دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

پوریا پورسرخ کمدی با روحیات من جور در نمی آید


پوریا پورسرخ کمدی با روحیات من جور در نمی آید

تا به حال کمتر سریالی بازی کرده که پر بیننده نباشد, حالا قرار است در مسیر انحرافی هم همین اتفاق بی افتاد اما در شیوه ای کاملا متفاوت

تا به حال کمتر سریالی بازی کرده که پر بیننده نباشد، حالا قرار است در مسیر انحرافی هم همین اتفاق بی‌افتاد اما در شیوه‌ای کاملا متفاوت. این بار قرار است پورسرخ را در ژانری متفاوت‌تر از همیشه ببینیم در فضایی کاملا کمدی و در کنار بازیگرانی که اتفاقا با این ژانر غریبه نیستند. «پوریا پورسرخ» از اولین حضورش در یک مجموعه تلویزیونی طنز می‌گوید، هرچند که به اعتقاد خودش کمدی اصلا با روحیاتش جور در نمی‌آید!

به‌نظر من در مسیر انحرافی گروه خیلی خوب کنار هم چیده شده بود. یک‌به‌یک اعضا برای کار، احترام قائل بودند و همین به پیشبرد کار کمک کرد. تمام قسمت‌های سریال البته بعد از سقوط درست وسط جنگل فیلمبرداری شد، آن هم در سرمای بی‌سابقه زمستان سال گذشته. طی ۴، ۵ ماه فیلمبرداری فکر می‌کنم ما به تعداد انگشتان دست فرصت خوردن غذای گرم پیدا کردیم، ولی هیچ کدام از این‌ها دلیل اعتقاد من به خوب از آب در آمدن کار نیست. ما در این کار جو دوستانه‌ای داشتیم، هیچ وقت بزن درویی کار نکردیم. همگی سعی کردیم کار را خوب از آب و گل دربیاوریم، چون کاری بود که به آن احترام می‌گذاشتیم و امیدوارم بینندگان هم این احترام را حس کنند و از آن لذت ببرند.

قرار نیست من در مسیر انحرافی کمدی بازی کنم؛ تا آخر سریال هم همین شخصیتی را از من می‌بینید که در یکی، ۲ قسمت اول دیدید. در حقیقت من در این ماجرا آدم معمولی هستم که بین یک مشت آدم ساده لوح‌گیر افتاده و از رفتار عجیب آن‌ها عصبی می‌شود. در این ماجرا تنها همسفر معقول پیمان است، حالا خودتان حساب بقیه کار را بکنید! من قرار است در این ماجرا بیشتر از دست این همسفران عجیب و غریب حرص بخورم تا این‌که موقعیت کمدی کار به دوش من باشد.

● این یکی واقعا متفاوت بود

حالا دیگر این جمله که این کار یک کار متفاوت است و با اتفاق‌های همیشگی فرق دارد یک شوخی رایج بین بازیگرها شده، چون همه چیز از پیش معلوم است فقط کافی است کار شروع شود و کمی جلو برود آن وقت می‌بینیم که همه چیز همان است که بود! ولی «مسیر انحرافی» این ذهنیت را در من شکست؛ حالا می‌توانم این را بگویم، می‌شود در مجموعه‌هایی هم کار کرد که واقعا متفاوت باشند. این را به دلیل فضای کمدی متفاوت این کار می‌گویم. «مسیر انحرافی» تلفیقی است از گونه‌های مختلف کمدی؛ از کمدی وحشت گرفته تا کمدی موقعیت آن هم به معنای واقعی. جنس کمدی کار در هر قسمت تغییر می‌کند و همین باعث می‌شود، فضای داستان از یک نواختی در بیاید.

● ۳ روز برای سکانس سقوط، تمرین کردیم

جلوه‌های ویژه مجموعه مسیر انحرافی و زمانی که برای ساخت آن‌ها صرف شد یکی از نقاط عطف این مجموعه است. من معتقدم جلوه‌های ویژه «مسیر انحرافی» آبرو‌دار و کاملا قابل اطمینان از آب در آمدند؛ به‌خصوص قسمت سقوط هواپیما.فیلمبرداری سکانس داخلی این صحنه چیزی حدود یک هفته زمان برد خوشبختانه برخورد مسافران با بدنه هواپیما به لطف دقت گروه بدلکاران و طناب‌کشی‌هایی که انجام شد کار بسیار هیجانی شد. برای فیلمبرداری این صحنه، گروه واقعا وقت گذاشتند، شاید نتیجه نهایی ۳۰‌ثانیه تا یک دقیقه باشد اما برای همین زمان کوتاه گروه ۳ روز تمام تمرین کردند و وقت گذاشتند.‌

