پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
مشکل احمدی نژاد اساسی تر از این حرف ها است
نزدیک شدن به روزهای انتخاب رییس جمهور باعث شده که عملکرد دکتر احمدینژاد زیر ذرهبینهای قویتری قرار بگیرد و حتی در بسیاری موارد، اصل انصاف کنار گذاشته شود تا چهره سیاهی از وی ارایه شود.
رگههای پررنگ این جریان را به عینه میتوان در سخنرانیهای مهندس میرحسین موسوی پیدا کرد. نامزدی که بهناچار وارد فضای گفتمانی دولت نهم شده و تحت تأثیر روحیه ملی مطالبه عدالت، میکوشد در بالاترین سطح ممکن، خود را یک "احمدینژاد حکیم" معرفی کند؛ رییسجمهوری مقتدر، عدالتخواه و البته معتقد به خرد جمعی.
بنابراین از این نظر، حتی شکست احمدینژاد، یک پیروزی برای اوست. چرا که جریانهای سیاسی کشور را وادار کرده در فضای گفتمانی او حرکت کنند و خود این امر، گام بزرگی در شروع دهه عدالت و پیشرفت است.
اما این همه انتقاد از دکتر احمدینژاد، دستمایهای دارد که بدون توجه به آن، پاسخگویی به این حجم انتقادها و تخریبها، به راحتی ممکن نیست.
مهمترین کارویژه احمدینژاد در دولت نهم، بههمزدن نظم ناعادلانه مدیریتی کشور بوده است. نظمی که نتیجه آن، بردن مدیران به برجهای عاج و مسابقه ثروتاندوزی و مدرکسازی و ... بوده. اکنون احمدینژاد مانند بولدوزری بیرحم، به جان شالودههای سختشده این نظم ناعادلانه افتاده و بی مهابا، در حال تخریب آن است. بنابرین بسیار طبیعی است که مشاهده خرابیها، دل کوچک عافیتطلبان و مصلحتسنجان را بلرزاند و رویای شیرین بالانشستگان را برهم بزند. و باز هم بسیار قابل انتظار است که عدم اشاره به بنای عادلانهای که قرار است پس از این تخریبها، جایگزین آن شود؛ باعث تشویش ذهن مردم کوچه و بازار گردد که این احمدینژاد چه میکند؟! چرا همه چیزهایی را که ما را به آن عادت داده بودند؛ به هم میریزد؟!
درست مانند ساختمانی با عمری ۲۷ ساله، که معماری جدید آن را خراب میکند تا بنایی تازه را جایگزین آن کند؛ مخالفان احمدینژاد به سر و صدای خرابکردنها و گرد و خاک ناشی از آن میپردازند و میکوشند مردم را از تصور بنای تازه، دور کنند.
و صد البته باز هم بسیار طبیعی است که احمدینژاد و یارانش، تا به حال کشور را اداره نکردهاند و این تخریب نظم ناعادله پیشین، گاه عوارضی ناخواسته در پی دارد.
از سوی دیگر، چه جناب آقای هاشمی رفسنجانی و چه جناب آقای خاتمی، دارای نظریه و الگوی مدیریت بومی اسلامی- انقلابی نبودهاند. بنابرین به استفاده از نخبگانی که ساختار فکری ایشان براساس آموزههای دانشگاهی غربی شکل گرفته است؛ تکیه داشتهاند. اما دکتر احمدینژاد، مدعی وجود چنین نظریه بومیای در کشور است و با تمام توان خود -هرچند گاه دست و پا شکسته- میکوشد ایران را براساس آن اداره کند.
نتیجه چنین رویکردی، چیزی جز این نیست که سازمان برنامهریزی و مدیریت کشور، منحل شود و وزیر اقتصاد عوض گردد و چه و چه و چه. چرا که احمدینژاد به بازوهای مدیریتیای نیاز دارد که جرات شکستن ساختارهای وحیانگاشتهشده غربی را داشته باشند و با نگاهی حداقلی و عندالضرورتی، تصویری اجمالی از چنین نظریه بومیای را در ذهن خود ترسیم کرده باشند.
بنابرین مشکل احمدینژاد اساسیتر از این حرفهایی است که مخالفان او بیان میکنند. احمدینژاد به این موارد بیش از هر چیزی نیاز دارد:
۱) نظریهپردازانی که در فضای گفتمان انقلاب اسلامی نفس بکشند و بیندیشند؛
۲) شتههای درسیای که براساس این نظریهها، طراحی شده باشند؛
۳) استادانی که قدرت تدریس این نظریهها را داشته باشند؛
۴) مدیرانی که براساس این آموزهها، دانش آموخته باشند؛
۵)نهادهایی که براساس این نظریهها، طراحی شده باشند؛
و مهمتر از همه
۶) الگوی توسعهای که براین اساس طراحی شده باشد.
ره دراز اما افق بسیار تابناک است.
محمد سرشار
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
مسعود پزشکیان ایران دولت چهاردهم محمدجواد ظریف دولت سیزدهم دولت علی باقری ترور ترامپ انتخابات پزشکیان رئیس جمهور رهبر انقلاب
هواشناسی سلامت پلیس راهور تهران قتل شهرداری تهران تب دنگی پلیس تعطیلی ادارات زلزله تیراندازی عزاداری محرم
قیمت خودرو قیمت طلا قیمت دلار واردات خودرو خودرو بازار خودرو حقوق بازنشستگان اربعین مالیات بازنشستگان سایپا سهام عدالت
عاشورا تلویزیون فرهاد مشیری سینما سینمای ایران دفاع مقدس فیلم صداوسیما لیلی رشیدی وزارت ارشاد
آزمون سراسری فناوری
دونالد ترامپ جو بایدن آمریکا رژیم صهیونیستی غزه ترامپ اسرائیل فلسطین جنگ غزه روسیه چین طوفان الاقصی
فوتبال پرسپولیس استقلال تراکتور علیرضا بیرانوند سپاهان رئال مادرید باشگاه پرسپولیس نقل و انتقالات مهدی طارمی لیگ برتر ایران نقل و انتقالات لیگ برتر
هوش مصنوعی سرعت اینترنت تیک تاک ناسا اینترنت شیائومی اپل ربات سامسونگ
دیابت رژیم غذایی گرمازدگی کاهش وزن نوشابه خیار افسردگی صبحانه