز انگشتر، نقل شده است. حضرت سلیمان، انگشتری داشت که او را هر روز ظهر به جایی در آسمان می‌برد که می‌توانست اسرار زمین را بشنود. همچنین در داستانی دیگر چنین آمده است که حضرت سلیمان، روی انگشترش، نگینی داشت که تصویر هر کسی و هر جایی را که می‌خواست ببیند، مثل ایینه، به او نشان می‌داد و از آن در قضاوت‌هایش بین مردم استفاده می‌کرد.۵ در داستان دیگری نیز آمده است که بعدها این انگشتر، به دست ساحران یهودی می‌افتد که به وسیله آن، شیطان را از بینی بیمارها بیرون می‌کشیدند.۶ درباره نیروی شفابخش انگشترها، از پزشک معروف یونانی، گالن ـ که در قرن دوم بعد از میلاد می‌زیست ـ نوشته‌هایی بر جای مانده است. وی از طلسم‌های سبز یشمی پادشاهان مصری نام می‌برد که طرحی از اژدهایی داشتند که به وسیله اشعه‌های نور، احاطه شده بود.

گالن، بر این عقیده بود که این طلسم‌ها داروی بسیار مؤثر و شفابخشی برای بیماری‌های سوء هاضمه بودند و از چند انگشتر پزشکی نیز نام می‌برند، از جمله انگشترهای پادشاهی که به انگشترهای «عضله» معروف بودند و عقیده بر این داشتند که این انگشترها دردهای گرفتگی و ناراحتی‌های عضله را شفا می‌دهد.

پادشاه انگلستان، ادوارد، در قرن یازدهم بعد از میلاد، انگشترهای شفادهنده را ترویج داد. داستان از این قرار است که روزی ادوارد، با مسافر پیری مواجه می‌شود که هیچ پولی نداشت. مسافر پیر، «آپوستین جان»، لباس مبدّل بر تن داشت. مسافر پیر، انگشتر پادشاه را گرفته، بعد از این که دعای خیر برای او می‌کند، انگشتر را به او برمی‌گرداند و به او می‌گوید که نیروی شفابخشی به انگشتر او داده است. از آن زمان، تا زمان ملکه «مری اوّل» که در قرن شانزدهم بعد از میلاد می‌زیست، در روز جمعه قبل از عید پاک، به راز و نیاز مشغول می‌شدند و انگشتر را بین مردم پخش می‌کردند و عقیده داشتند که با این کار، از شرّ بیماری‌ها رهایی پیدا می‌کنند.۷ترویج انگشتر ازدواج از روم باستان آغاز شد. در حقیقت، امروزه داستان حلقه نامزدی در روم باستان، می‌تواند برای ما آموزنده باشد. همان گونه که پیش‌تر بحث شد، حلقه نامزدی در ابتدا، حلقه‌ای ساده از آهن بود که بعدها به حلقه‌های طلایی و زینتی تغییر یافت. در دائرة المعارف «بریتانیکا» آمده است: «بخشیدن یک حلقه برای برجسته کردن مراسم نامزدی یک سنّت رومی کهن است».

حلقه، احتمالاً یک عهد و پیمانی بوده است که طرفین باید به آن وفادار می‌شدند و به آن عمل می‌کردند. در زمان پلینی (سال هفتادِ پیش از میلاد) هنوز حلقه، یک سنّت پسندیده و مثبت در بین مردم بوده و استفاده از حلقه‌های آهنی در این گونه مراسم‌ها، رایج بوده است، بویژه در مراسم ازدواج. این گونه استفاده از حلقه ازدواج که همراه با تعهّد طرفین بود، توسط کلیسا، از همان زمان، پذیرفته شد و از قرن یازدهم میلادی، دعای خیر و اوراد خاص آن نیز به مراسم اضافه گردید.