● عجله‌ای در کار نبود

همه چیز دست به دست هم داد تا مسیر انحرافی از نظر ساخت و قصه یک کار متفاوت باشد. برنامه‌ریزی دقیق برای فیلمبرداری از میزانسن گرفته تا دکوپاژ سینمایی همه چیز دقیق و برنامه‌ریزی شده بود. در طول چند ماهی که گروه مشغول فیلمبرداری بود اصلا پای عجله برای رسیدن به پخش و داستان‌هایی از این دست که کیفیت کار را هدف می‌گیرند در میان نبود. یک تهیه‌کننده خوب پشت این کار بود که در طول زمان‌ فیلمبرداری نه تنها چیزی را به ما تحمیل نکرد بلکه همه امکانات لازم را فراهم کرد تا روند فیلمبرداری خوب پیش برود. در طول این چند ماه برخلاف جریان معمول مجموعه‌هایی که قرار است هر شب از تلویزیون پخش شوند، گروه اصلا وادار نشد که در زمان از پیش برنامه‌ریزی شده، صرفه‌جویی کند و کار را با عجله پیش ببرد.

● قصه مسیر انحرافی را دوست دارم

من قصه مسیر انحرافی را دوست داشتم به همین دلیل هم بازی در آن را قبول کردم اما باید اعتراف کنم، خروج پیمان عباسی در میانه راه کمی من را از ادامه داستان نگران کرد به‌خصوص که آن زمان نمی‌دانستم چه کسی قرار است ادامه کار را به‌عهده بگیرد ولی بعد از ورود زامیاد سعدوندیان نگرانی من برطرف شد. در حقیقت اتفاق خوب این ماجرا اصرار زامیاد بر ادامه داستان پیمان بود. زامیاد همانطور که از او انتظار می‌رفت به شخصیت‌هایی که پیمان طراحی کرده احترام گذاشت و بر تکمیل همان‌ها تاکید کرد حالا بعد از پایان کار به جرات می‌توانم بگویم کار مشترک پیمان و زامیاد کار آبرومندی است. قصه‌ای کاملا تازه که ترکیبی است از ژانر علمی- تخیلی، کاری که تا به حال شبیه آن را نداشته‌ایم.

● با یک تیم هنرمند بازی کردم

بازی با شقایق دهقان یکی از راحت‌ترین بازی‌هایی بود که من در این مدت تجربه کردم. خانم دهقان یک ویژگی خیلی خوب دارند و آن هم این است که برای خودش بازی نمی‌کند او بازی گروهی را خیلی خوب می‌شناسد. من به خاطر موقعیت بازی در مسیر انحرافی که به من این فرصت را داد تا با او هم‌بازی شوم بسیار خوشحالم. اصولا این اتفاق، تجربه خیلی خوبی برای من بود. تا جایی که باید اعتراف کنم شقایق دهقان یکی از بهترین پارتنر‌های من نه تنها در این کار بلکه در تمام ۴،۵ سالی که کار می‌کنم بود.به نظر من مسیر انحرافی نه تنها یکی از بهترین بازی‌های فرزاد بلکه یکی از بهترین بازی‌ها در این مجموعه است. فرزاد نبوغ خاصی دارد، فوق‌العاده باهوش است و تمرکز خیلی خوبی دارد همه اینها در کنار هم باعث شده که بازی او کاری متفاوت‌تر از همیشه از آب در بیاید. فرزاد هم‌‌بازی خوبی بسیار خوبی است او به پیش‌‌برد کار گروهی کمک می‌کند و برایش مهم است که بازیگر روبه‌رویش چه طور کار می‌کند و چطور می‌تواند به بهتر در آمدن نقش او کمک کند. به نظر من فرزاد حسنی این پتانسیل را دارد که در بازیگری هم همانقدر موفق ظاهر شود که در اجرا. جا دارد به حضور دوست خوبم امیر حسین رستمی هم اشاره کنم. امیر حسین با جودی که دیر به گروه پیوست توانست از پس کار خوب بربیاید و خودش را با گروه به خوبی هماهنگ کند. می‌خواهم ازمجید واشقانی هم بگویم که با بازی هوشمندش در این مجموعه نشان داد که هوشش می‌تواند کم‌تجربگی‌اش را پوشش دهد. بهنوش بختیاری هم که یکی از بازیگران شناخته شده این عرصه است و این بار هم مثل همیشه خوب از عهده نقشش برآمد بهنوش بازیگری است که اصولا برای خوب در آمدن نقشش از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کند. همینطور سپند امیر سلیمانی که من از هم‌‌بازی شدن با او به خاطر روحیه با نشاطش بسیار لذت بردم. علی‌کاظمی، ساعدهدایتی، عزت‌ا... مهرآوران و..... همه و همه از بازیگرانی بودند که من در این سریال افتخار هم‌بازی شدن با آنها را داشتم.

