چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
همه ی معلوم الحال های صادراتی
نمی خواهم از حواشی بی نال ونیز دفاع کنم. اما نقد و نظرهای گاهی سفارشی و به دور از انصاف، زخم کهنه ای را برایم تازه کرد که نگفتنش را نمی پسندم.
سعید فلاح فر
کسی نمی داند چند نقاش و عکاس و معمار، کاربلد و یا ناموفق، به اجبار و یا در تبعیدی خودخواسته، جلاء شهر و وطن کرده اند. کسی نمی داند چند موسیقیدان کوچک یا بزرگ به کشورهای دیگر پناه برده اند. (شما بخوانید پناهنده شده اند.) کسی نمی داند چند سینماگر توانمند و یا ورشکسته در بازار سینمای اروپا و آمریکا، برای زنده ماندن، به هر کار دون شأنی رضایت داده اند. کسی نمی داند هر سال قلم چند نویسنده و شاعر، دور از آبشخورهای فرهنگی وطن، خشک می شود. کسی نمی داند کمی آن سوی مرز ها چقدر از افتخارات وطنی سوء استفاده می کنند. چقدر، زیر عنوان وطن شمول ایرانی، تحقیر و بدنام می شوند. کسی نمی داند ـ چنین که به کنایه گفته اند ـ چرا ایرانیان در قیاس با جوامع دیگر، استعداد و علاقه بیشتری برای همکاری با خارجی ها دارند؟
اواخر سال گذشته دبیرکل شورای عالی ایرانیان خارج از کشور نهاد ریاست جمهوری گفته بود: "ایرانیان مقیم خارج، هفت درصد از جمعیت کشور را تشکیل میدهند که بین ۵ تا ۶ میلیون نفر هستند. بخش اعظم این حجم از جمعیت از جمله افرادی هستند که توان علمی و اقتصادی بالایی دارند که میتوانند به کشور کمک کنند. توان اقتصادی و سهم گردش مالی ایرانیان خارج از کشور بین یک هزار و ۵۰۰ تا ۴ هزار میلیارد دلار است." بیش از یک میلیون و ۴۰۰ هزار نفر از این مهاجرین در آمریکا زندگی می کنند. در چند سال گذشته صندوق بینالمللی پول، ایران را از نظر مهاجرت نخبگان در رتبه نخست قرار داده است. اگرچه اخبار دقیق و مستندی از مهاجرین ارائه نمی شود اما خبرهای دلخراش از مسافرهای غیرقانونی و دریایی استرالیا نشان از دوام این روند دارد.
در روز دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۳ تیم ملی فوتبال ایران توانست تیم ملی بحرین را در حضور ۱۸ هزار هوادار و تماشاچی ایرانی مقیم استرالیا، با نتیجه ۲ بر صفر شکست دهد. موضوعی که چندین بار در بازی های اروپایی مسابقات والیبال هم تکرار شد. حالا به این آمار، شنوندگان کنسرت های فارسی زبان را هم اضافه کنید. چندان که بعضی از بهترین خوانندگان داخلی، بیشترین مخاطبان فارسی را در خارج از کشور جستجو می کنند. موضوع تنها مهاجرت نخبگان علمی دانشگاه شریف نیست. طبق آماری که چندی پیش وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم تلویحاً آن را تایید کرد، تعداد شبکه های فارسی زبان که خارج از ایران برای فارسی زبانان و خصوصاً ایرانی ها برنامه تولید و پخش می کنند، هم اینک به بیش از ۱۶۰ کانال رسیده است. رادیوهای فارسی زبان ایرانیان خارج از کشور، سایت ها و ناشران ایرانی خارج از کشور را هم به این سیاهه بلند رسانه ها اضافه کنید. در حوزه سیاسی هم بدیهی است که نمی توان به آمار دقیقی از اوپوزیسیون های خارج نشین و نهادها و تشکل های فعال سیاسی و اجتماعی دست پیدا کرد.
