یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
آنارشیسم
● آنارشیسم چیست؟ آنارشیستها چه عقاید مشترکی دارند؟
فرهنگ لغت آمریکن هریتیج کالج (The American Heritage College) آنارشیسم را این طور تعریف میکند: «تئوری یا دکترینی که میگوید همه اشکال حکومت غیرضروری، ستم پیشه و ناخوشایند بوده و باید منسوخ گردند.»
آنارشیسم رویکردی سلبی است که میگوید یک چیز، یعنی حکومت، بد است و باید از میان برود. غیر از این باور اساسی بسیار دشوار خواهد بود که فهرستی از عقاید مشترک آنارشیستها تهیه کنیم. آنارشیستها دامنه وسیعی از رویکردهای مبنی بر عدم وجود حکومت را در میان خود دارند.
همانطور که میتوان انتظار داشت، گروههای مختلف آنارشیست هریک به دنبال ارائه تعریفی از آنارشیسم، متناسب با رویکرد خاص خودشان به وجود، هستند. درست همانطور که هر فرقه از مسیحیان فرقه خود را تنها مسیحیت حقیقی میدانند و هر دسته از سوسیالیستها عقاید خود را تنها سوسیالیسم حقیقی میپندارند. نگارنده این مجموعه پرسش و پاسخ با دیدی بیطرفانه معتقد است که چنین اختلافات تاکتیکی بی معنایند و تنها در راه بحث بر سر مباحث اصلی ایجاد مانع میکنند.
● اصلا چرا باید به آنارشیسم اهمیت داد؟
برخلاف بسیاری از ناظران تاریخ، آنارشیستها تهدید مشترکی را در پس تمام مشکلات بشر میبینند: دولت. تنها در قرن بیستم، دولتها بیش از صدمیلیون انسان را کشتهاند، چه در قالب جنگها و اسارتگاههای جنگی و چه در قالب قحطیهای انسان ساخته و این تنها ادامه روندی است که در طول تاریخ یکسره ادامه داشته؛ زیرا تقریبا از آن زمان که تاریخ مکتوب وجود دارد دولتها وجود داشتهاند. هر هنگامی که دولتها به وجود آمدهاند، به طبقه حاکم اجازه دادهاند که بر حاصل دسترنج توده مردم معمولی مسلط شوند و این طبقات حاکم عموما از منافع نامشروع شان برای تشکیل ارتش و به راهانداختن جنگ قیمت در جهت گسترش دامنه نفوذ خود استفاده کردهاند. در عین حال، حکومتها همواره گروههای اقلیت، ناراضیان و تلاشهای نوابغ و نوآوران را که در پی ارتقای سطح عقلی، اخلاقی، فرهنگی و اقتصادی بشر بودهاند تحت زور و فشار گذاشتهاند. با انتقال مازاد ثروت تولید شده به اقلیت نخبه حکومتی، دولت اغلب هر نوع انگیزه بلندمدت اقتصادی را در نطفه خفه کرده و در نتیجه مانع رهایی بشر از فقر شده؛ و در عین حال از آن ثروت مازاد کسب شده برای استحکام پایههای قدرت خودش بهرهبرداری کرده است.
اگر دولت عامل مستقیم این همه فلاکت و بی رحمی بوده، آیا بهتر نیست که گزینههای جایگزین آن را بررسی کنیم؟ شاید دولت شر لازمی است که نمیتوان حذفش کرد. اما شاید به احتمال بیشتر شری غیرضروری است که ما به زور آن را میپذیریم درحالی که جامعهای به کل متفاوت میتواند وجود داشته باشد و بهتر از حال هم باشد.
● آیا آنارشیستها طرفدار هرج و مرج هستند؟
طبق تعریف، آنارشیستها تنها مخالف حکومتند و نه نظم یا جامعه. پرودون نوشت: «آزادی مادر نظم است، نه دختر آن.»، و اکثریت آنارشیستها این سخن را خواهند پذیرفت. به طور معمول، آنارشیستها خواستار حذف دولت اند از این رو که میپندارند جایگزین بهتری برای پیشنهاد دارند، نه اینکه هوس شورش کرده باشند. آنطور که کروپتکین گفت: «هیچ تخریبی متوجه نظم موجود نخواهد بود اگر در هنگام براندازی، یا منازعات منجر به آن، اندیشه اینکه چه چیزی قرار است جای آنچه برانداخته شود را بگیرد پیوسته در ذهن باشد. حتی نقد شرایط موجود ناممکن میشود اگر منتقد تصویری کمابیش روشن از آنچه که میتواند جایگزین دولت شود نداشته باشد. خودآگاه یا ناخودآگاه، نمونهای آرمانی در ذهن هرکس که به انتقاد از نهادهای اجتماعی میپذیرد شکل میگیرد.»
این نیروی ضد روشنفکری در آنارشیسم است که به هرج و مرج و شالودهشکنی به عنوان هدفی در ذات خود مینگرد. هرچند که ممکن است چنین تصوری میان اکثریتی از کسانی که خود را آنارشیست نامیدهاند رایج باشد، اما در میان جریان فکری مهمی میان آنها که واقعا وقت صرف تفکر و نگارش در باب تئوری آنارشیسم کردهاند نیست.
● آیا آنارشیستها موافق براندازی خانواده، مالکیت و سایر نهادهای اجتماعی در کنار دولت نیستند؟
برخی آنارشیستها خواستار منسوخ شدن یکی یا بیشتر از این موارد شدهاند و برخی هم خیر. برای بعضیها همه این موارد تنها نمونههای دیگری از ستم و سلطه هستند. برای بعضی دیگر اینها نهادهای واسطهای حیاتی هستند که ما را از وجود دولت مصون نگاه میدارند. برای بعضی دیگر هم، برخی از اینها خوب و برخی بد اند؛ یا اینکه در حال حاضر بد هستند و باید اصلاح شوند.
