دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

وقتی جای یار مهربان در ویترین‌هاست...


وقتی جای یار مهربان در ویترین‌هاست...

کتاب را بر ما حقی است، همچون یک یار مهربان. ما اما بسیار بر او جفا روا می‌داریم و حق او را ادا نمی‌کنیم. مشتی از نامهربانی‌ها را که می‌شود، برشمرد:
▪ رونمایی کتاب: ما گویا عادت داریم …

کتاب را بر ما حقی است، همچون یک یار مهربان. ما اما بسیار بر او جفا روا می‌داریم و حق او را ادا نمی‌کنیم. مشتی از نامهربانی‌ها را که می‌شود، برشمرد:

رونمایی کتاب:

ما گویا عادت داریم که وقتی چیزی به ذائقه‌مان خوش آمد بلافاصله آن را تعمیم دهیم و زمین و زمان را مشمول آن کنیم. این تازه وقتی است که در اصل آن چیز شبهه‌ای نباشد و فرض کنیم حتی آن چیز عمل ناروایی نباشد.

با موضوع رونمایی سال‌هاست داریم خو می‌گیریم. اگر قرار است چیزی تبلیغاتی و انفجاری به ناگهان رو شود و از پرده نهان بیرون افتد باید منتظر رونمایی باشیم. ابتدا این رخداد من درآوردی شامل اشیاء حجیم مثل خودرو می‌شد. خلق‌الله در سالنی اجلاس می‌کردند و یک چیز قلمبه پوشیده را جلوی چشم خود می‌دیدند و پس از آن که اندر وصف آن که نهان است سخن‌ها می‌رفت، حاصل فکر و ذکر جماعت از غیب به شهود می‌آمد.

پس از آن به چیزهای کوچک‌تر هم راه پیدا کرد مثل یک دارو یا آمپول یا واکسن و هر چیز دیگر. اما چند سالی است سراغ یار مهربان هم رفته اند و نقاب در رخ او هم کشیده‌اند. پس اگر منتظر یک کتاب چندین و چند جلدی هستید که با کمک ده‌ها نفر گردآمده و با بهترین و بیش‌ترین امکانات روز چاپ شده و به شکلی آکروباتیک روی هم گذاشته شد و قرار است با این نوع کتاب چینی! آحاد مردم به کتاب‌خوانی! عادت داده شوند و با پرده‌کشی و رونمایی از آن فرهنگ مطالعه در نفس مردم جان بگیرد به این گونه مراسم رونمایی از یار مهربان توجه کنید.

می‌شود حدس زد زبان حال آن یار مهربان مظلوم را وقتی در قفسی شیشه‌ای محبوس شده و همه اطرافش تیره و تار است و منتظر است از این زندان تنگ و تاریک آزاد شود و به تبعیدگاه قفسه پولدارانی که آن را با زر ناسره می‌خرند نقل مکان کند: ما ز یاران چشم یاری داشتیم * خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم.

کتاب دولتی:

یار مهربان طبق تعریف یاری است که نفس مهربان او جذاب است و کششی از ضمیر جان او مخاطب را فرا می‌خواند و در خود فرو می‌برد. این یار هیچگاه فکر نمی‌کرد روزی به مدد فکر بلند ما یار یارانه‌ای و یار آزاد تقسیم شود.

برخی زندگی مرفهی در پیش بگیرند و از امکانات و حمایت‌های دولتی برخوردار شوند و کاه آن‌ها کوه و کوه آن‌ها کاه نمایانده شود و برخی در حلبی آبادها عمر بگذرانند و برای گرفتن مجوز حیات در نوبت بمانند و چون ستاره سهیل از چشم‌ها و چون خرمای بر نخیل از دست‌ها دور باشند.

برخی از آن‌ها با همان حمایت‌ها و بخشش‌ها دهها بار حیات مکرر یابند و پس از رونمایی، در کوی و برزن جلوه نمایی هم بکنند و برخی گرد هجران و مظلومیت بر آن‌ها بنشیند: در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود * کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد.

البته اگر آن گلاب و گل حافظ رو کتاب دولتی و کتاب آزاد در نظر بگیریم و باشد را به شده! برگردانیم قافیه شعر لسان الغیب به هم می‌ریزد اما قیافه‌اش درست می‌شود!

کتاب تزئینی:

می‌گویند اگر می‌خواهی حقیقت زیبایی را بخشکانی و از اثر بیندازی بد از آن دفاع کن. کار ما در تزئینی کردن کتاب، چه در نوشتن آن و چه محتوای آن و صفحه پردازی و چاپ و تهذیب و جلد و صحافی، جفای آشکار به یار مهربان است.

جای یار مهربان در دست‌های مردم است. آن‌ها باید یار را لمس کنند. با او ارتباط برقرار کنند. بوی او را حس کنند. او را در مطالعه گیرند. حقایق او را بنوشند و آن قسم خورده الهی را از دست خود به دل خود منتقل کنند.

چنین یاری اگر حتی کاغذش کاهی باشد و گلاسه نباشد و جلدش مقوایی باشد و گالینگور نباشد، باز هم یار است و ارزان در اختیار همگان است و چه بسا صمیمی‌تر هم باشد. اما ما حتی به تفسیر قرآن هم رحم نکرده‌ایم و چنان وزن‌دار و نه وزین و چنان ویترین پسند و نه دل پسند عرضه کرده‌ایم که انگار جای این نوع یار مهربان در ویترین‌هاست و باید تنها از دیدن نقاشی‌ها و خطاطی‌هایی که پشت جلد آن‌ها با چیده شدن در کنار هم پدید می‌آورد حظ بصری برد: نقشی بر آب می‌زنم از گریه حالیا * تا کی شود قرین حقیقت مجاز من.