سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

چگونگی تولد تمدن ها از دیدگاه توین بی


چگونگی تولد تمدن ها از دیدگاه توین بی

چندی است که در فضای فرهنگی کشور بحث تأسیس تمدنی جدید که بر دو پایه اسلام و ایران قرار داشته باشد و در برابر تمدن غرب قرار گیرد, مطرح شده است

چندی است که در فضای فرهنگی کشور بحث تأسیس تمدنی جدید که بر دو پایه اسلام و ایران قرار داشته باشد و در برابر تمدن غرب قرار گیرد، مطرح شده است. این مبحث جالب و در عین حال بسیار دشوار می‌نماید و قبل از هر چیز محتاج این است بدانیم تمدن‌های پیشین چگونه پا به عرصه گذاشتند و از چه راهی رفتند که ما نیز از همان راه رویم تا به مطلوب خود برسیم. به همین منظور، در ادامه به اجمال نظر یکی از تمدن شناسان جهان را در این خصوص بررسی می‌کنیم.

● برای تمام کسانی که به «تاریخ تمدن ها»

علاقه دارند، بی شک نام آرنولد توین بی (Arnold Toynbee) نامی آشناست. او به سال ۱۸۸۹ م در لندن به دنیا آمد. و در سال ۱۹۷۵ م در سن ۸۶ سالگی چشم از جهان فرو بست. مهمترین اثر وی کتاب «بررسی تاریخ» (A Study of history) است که طی ده‌ها سال و در دوازده جلد به طبع رسید.

واحد مطالعه تاریخی که توین بی در اثر فوق و باقی آثارش برای خود برگزیده است «تمدن» است. «او با توجه به ترکیب ویژگی‌های مذهبی، جغرافیایی و تا حدودی مشخصه‌های سیاسی «تمدن» را به عنوان شایسته‌ترین واحد مطالعات تاریخی معرفی می‌کند.»(۱)

توین بی می‌کوشد تا تعداد تمدن‌های تاریخ بشری را احصا کند به همین منظور «ابتدا بیست و یک و اندکی بعد بیست و شش گونه از این تمدن‌های مرتبط و نامرتبط با یکدیگر را مورد مطالعه قرار می‌دهد: تمدن غرب، دو تمدن ارتدکسی در روسیه و خاور نزدیک، تمدن ایرانی، تمدن عربی، تمدن هندو، دو تمدن خاور دور، تمدن هلنی، تمدن سریانی، تمدن هندی، تمدن چینی، تمدن مینوی، تمدن سومری، تمدن هیتی، تمدن بابلی، تمدن آندی، تمدن مکزیکی، تمدن یوکاتک، تمدن مایایی، تمدن مصری به اضافه پنج تمدن دیگر، مثل تمدن‌های پلی نزی، اسکیمو، نمادیک، عثمانی و اسپارت که تحرک و پویایی خود را از دست دادند و از حرکت بازماندند.»(۲) او آنگاه به مسئله چگونگی تولد تمدن‌ها پرداخته و سپس از مراحل رشد و نیز انحطاط و فروپاشی آنها سخن به میان می‌آورد.

توین بی پس از آن که به کنکاش و جست‌وجوی علت تکوین تمدن‌ها بر می‌آید و می‌کوشد علت زایش تمدن‌ها را باز شناسد به این نتیجه می‌رسد که: « یک عامل ساده نمی‌تواند علت تکوین یا پیدایش تمدن باشد، بلکه عوامل متعددی در تکوین تمدن دخالت دارد؛ این عوامل، یک واحد مستقل نیستند بلکه مناسبات است. می‌توانیم این مناسبات را تأثیر متقابل دو نیروی مادی – مثل تأثیر بنزین و هوا در موتور ماشین بر یکدیگر – فرض کنیم یا آن را، مقابل، میان دو شخصیت بدانیم.»(۳)

در واقع از نظر توین بی یک نوع تضاد و کشاکش میان دو نیرو است که بستر ساز ایجاد تمدن می‌شود. به عبارت دیگر توین بی عواملی که پیدایش از آنها علت اصلی ایجاد تمدن فرض می‌شد – مثل عامل نژادی یا جغرافیایی و... – را دارای چنین شأنی نمی‌داند و معتقد است: «سیر تکوین و پیدایش تمدن‌ها به عامل نژادی یا محیط جغرافیایی بستگی ندارد بلکه به ترکیب ویژه‌ای از دو شرط زیر وابسته است:

۱) وجود اقلیتی خلاق در جامعه

۲) وجود محیطی نه چندان مساعد و مطلوب و نه چندان نامساعد و سخت.

جوامعی که واجد چنین شرایطی بوده اند، در قالب تمدن بزرگ جلوه گر شده‌اند.»(۴)

در واقع او بر این باور است که اقلیت خلاق یک جامعه –اعم از نخبگان علمی، فرهنگی، سیاسی و... – در برابر انواع چالش‌هایی که در برابر جامعه آن‌ها رخ می‌دهد.- حال چه چالش‌های نظامی، چه چالش‌های اقتصادی و سیاسی و چه باقی چالش‌ها – از خود واکنش نشان می‌دهند و می‌کوشند که در برابر آن چالش‌ها از هستی و چیستی جامعه خود، دفاع کنند. همین کنش‌ها و واکنش ها سبب ایجاد یک تمدن می‌شود.

البته باید توجه داشت که از نظر توین بی این چالش‌ها که در برابر تمدن رخ می‌دهد نه باید چندان سهمگین باشد که به راحتی طومار تمدن را در هم پیچد و نه باید چندان سست و سهل باشد که قوه خلاقیت تمدن‌ها را به کار نیندازد.

به هر روی، آن چه در زایش تمدن‌ها – از دید توین بی – اهمیت زیادی دارد وجود اقلیتی خلاق است؛ در واقع این اقلیت، در حکم موتور یک تمدن هستند که بسته به قدرت و شتاب آنها، تمدن‌ها به پیش می‌روند. وجود این اقلیت خلاق در نظر توین بی، تا حدی اهمیت دارد که وی به هنگام مطالعه علت فروپاشی تمدن‌ها نیز باز به سراغ همین عامل می‌آید و علت فروپاشی تمدن‌ها را در ضعف و فتور همین اقلیت خلاق در انجام واکنش مناسب در برابر تهدیداتی که تمدن را به خطر می‌اندازد، می‌داند.

به هر روی اگر چه او در مورد مفهوم اقلیت خلاق و نحوه به وجود آمدن و شیوه کار آن‌ها توضیحات مفصل و مبسوطی نمی‌دهد اما اهمیتی که وجود اقلیت خلاق در یک تمدن دارد امری انکار ناپذیر است و در شرایط کنونی نیز هر تمدنی که بخواهد شکل گیرد – و اگر عده‌ای بخواهند تمدن نوین اسلام و ایران را پی افکنند - چاره‌ای جز تربیت گروهی خلاق با افکاری ساختار شکن و گره گشا در همه حوزه‌ها، بویژه حوزه اقتصاد و علم، ندارند. بنابراین توجه به تربیت چنین گروه خلاقی که البته به گفتمان تمدن اسلامی – ایرانی کاملاً وفادار باشند، باید در رأس برنامه‌های طرفداران ایجاد تمدن ایران و اسلام قرار بگیرد؛ کاری که متأسفانه تاکنون به صورت عمیق و علمی بدان پرداخته نشده است.

تربیت نیروهای خلاق باید از دوره دبستان، و حتی پیش از آن، به صورتی زیرکانه و غیر شعاری مورد توجه قرار بگیرد وگرنه با انجام کارهای سطحی و شعاری آن هم برای نسلی که سنی از آنها گذشته، و فکر آنها به یک سری مفاهیم عادت کرده و خلاقیت خود را از دست داده، نمی‌توان انتظار ایجاد یک تمدن را داشت.

«پی نوشت ها»:

۱- سوروکین، الکساندر پینزیم (۱۳۷۷) «نظریه‌های جامعه شناسی و فلسفه‌های نوین تاریخ.» ترجمه اسد الله مبشری. رشت: انتشارات حق شناس؛ ص۱۴۱

۲- همان،ص۱۴۱

۳- توین بی، آرنولد (۱۳۷۶) «بررسی تاریخ تمدن» ترجمه محمد حسین آریا. تهران: انتشارات امیرکبیر؛ ص ۱۱۸

۴- سوروکین، نظریه‌های جامعه شناسی؛ ص ۱۴۲.