شاید سندیکالیسم بهترین نظام پیشنهادی چپ آنارشیست باشد. دیگر چپها، بیشتر افرادی را تصور میکنند که در کمونها و تعاونیها گرد هم آمدهاند که اینان نسبت به خطوط تولید تک کالایی سندیکالیستها کمتر تخصصی و بیشتر خودکفا هستند.
تمام این انگارهها اغلب با اندیشه ایجاد جامعهای که بیشتر به محیط زیست بها بدهد ارتباط دارند، جامعهای که در آن مجموعههای کوچک و غیرمتمرکز مصرف انرژی را به مسیرهایی که سبزتر باشند، هدایت میکنند.
همچنین بسیاری آنارشیستهای چپ، یا علاقه مندان به آنارشیسم، مجذوب یکی از اشکال سوسیالیسم گیلدی (Guild Socialism) شدهاند.
اقتصاددانی به نام راجر ای. مک کین به بررسی گیلدسوسیالیسم به عنوان جایگزینی برای کاپیتالیسم و دولت پرداخته است که کار او را میتوان در مقاله «بازخوانی سوسیالیسم گیلدی» (Guild Socialism Reconsidered) مطالعه کرد.
مقاله صریح کروپتکین «قانون و قدرت» (Law and Authority) تصویر تفکر برانگیزی از نگاه چپها به قانون به دست میدهد. کروپتکین توضیح میدهد که انسانهای بدوی با آنچه که متفکران «قانون عرفی» مینامند زندگی میکردهاند: مجموعهای نانوشته از قواعد و رفتارهای پسندیده جامعه که به شکل گسترده پذیرفته شده و با فشار اجتماعی ضمانت میشوند.
کروپتکین این شکل از قاعدهگذاری رفتاری را غیر قابل اعتراض میشمارد و احتمالا آن را با جامعه آنارشیستی مورد پیشنهادش سازگار میبیند. او میگوید، هنگامی که حکومتهای مرکزی این قوانین عرفی را مدون کردند، این الزامات معقول خودآگاه قبیلهای را با بهرهکشی و بیعدالتی مخدوش ساختند.
آنطور که کروپتکین مینویسد: «قانونگذاران دو جریان رایج عرف را در قالب قانون گنجاندند... قواعد کلی که نماینده اصول اخلاق و اتحاد اجتماعی بودند و در نتیجه زندگی اجتماعی سر بر آورده بودند و وکالت نامههایی که ایجاد شدهاند تا وجود خارجی نابرابری را ضمانت کنند.
سننی که برای وجود جامعه مطلقا ضروریاند، در قالب قانون با تحمیل مصارفی که برای کاست حاکم دارند زیرکانه آمیخته میشوند و آن وقت مدعی جلب احترام برابر از سوی مردم میگردند.
قانون میگوید «قتل مکن» اما بلافاصله اضافه میکند «عشریه ات را به کشیش بپرداز»، قانون میگوید «دزدی مکن» اما بلافاصله اضافه میکند «هرکس از پرداخت مالیات امتناع ورزد، دستانش قطع خواهد شد.»
پس شاید جامعه ایده آل کروپتکین آن جامعهای باشد که تحت هدایت یک قانون عرفی اصلاح شده حیات میگذراند، قانونی که از قانونگذار طبقاتی که اکنون این مقدار به آن نزدیک است، دور شده باشد.
اما کروپتکین در ادعایش پیشتر میرود و ادعایی میکند که به نظر منع قتل از سوی قانون عرفی را نیز مردود میشمارد؛ چون تقریبا هر خشونت مجرمانه توسط نابرابری و فقری تحریک شده که خودش نتیجه قانون موجود است. شاید تهمانده اندکی از جرائم خشونتآمیز باقی بمانند، اما هر تلاشی برای کنترل آنها از مجاری قانونی بیفایده است. چرا؟ چون مجازات هیچ اثری بر جرم ندارد؛ به ویژه آن جرائم پر جاذبهای که حتی با الغای مالکیت خصوصی نیز همچنان پابرجا ماندهاند. بهعلاوه، با مجرمین نباید به عنوان انسانهای شرور رفتار شود، بلکه باید به چشم بیماران و معلولین به آنها نگریست.
بیشتر آنارشیستهای چپ احتمالا موضعی درهم آمیخته نسبت به انگاره شفاف کروپتکین از قانون و جنایت خواهند داشت. قانون موجود باید توسط عرف معقول و اشتراکی جایگزین شود و کسی که آنارشیسم را نقد میکند آگاه نیست که هم اکنون تا چه حد جرائم موجود خود محصول نظام قانونی حاکماند که قوام بخش فقر و نابرابری است و از آنجا که مجازات مانع موثری بر سر راه جرم نیست و مجرمان هم مسوول اصلی بزه کاریهایشان نیستند، یک مجموعه قانونی شدیدا سختگیرانه در هر صورت نامطلوب است.
برخی دیگر از بزنگاههای جامعه آنارشیست چپ کاملا غیرشفافند. اینکه آیا معاندینی که همه گونه زندگی اشتراکی را به ستیزه میطلبند اجازه خواهند داشت اجتماعهای مستقل خودشان را داشته باشند یا خیر، به ندرت مورد اشاره قرار گرفته است.
بعضا آنارشیستهای چپ اذعان داشتهاند که کشاورزان خرد و مانند آنها با قوای قهریه مجبور به پذیرش زندگی جمعی نخواهند شد؛ اما شدت سرپیچی راستها از پذیرش یک زندگی مساوات طلبانه را هرگز مد نظر قرار ندادهاند.
برایان کاپلان
مترجم: مجید رویین پرویزی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست