یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا

آسیب شناسی گذار به دولت دموکراتیک توسعه گرا


آسیب شناسی گذار به دولت دموکراتیک توسعه گرا

از نظر شیل گروههای استراتژیک از افرادی تشکیل شده است که بر اساس منافع مشترک یعنی در بدست آوردن و نگاه داشتن و یا توسعه دادن شانس دسترسی به منابع استراتژیک به هم وابسته اند

● گروههای استراتژیک:

تیلمن شیل برای تحلیل علمی گرو ههای استراتژیک و تضاد بین آنها در کشور های پسا استعماری هم از تئوری مارکسیسم کلاسیک و هم از وبر آنجا که تحت تاثیر مارکس بوده است ، و برای توضیح چگونگی چرخش نخبگان از تئوری پارتو کمک گرفته است.

از نظر شیل گروههای استراتژیک از افرادی تشکیل شده است که بر اساس منافع مشترک یعنی در بدست آوردن و نگاه داشتن و یا توسعه دادن شانس دسترسی به منابع استراتژیک به هم وابسته اند. این شانس دسترسی تنها شامل لوازم مادی نیست بلکه می تواند قدرت، پرستیژ، علم و یا اهداف مذهبی را هم شامل شود. این منافع جمعی (مشترک) در واقع رفتار استراتژیک آنان را امکان پذیر می سازد. به این معنا که به طور بلند مدت با یک برنامه برای دسترسی و نگاه داشتن و یا بهتر ساختن دسترسی به منابع استراتژیک را دنبال می کنند.

گرو ههای استراتژیک خود را در جایی که امکان دسترسی به منابع استراتژیک وجود داشته باشد، به شکل نمونه ای می سازد. به طور مثال در دولتهای پسا استعماری بدلیل ساختار ویژه آن یعنی عدم جدایی اقتصاد از سیاست گرو ههای استراتژیک شکل می گیرد. و یا پیرامون رایج شدن یک تکنولوژی جدید یا تغییرات اقتصادی و یا پیرامون رایج و یا معمول ساختن یک الگوی مشروعیت زایی مذهبی، در نیرو های نظامی و غیره. بدین ترتیب گرو ههای استراتژیک با استعمار و تشکیل ساختار دولت پسا استعماری بوجود آمد و گرو ههای ( استراتژیک) به اصطلاح مخالف و اپوزیسیون نیز نتوانستند ساختار پسا استعماری را دگرگون کنند. چرا که منافع این گرو هها تنها در همین ساختار تامین می شود.

در نتیجه هر گروه استراتژیک مطابق منافع خود بلا فاصله بعد از به قدرت رسیدن، سعی دارد که یک سیستم سیاسی و اقتصادی را طرح ریزی و یا حفظ کند (مندرج در قانون اساسی) که امکان بهینه ای برای بدست آوردن ارزش اضافی و یا منابع درآمد جدید و دسترسی به منابع استراتژیک را برای خود ایجاد و یا افزایش دهد.

بعد از استقلال کشور های پسا استعماری ( اما استقلال نه از بازار جهانی) توسط اولین گروه استراتژیک چارچوبی و تغییراتی بوجود آمد که در آن سیستم سیاسی و اقتصادی ویژه ای شکل گرفت و دسترسی آنان را به منابع استراتژیک به طور قانونی تضمین می کرد. این گروه سعی می کند که تعداد افراد خود را (از راه های گوناگون و گاه با روشهای پوپولیستی) افزایش دهد تا از این طریق بر قدرت خود بیافزاید. با شکل گیری و تثبیت این چارچوب است که گرو ههای استراتژیک دیگری بوجود می آید که خواسته عمده آنان منهای شعار های مردم فریب در واقع کسب همان ساختار دولت ( همان سیستم سیاسی اقتصادی) است. تئوری آنان همه سیاسی و معطوف به کسب دولت بدون توجه به عامل اقتصاد است و از ارزش های جهانی چون سکولاریسم، آزادی، حقوق بشر و... تعریف و برداشتی بومی محلی با جهت گیری ضد مدرن ( گذشته گرا و یا به تعبیر فواد کندیل بنیادگرا) دارند.

بدین ترتیب تضاد در جامعه شکل گرفته و افزایش می یابد. تضادی که با تضاد در مفهوم مارکس مختص به کشور های سرمایه داری متفاوت می شود. هر کدام از این گروههای استراتژیک برای خود یک الگوی مشروعیت زایی جستجو می کند و یک سبک سیاسی از خود ارائه می کنند ، که در این سبک سیاسی فرهنگ سیاسی آنان بسیار مهم است. آیا فرهنگ سیاسی آنان انسان مرکز یا خدا مرکز است ، دموکرات است یا .. . اما بدون شک تمامی گرو ههای استراتژیک با شعار های مردمی به معرفی خود می پردازند.از نظر شیل می توان گرو ههای استراتژیک را براساس نوع دستر سی به منابع استراتژیک از یکدیگر تفکیک کرد: ۱. فردی‏؛ ۲. روش همکاری؛ ۳. جمعی .

