پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
مجله ویستا

هم اکنون نیازمند یاری سبزتان است


هم اکنون نیازمند یاری سبزتان است

سرطان یکی از بیماری هایی است که این روزها در دنیا شیوع یافته است و هر سال تعداد بی شماری را گرفتار خود می کند دلیلش هر چه باشد فهمیدن این که یکی از عزیزانتان به این بیماری مبتلا شده بسیار ناراحت کننده و عذاب آور است ممکن است پرسش هایی برایتان پیش بیاید و واقعا ندانید با این بیماری که نامش لرزه بر اندام ها می اندازد چگونه برخورد کرده و به کمک عزیزتان بروید

سرطان یکی از بیماری‌هایی است که این روزها در دنیا شیوع یافته است و هر سال تعداد بی‌شماری را گرفتار خود می‌کند. دلیلش هر چه باشد فهمیدن این که یکی از عزیزانتان به این بیماری مبتلا شده بسیار ناراحت‌کننده و عذاب‌آور است. ممکن است پرسش‌هایی برایتان پیش بیاید و واقعا ندانید با این بیماری که نامش لرزه بر اندام‌ها می‌اندازد چگونه برخورد کرده و به کمک عزیزتان بروید.

امروزه تقریبا همه می دانیم رشد ناهنجار سلول های بدن موجب سرطان می شود و این ناهنجاری در قسمت های مختلف بدن، سرطان های متفاوتی به وجود می آورد که علائم فیزیکی گوناگونی دارد؛ علائمی چون از دست دادن موهای سر، ابرو و حتی مژه، لاغر شدن یا برعکس چاق شدن، از دست دادن اشتها یا پرخور شدن، تغییر در درک طعم یا بو، خستگی بیش از حد، رنگ پریدگی در چهره یا لب ها، قطع عضو پس از جراحی، تهوع و استفراغ، اختلال در الگوی خواب و تمرکز ضعیف.

گاهی اوقات خستگی چنان بر بیماران مستولی می شود که حتی پس از یک خواب شبانه طولانی و فقط یک ربع ساعت فعالیت، بشدت خسته می شوند. این تغییرات فیزیکی، احساسات و خلق و خوی فرد مبتلا را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. بیشتر مواقع مبتلایان نمی توانند براحتی عوارض مربوط به بیماری یا حتی فرآیند درمان را تحمل کنند و دچار افسردگی و اندوه فراوان می شوند.

کسی که سرطان می گیرد احساس ناامنی می کند و وجودش پر از خشم می شود. او حتی از این که بخوبی مراقب خود نبوده است، احساس گناه می کند و همچنین وحشت از آینده نیز به سراغش می آید.

● یک بیماری، چند حس و حال

سرطان یک بیماری غیرقابل پیش بینی است و فرد مبتلا ممکن است یک روز، حس خوبی داشته باشد، اما روزی دیگر چنین نباشد. شما همیشه باید بدانید فرد مبتلا هر روز رفتاری متفاوت از خود نشان خواهد داد. کسی که با سرطان زندگی می کند، همیشه باید با احساسی از نبود اطمینان دائمی بجنگد و همین احساس نیز به اطرافیانش منتقل می شود. وقتی این شک و تردید وجود فرد مبتلا را می گیرد او را دچار خشم، افسردگی یا کناره گیری از اجتماع می کند.

این روند، بخشی از اندوهی است که به سبب از دست دادن مواردی چون سلامت، انرژی و زمان در فرد ایجاد می شود. بیشتر افراد مبتلا براحتی نمی توانند خود را با حقیقت جدید زندگی شان وفق دهند. برخی نیز برای این که بتوانند با اثرات سرطان کنار بیایند به کمک دیگران بشدت نیاز پیدا می کنند.

بیماران برای غلبه بر ترس شان نسبت به سرطان روش های مختلفی به کار می گیرند. ممکن است هرگز در مورد بیماری شان صحبت نکنند یا برعکس براحتی در مورد احساس شان حرف بزنند.

برخی از آنها نیز سعی می کنند با بیماری شان به صورت طنز و شوخی برخورد کنند و این گونه روح خود را از درد و ماهیت جدی بیماری شان تسکین دهند، اما برخی دیگر از افراد بشدت از خانواده و دوستان خود کناره گیری می کنند و به لاک خود فرو می روند.

از آنجا که انسان همیشه خواهان داشتن کنترل روی زندگی خود است ابتلا به بیماری ای که این جنبه از زندگی اش را به خطر می اندازد، عذاب شان می دهد و آنها را غمگین یا پر از خشم می کند.

در این میان بعضی ها برای دور کردن وحشت از وجود خود بیماری شان را انکار می کنند، اما برخی هم به خود می قبولانند می توانند از پس بیماری برآیند و امید شان به زندگی را از دست نمی دهند و تا وقتی مراحل درمان شان را جدی بگیرند، نباید آنها را با گروه قبلی اشتباه گرفت.

● کمک به بیمار سرطانی

وقتی دوست یا یکی از اعضای خانواده تان به سرطان مبتلاست مهم ترین کاری که باید انجام دهید بیان احساس تان نسبت به این وضع به بهترین و راحت ترین شکل ممکن است. می توانید در کنار این که نگرانی تان را ابراز می کنید، او را تشویق کنید با این بیماری کنار بیاید و به او بگویید هرگز تنهایش نمی گذارید.

گاهی اوقات بیمار به یک گوش شنوا نیاز دارد تا از احساسش بگوید، بنابراین با تمام وجود به حرف ها و ترس هایش گوش دهید.

گفتن جملاتی از قبیل این که: «نمی دانم الان واقعا باید چه بگویم، اما می خواهم بدانی هرگز تنهایت نمی گذارم»، «با تمام وجودم به خاطر این دردی که گرفتارش شدی متاسفم»، «هر زمان بخواهی در موردش حرف بزنی، من کنارت هستم» و «یک لحظه از فکرت دور نمی شوم» بسیار تسکین دهنده و آرامش بخش است و می تواند تا اندازه ای به بیمار کمک کند.

از طرفی دیگر وقتی فرد مبتلا را تشویق به پیگیری درمان می کنید، باید مراقب باشید خوشبینی کاذب به او نشان ندهید و از او نخواهید همیشه دیدی مثبت به این قضیه داشته باشد. با این کار آنها را مجبور می کنید ترس ها، نگرانی ها و غم های واقعی شان را پنهان کرده و نتوانند با آن احساسات بدرستی برخورد کنند. همچنین به او نگویید که می فهمید او چه احساسی دارد، زیرا هیچ کس نمی تواند احساس یک بیمار سرطانی را واقعا درک کند.

گاهی اوقات به کار بردن طنز و شوخی در حد متعادل نسبت به بیماری و عوارض آن می تواند بیمار را حمایت و کمک کند و به این وسیله تحمل فرد را طی گذراندن روند درمان و کنترل سرطان بالا ببرد. مثلا وقتی عوارض جانبی درمان مثل از دست دادن مو یا پرخور شدن را دستمایه طنز کنید و با همدیگر به آن بخندید، شاید بتواند این عارضه را راحت تر تحمل کند.

گاهی اوقات این کار روشی مطمئن برای از بین بردن اضطراب در فرد حتی خودتان می شود. البته اگر متوجه شدید فرد مبتلا علاقه ای به شوخی کردن در این موارد ندارد، هرگز ادامه ندهید.

هر زمان احساس کردید فرد مبتلا کمی حالش بهتر است، حتما به او بگویید، اما وقتی حالش بد است هرگز در این خصوص سخنی به زبان نیاورید. مثلا نگویید: «وای چقدر لاغر شده ای؟» یا «رنگت پریده». مبتلایان به سرطان لحظه به لحظه مشکلات فیزیکی و ظاهر خود را کنترل می کنند و نسبت به آنها احساس بسیار بدی دارند و اگر شما در موردش صحبت کنید موجب شرمندگی و افسردگی شان می شوید.

● یک بیماری، تجربه های متفاوت

در برخورد با فردی که به سرطان مبتلاست بهتر است از تجربه های افراد دیگری که قبلا سرطان داشته اند سخنی به میان نیاورید، زیرا افراد مبتلا، شرایط متفاوت دارند و ممکن است داستان یکی مناسب دیگری نباشد، اما می توانید بگویید: « می دانم چگونه می توان این بیماری را کنترل کرد، زیرا قبلا با کسی که مبتلا بوده است سر و کار داشته ام.» در واقع تجربه تان را این گونه با او در میان بگذارید.

رازداری مساله دیگری است که از اهمیت خاصی برخوردار است. اگر دوست تان به شما می گوید سرطان دارد، بدون اجازه او نباید با فرد دیگری این موضوع را در میان بگذارید، زیرا این کار ضربه بدی به روحیه او وارد می کند و دیگر نمی تواند به کسی اعتماد و احساساتش را بیان کند. پس به حریم خصوصی دوست تان احترام بگذارید. همچنین اگر از زبان دیگران این موضوع را فهمیدید بی تفاوت از کنارش نگذرید و به او بگویید: «شنیده ام که چه اتفاقی افتاده است و واقعا متاسفم.»

گاهی اوقات پیش می آید دوست صمیمی تان در مورد بیماری اش با شما حرفی نمی زند و این موضوع شما را می رنجاند.

فراموش نکنید فرقی نمی کند دوست تان چقدر به شما نزدیک باشد، افراد برای این که بتوانند با چنین موضوع ناراحت کننده ای کنار بیایند به مدتی وقت نیاز دارند. این را موضوعی شخصی تلقی نکنید و وقتی موضوع را به شما گفت فکر کنید چه کمکی می توانید به او بکنید و آنها را مطمئن کنید مراقب شان هستید.

معمولا بیماران مبتلا از روش های درمانی وحشت دارند. بهترین کار این است که با کمک کارشناسان او را آماده تصمیم گیری درخصوص نحوه درمان شان کنید و هر تصمیمی گرفتند، حتی اگر موافق نبودید، به آن احترام بگذارید.

موضوع دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که برخی افراد مدام در حال پند دادن و نصیحت کردن هستند. مراقب باشید شاید بیمار دوست ندارد آن حرف ها را بشنود و وقتی آنها را مجبور به شنیدن می کنید نه تنها کمکی به آنها نکرده اید، بلکه بیش از گذشته موجب اضطراب شان می شوید. پس تا وقتی نخواسته او را نصیحت نکنید.

هنگام برخورد با بیمار تا حد امکان عادی باشید. از طرفی هرگز به بیماراجازه ندهید به دلیل خشم و ناامیدی بدرفتاری و به شما توهین کند. اگر می خواهید به او کمک کنید قبل از هر چیزی باید احساس تان جریحه دار نشود.

● کنار آمدن با احساس خود

وقتی عزیزتان به سرطان مبتلا می شود ممکن است شما نیز بسیار اندوهگین شوید یا از این که شما سالم هستید، احساس گناه کنید و ایمانتان را به برخی مسائل از دست بدهید و نبود اطمینان وجودتان را فرا گیرد و دچار خشم و بی خوابی شوید و حتی گاهی نسبت به سلامت خودتان هم نگران شوید.

این موارد کاملا عادی و طبیعی هستند و شما با کمک به فرد مبتلا می توانید از شر این احساسات ناراحت کننده خلاصی یابید. بیماری سرطان خیلی ترسناک است و کسانی که در این زمینه تجربه ای ندارند، ممکن است نتوانند به درستی با آن برخورد کنند. اگر در برخورد با چنین شرایطی وحشت کردید یا احساس خوبی نداشتید، خجالت نکشید و با کارشناس این امور صحبت کنید و از او راهنمایی بخواهید تا بتوانید به عزیزتان کمک کنید.

و کلام آخر این که بیماران مبتلا به سرطان در هر مرحله از بیماری شان به فردی دلسوز و همراه نیاز دارند، پس اگر او را دوست دارید هرگز تنهایش نگذارید و امیدتان را نیز از دست ندهید.

Cancer.org

مترجم: نادیا زکالوند