● چرا دیگر تیپ‌سازی نمی‌کنم؟

بازی در ژانر کمدی حتی تیپ‌‌سازی را که باید اعتراف کنم کار خیلی سختی است، در سینما و با فیلم «چراغ‌قرمز» تجربه کردم و با قاطعیت می‌گویم به‌رغم موفقیت این فیلم و فروش خوبش دیگر حاضر نیستم این فضا را تجربه کنم. شاید در کار کمدی حضور داشته باشم اما نه این‌که بار کمدی آن به دوش من باشد، چون معتقدم کار سختی است و اصلا با روحیات من جور در نمی‌آید. به هر حال هر آدمی را برای کاری ساخته‌اند. بازی در چراغ قرمز هم کاملا اتفاقی بود! به هر حال من بعد از ۲، ۳ سالی که در تلویزیون نبودم البته جز چند سکانس کوتاه در مجموعه پایتخت، سعی کردم امسال با مسیر انحرافی به تلویزیون بازگردم و اتفاقا از این بازگشت هم راضی هستم. معمولا دنبال این نیستم که الزامی برای کار در تلویزیون یا سینما داشته باشم چون کار خوب را ترجیح می‌دهم، حالا فرقی نمی‌کند که در سینما باشد یا تلویزیون. من دنبال این مرزبندی‌ها نیستم البته یک چیزی را مطمئنم که دیگر تیپ‌سازی‌ نمی‌کنم چه در تلویزیون و چه در سینما! باید تاکید کنم برایم خیلی مهم است که بیننده از بازی من راضی باشد، چون معتقدم مبنا و اساس کار ما دیده شدن است؛ این دیده شدن از طرف بیننده برای من بسیار با ارزش است و فکر می‌کنم مسیر انحرافی هم در شمار کارهایی قرار می‌گیرد که به بازیگران فرصت جلب توجه و نگاه بیننده را می‌دهد.

● هیچ ربطی به لاست ندارد!

اصلا موافق نیستم که مجموعه مسیر انحرافی تکرار لاست است. به‌نظر من تنها شباهت این سریال با مجموعه لاست همان سکانس سقوط هواپیماست، فقط همین! سوژه سقوط هواپیما و داستان‌هایی که متعاقب آن برای بازماندگان پیش می‌آید سوژه‌ای است که دست فیلمسازان و نویسندگان را برای پرداختن به آن از زاویه‌های مختلف به قدر کافی باز می‌گذارد. همین الان بیشتر از ۲۰ فیلم خارجی در ذهن من هست که موضوع همه آن‌ها سقوط هواپیماست؛ خیلی از آن‌ها هم قبل از لاست ساخته شدند ولی قرار نیست که ما بگوییم لاست تکرار آن‌هاست. به‌نظر من در این سوژه پرهیجان، اتفاق مهم شکل پرداخت داستان بعد از سقوط و شکل کنار آمدن بازماندگان با این ماجراست. در مسیر انحرافی هر کدام از شخصیت‌های داستان به شکل خودشان با این ماجرا کنار آمدند که به‌نظر من نقطه اوج داستان هم همین‌جاست. ما در این ماجرا گونه‌های مختلف ژانر کمدی را تجربه کردیم از کمدی وحشت گرفته تا موقعیت و حتی طنز کلامی. همین‌هاست که به‌نظر من کار را متفاوت می‌کند؛ کاری که نه تنها تکراری از لاست یا هر داستان مشابه دیگری نیست بلکه در حد و اندازه‌های خودش یک اتفاق کاملا تازه است.