در شکل فردی گاه بر اساس شغل و تجارت آزاد و یا شغل آکادمیک استوار است که انحصار آن را فرد در اختیار دارد. بطور مثال توجه کنید به آستان قدس رضوی ( گاه می توان به کودتاها ، رهبری های مذهبی ، قومی و ... اشاره کرد که فرد بصورت دیکتاتور مطلق ظاهر می شود). این افراد اهداف خاصی را دنبال می کنند. لذا بر دولت و نظام قضائی نیز تاثیر گذار می باشند و از طریق آن دست به توسعه منابع اقتصادی خود می زنند. درو اقع با دولت هم منافع مشترکی دارند.

در شکل همکاری شامل گروههای استراتژیکی می شوند که قبلا هم با یکدیگر به لحاظ سیاسی و اقتصادی داد و ستد داشتند و فعلا بدنبال منابع جدید تری هستند. به لحاظ اقتصادی و سیاسی سازمان های را بوجود می آورند تا از آن طریق منافع خود را از طریق همکاری گسترده تر کنند و حتی گاه دست به تاسیس حزب می زنند که در واقع شیوه تک حزبی است و مردمی نیست بلکه جمعی از گرو ههای همکاری را تشکیل می دهند. ولی سیاست کلی بر اساس همان گروه استراتژیک مسلط هدایت می شود.این نوع روش بیشتر بر اساس زندگی تجاری و امنیتی استوار است (در بخش های قبل به مواردی از جمله حوزه های همکاری اشاره شده است).

در شیوه جمعی به این ترتیب عمل می شود که در دستگا ههای نظامی و بروکراتیک با هدف امنیت و تداوم قدرت و منافع جمعی، افراد مورد اعتماد خود را منصوب می کنند و کارگران دولتی خارج از حیطه رهبری (سرسپردگان) به گونه ای عمل می کنند که منافع استراتژیک گروه مسلط را تامین کنند و از این طریق راهی به سمت بالا پیدا کنند. این روش نظام بروکراسی دولت های پسا استعماری است و روابط بین آنان بر اساس روابط ارباب و رعیتی است. در واقع اقتصادمثل تمام حوزه های دگر سیاسی شده است.

ساخت و شکل سیستم سیاسی ( مذهبی، قومی و ...) تعیین می کند که چه گرو ههای استراتزیکی شکل پیدا می کند. باید آنها را ترسم کرده و تحلیلی از آنان ارائه داد. در نهایت باید دید که گروه استراتژیک مسلط در درون دولت و سایر گرو ههای استراتژیک در چه نقاطی با هم تفاهم و یا تضاد دارند؟

در ایران با توجه به ساختار سیاسی مبتنی بر قانون اساسی و ساختار اقتصاد و دولت به نوعی ترکیبی از هر سه نوع گروه استراتژیک دیده می شود. از نظر شیل گروه های استراتژیک تلاش می کنند که چارچوب شرایط (بطور مثال قانون اساسی) را به گونه ای تغییر دهند ( یا گزینشی به اجرا بگذارند) که شانس دسترسی به منابع استراتژیک را مهیا ، تضمین و یا حتی توسعه دهند. لذا برتری و تسلط یک گروه استراتژیک بصورت بلند مدت ، می تواند سیستم سیاسی و اقتصادی کشور را تعین کند. بدین ترتیب گروه یا گرو ههای استراتژیک مسلط در دستگاه دولت اپوزیسیون و گروههای دیگر استراتژیک را متهم می کند که خلاف امنیت و منافع ملی حرکت می کنند . در حالیکه عملکرد و ساختار خود دولت مثل آپاندیس عمل می کند و امنیت و منافع ملی را به خطر می اندازد و بدین ترتیب سیستم سیاسی کشور در یک بحران عدم مشروعیت و مقبولیت سقوط می کند.

از نظر تیلمن شیل گروه های استراتژیک گروهی است که کشور های پسا استعماری را در حالت گذار نگاه می دارند و بدلیل حضور این گروه ها در دستگاه دولت و قدرت، جامعه نمی تواند مراحل گذار از جامعه پسااستعماری به سمت جامعه صنعتی با حقوق شهروندی را طی کند. در نتیجه با وجود جنبش ها ی سیاسی و اجتماعی تغییری در ساختار کلی این جوامع بوجود نمی آید. از طرف دیگر عامل عمده ای بر سر تشکیل و تکامل طبقه اجتماعی می باشند. کارکرد گروه های استراتژیک، کارکردی ضد ملی است حتی اگر نام گروه خود را به ملی بودن مزین کنند. به نظر شیل گرو ههای استراتژیک در کشور های پسا استعماری در درون گرایش به یکی از نیرو های خارجی دارند و کم و بیش با سیاست های آنها به صورت پنهان هماهنگ هستند و بدلیل چنین گرایش هایی است که ملی بودن آنان زیر سوال می رود.

این گرو هها برای رسیدن به قدرت همواره از شعار های ایده آل با پوشش مردمی استفاده می کنند که در نظر اول هر متخصصی را به این نتیجه می رساند که با ساختار فعلی دولت و با توجه به طرح پیشنهادی که تغییرات ساختاری معطوف به قانون اساسی و ... را بدنبال ندارد تنها امکان جابجایی یک گروه استراتژیک در صحنه قدرت به ضرر گروه های دیگر مد نظر است.

هر گروه استراتژیک به طور بلند مدت در خود می تواند گرو ههای دیگر استراتژیک را رشد دهد و گاه گرو ههای استراتژیک مادر بدلیل اختلاف با گرو ههای رشد یافته، رفته رفته ضعیف و از بین می روند. گاه گرو ههای استراتژیک با یکدیگر نیز به طور موقت نزدیک می شوند. همانطور که در بخش قبلی هم توضیح داده شد . این گرو هها از آنجا که بدنبال منافع فردی و گروهی هستند دارای پرنسیپ نمی باشند و مرز های این گرو هها بسیار انعطاف پذیر است. مرز های گرو ههای استراتژیک برخلاف طبقه، نامشخص، باز، نامکمل و در حال تغییر مدوام است و به همین دلیل عقیده و موضع گیری سیاسی گروه های استراتژیک به راحتی و سریع با توجه به منافع گروهی، تغییر می یابد. توسعه همیاری و همکاری این گرو ههای استراتژیک نیز در شیوه زندگی آنان ظاهر می شود و به صورت کوتاه و بلند مدت اتحادی از دو و یا چند گروه استراتژیک را بوجود می آورند که گاه تحت یک عنوان نام برده می شود. اهداف و منافع گرو ههای استراتژیک با هم در تضاد هستند اما نه در مفهم تضاد در کشور های سر مایه داری صنعتی که بین طبقه بورژوا و کارگر وجود دارد. زیرا منافع طبقاتی کارگر و بورژوا آشتی ناپذیر است.

گرو ههای استراتژیک که کم و بیش در درون سیستم منافعی دارند برای حفظ سیستم سیاسی با هم اتحاد می کنند و تلاش آنها بیشتر حفظ نظام است (گاه با کم و بیش تغییراتی برای حفظ نظام و جلوگیری از پاشیدگی سیستم و گرفتن امتیازاتی از گروه مسلط) تا تغییر و اصلاح اساسی و ساختاری آن مطابق ارزش های جهانی. جبهه مشارکت و یا همان اصلاح طلبان دولتی متکی بر وفاداری غیر مدرن، بزرگترین گروه استراتژیک در کنار گرو ههای استراتژیک کهنه کار دیگر ( از روحانیون تا روحانیت، کارگزاران، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و ... ) بعد از انقلاب بشمار می رود. این درست همان نقطه ای است که روشنفکران واقعی کره جنوبی (و نه به تعبیر شیل و کوسلر ”روشنفکران قلابی“) به آ ن پایان دادند.

در این حالت گاه اتحاد از دید گاه شیل بین نیرو های نظامی مدرن (که توسط دولت سازمان داده می شوند) با گرو ههای غیر نظامی یا نظامی غیر مدرن اتفاق می افتد. این گرو هها ی سنتی موجود در جامعه دارای نقش های غیر مستقیم در جامعه هستند. این ها دارو دسته یا باند هایی هستند که توسط بعضی ازگرو ه های استراتژیک افراطی به یاری گرفته می شوند. در واقع می توان گفت که این توافق ها خود مولد یک شیوه زندگی (و حتی نوعی تفکر) است. در این توافق ها مسئله فردیت و آزادی های فردی از بین می رود و روابط خویشاوندی جایگزین آن می شود. به طور مثال روابط خویشاوندی در پست و مقام و وارد کردن افراد خودی و خویشاوند با هدف تقویت و توسعه گروه مزبور صورت می گیرد. به این معنا که از این طریق بقا و تداوم گروه را تضمین می کنند. گاه به ازدواج در درون یک یا دو گروه استراتژیک دست می زنند و از این طریق روابط خویشاوندی را در نظام بروکراسی کشور گسترش می دهند. از طرف دیگر به اتحاد دو گروه استراتژیک کمک می رسانند و یا دسترسی خود را به منابع استراتژیک از این طریق تضمین می کنند. به این معنا که دختران خود را به عقد پسران و پدر خوانده های گروه استراتژیک مقابل در می آورند. در چنین ساختاری سیاستمدارن مستقل خارج از گروه های استراتژیک ( بدلیل فرهنگ سیاسی غیر مدرن گروهها ی استراتژیک) سریعا از بین می روند. به این مطلب در بخش مفهوم حزب در کشور های پسا استعماری خواهم پرداخت.

نویسنده: مژگان ثروتی

۱) Korruption

مطلب فوق در چارچوب تئوریکی کتاب های زیر تنظیم شده است

Kößler, Reinhart, ۱۹۹۴. ´´ Postkoloniale Staaten´´ und

Hans- Dieter Evers und Schiel, Tilmann, ۱۹۸۸´´ Strategische Gruppen´´ Vergleichende Studien zu Staat, Bürokratie und Klassenbildung in der dritten Welt

مژگان ثروتی، دکترای جامعه شناسی و متخصص در جامعه شناسی دین و توسعه


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.