سئوال این است که؛ (فارغ از هر نوع تحلیل تند سیاسی و...) به لحاظ جامعه شناسی، آیا می توان مورد مشابهی از این پدیده را در هیچ ملیت دیگری پیدا کرد؟ البته ممکن است که بعضی کشورهای بحران زده و کشورهایی که درگیر جنگ های خانمانسوز هستند، در تعداد و درصد مهاجرین قابل قیاس باشند، در صورتی که ایران در حال حاضر، به اذعان منابع مختلف، امن ترین کشور منطقه است. اما انتقال این حجم از فعالیت هایی که قاعدتاً باید در فضای فرهنگی و اجتماعی داخل هر کشور و جغرافیای فرهنگی آن انجام شود، با این زمان طولانی چند نسلی، قطعاً مشابه دیگری ندارد. هیچ ملیتی به اندازه ایرانیان، خواننده معلوم الحال خارج نشین و فراری ندارد. گروهی که در بین مخاطبان حتی سبک های مستقلی ـ مثل موسیقی پاپ لس آنجلسی و...ـ را پرچمداری می کنند. گیرم که سطح هنری و اخلاقی بسیار سخیفی هم داشته باشند. حوزه های خبر، ادبیات و سینما و فوتبال و... هم وضعیتی متفاوت از موسیقی ندارد. نباید این پدیده اجتماعی را تنها و تنها به ممنوعیت های هنری و ادبی منسوب کرد. چرا که اولاً اغلب دولت های اسلامی، محدودیت های مشابه و گاهی شدیدتری را در کشور خود اعمال می کنند و ثانیاً بخشی از این فعالیت های فرهنگی و علمی و... اصلاً مشمول هیچکدام از محدودیت های داخلی نمی شوند. ثالثاً ارزش آوارگی و بی خانمانی را ندارند.
هر فرضی برای توجیه و توضیح این رخداد، خالی از دغدغه و نگرانی ملی نیست. آیا بین گروه های مختلف ایرانی، یا مدیریت کشوری اختلاف نظرهای عمیق تر از ملیت های دیگر به وجود آمده است؟ آیا آستانه تحمل ایرانیان از دیگران کمتر است؟ آیا شرایط کار، زندگی و فعالیت های فرهنگی و اجتماعی در ایران سخت تر از هر نقطه دیگری از جهان شده است؟ این مهاجران در آن سوی مرزها، در میان سراب سراسر ترس و تجاوز و حادثه، چه چیزهای متفاوتی به دست می آورند که در ایران برایشان مهیا نیست؟ آیا ایرانیان بیش از دیگران منافع شخصی را به منافع ملی ترجیح می دهند؟ اگر [اگر] اکثریت این گروه های مهاجر و فعال خارج نشین؛ مجرمین اخلاقی و قضائی، معاند و فریب خورده و... هستند، چرا بینش، غرور و تعلقات ملی و... در بین این تعداد قابل توجه از ایرانیان ضعیف تر از حداقل های جهانی شده است؟ خصوصاً که تعداد زیادی از سیاسیون، فعالان اجتماعی و هنرمندان دو آتشه انقلابی سال های گذشته و دانشجویان برگزیده با وثیقه های سنگین مالی هم در بین این افراد دیده می شوند. بنابر تحلیل و ادعای مختلف صاحب نظران؛ چرا و چطور این جامعه مترود، برانداز، ذلیل، خطرناک و مغایر ضوابط داخلی به تناسب بزرگتر از نمونه های هر کشور دیگری است؟ این ایرانیان ساده لوح در ازای چه وعده هایی حاضر می شوند که به جای آشتی، علیه مردم کشورشان برنامه های مخرب هنری و خبری تولید کنند که شامل مهاجرین کشورها و ملیت های دیگر نمی شود؟ آیا ایرانیان بیش از باقی جمعیت جهان، در مظان اتهام خودفروشی، دشمن دوستی و وطن فروشی هستند؟ آیا این گروه از ایرانیان در مدیریت اجتماعی و فردی، بیش از دیگر اقوام جهان، دچار بحران اخلاقی و تربیتی هستند؟ اگر [اگر] این ایرانیان بیگانه با وطن و خائنین صادراتی، لیاقت در وطن بودن ندارند، چه کسی مسئول نادانی و یا آموزه های غلط ایشان است؟
سعید فلاح فر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست