یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

ونبلز, زیرك و مبتكر


ونبلز, زیرك و مبتكر

كمتر كسی را می توان یافت كه روزگاری «برایان كلاف» بزرگ را مقهور فراست و بینش خود ساخته باشد اما تری ونبلز, از این قاعده مستثنی بود و این اتفاق تاریخی تقریبا ربع قرن پیش, زمانی كه كویینز پارك رنجرز تیم وقت ونبلز از ضربه ایستگاهی كه توسط مارك فالاناگان به ثمر رسید, موفق شد ناتینگهام فارست را مغلوب سازد

● مردی كه «كلاف» افسانه ای را مقهور ساخت

کمتر كسی را می توان یافت كه روزگاری «برایان كلاف» بزرگ را مقهور فراست و بینش خود ساخته باشد. اما تری ونبلز، از این قاعده مستثنی بود و این اتفاق تاریخی تقریبا ربع قرن پیش، زمانی كه كویینز پارك رنجرز تیم وقت ونبلز از ضربه ایستگاهی كه توسط مارك فالاناگان به ثمر رسید، موفق شد ناتینگهام فارست را مغلوب سازد كه در آن برهه با هدایت مردی چون كلاف، در بریتانیا و اروپا پادشاهی می كرد.

چنین تصویری موید فراست، هوش و اندیشه بكر مردی بود، كه این روزها استیو مك لارن به شدت در تكاپوی مدد جستن از آن برای حضوری پرفروغ در مسیر مقدماتی یورو ۲۰۰۸ است. وقتی كه چنین توصیفی را برای ونبلز ۶۳ ساله به كار می گماریم، جان گرگوری كه روزگاری یكی از هافبك های تیم تحت هدایت او یعنی كویینز پارك رنجرز بود، تایید می كند: «قطعا همین گونه است.» وقتی آن موقعیت ایستگاهی برای رنجرز شكل گرفت، مارك فالاناگان پشت توپ ایستاد.۱۰ متر دورتر از نقطه پنالتی وقتی كه فالاناگان با تیزبینی دریافت كه مدافعی در مكانی از محوطه جریمه حضور ندارد، آن را نرم و دقیق به آن منطقه فرستاد تا پرنده ای از آن شانس حیاتی بهره جوید. این اتفاق افتاد اما گرگوری بر خلاف فالاناگان كه شادی و سرور این گل و موفقیت را با هم تیمی هایش قسمت كرد، به سمت نیمكت رهبری پارك رنجرز شتافت و با حركتی كه نشانگر میزان تحسین و احترام و قدردانی او از مربی اش تری ونبلز بود اینگونه آن تصویر را رقم زد.

در آن دوران تمرینات روزانه ونبلز بیشتر بسان آزمایش هایی بود كه در آزمایشگاه ها صورت می گیرد. این را گرگوری به یاد می آورد و می افزاید: «او به غایت متفكر و اندیشمند بود، همواره خود را در حالت مبتكری ناب كه عقاید و تفكرات و ایده هایی بدیع را می آفرید، تثبیت كرد. تمرینات ما برای ضربات ایستگاهی، بسیار جدی و پیچیده بود. گهگاهی برای استنباط و درك آنان باید آرزو می كردید كه مردی چون «آلبرت اینشتین» باشید.

به غایت كامل و رعایت شده به تمامی جزئیات درك آنها چندان راحت نبود.» كسان زیادی یافت نشدند كه از تصمیم استیو مك لارن برای فراخوانی مردی به كادر رهبری انگلستان، مردی كه روزگاری سرمربی همین كشور بود به دلیل كم كاری در فعالیت های تجاری قراردادش تمدید نشد، نگران و مضطرب شوند. حتی كسانی كه همواره و در همه حال تحسین گر او هستند، گاه و بیگاه، تفكرات و كردارهایش را خطرناك و بی پروا می نگرند. كسی چون «جیم كانن» یكی از بازیكنان سابق كریستال پالاس كه ونبلز در بحبوحه دهه ۷۰ هدایت آن را بر عهده داشت، چنین جمله آمیخته به تحسین و علاقه به او را بر زبان جاری می سازد: «مردی بسیار تیز و حیله گر و البته با فراست كه از هر فرصتی برای شكل و قوام بخشیدن به یك معامله پرسود بهره می جست.»

آن توده ای كه چندان به توانایی های مردی چون ونبلز باور و ایمان ندارند، به شدت توسط آن گروهی كه تمجیدگر او هستند و البته نه با اتفاق دیدگاه او را بهترین مربی سربرآورده در تاریخ بریتانیا كه از نظر فهم و بینش و فراست فوتبال مثال زدنی بود می خوانند، به حاشیه رانده می شوند. یكی از تحسین كننده های جدی و آشنای او كسی نیست جز گرت ساوت گیت سرمربی كنونی میدلزبورو و یكی از اركان دفاعی تیم ملی انگلستان تحت نظر ونبلز كه در یورو ۹۶ تا مرحله نیمه نهایی پیش رفت.

«ونبلز، آن دوران، چشمان مرا بر حقایق و تصاویری گشود كه تا آن برهه، كسی نتوانست چنان تاثیری بر من بگذارد. او از نظر فهم و بینش و آگاهی فوتبالی و تاكتیكی بی مانند بود. یگانه مرد آن دوران كه از این منظر مهم تلقی می شد. بسیاری از بازیكنانی كه در آن سال، تیم ملی انگلستان و او را ترك كردند، به دوران حضور در كنار ونبلز و كسب تجربه از او به چشم یك دستاورد مهم و پراعتبار می نگریستند.» عمده دلایل و برهان هایی كه ما را در این مسیر كه چگونه ونبلز به چنین موفقیت هایی نائل شد می برد، چندان سهل و آسان نیست، اما خب از سویی دیگر دركش راحت و قابل استنباط است.

او بازیكنانش را تحت تاثیر خود قرار می داد. رفتارش با آنها مثال زدنی بود. هدفش این بود كه بازیكنان از خود لذت ببرند و فكر و ذهنشان را به چنین ایده ها و برنامه هایی جذب كند. جان گرگوری می گوید: «در ۴ سالی كه تحت هدایت او بودم، این بیشتر یك اتفاق نادر بود كه در دو روز یك تمرین روزانه تكراری مدنظر قرار دهد. همواره راه ها و ظرفیت های جدیدی فراروی ما می گذاشت. تفكراتی بدیع و نو... هیچ گاه از این نظریه «یا حرف من و یا هیچ» تبعیت نمی كرد. او تفكرات دیكتاتوریسم را بی معنی تلقی می كرد.

اندیشه ها و راهبردهای مورد نظرش را با ما در میان می گذاشت و سپس از ما طلب می كرد كه تلقی های خود را نیز با او در میان بگذاریم. زمانی كه ونبلز كریستال پالاس را ترك گفت و به QPR هجرت كرد، میراث او در پالاس عده ای استعداد و جوان شاداب بودند كه توسط مردی چون ونبلز حالا تعلیم آموخته و آبدیده شده بودند. یكی از آن استعدادها، «كنی سانسوم» كه بعدها بدل به مدافع كناری تیم ملی انگلستان شد كه به مدد القای تفكرات مربی كه فاصله سنی عمیقی با بازیكنانش نداشت تا بدین حد به رشد و بالندگی رسید، بود.

«كنی سانسوم» می گوید: «زمانی كه «تری» پالاس را ترك گفت، می توانستیم به راحتی یك دو جین استعداد ناب و پرشور را در مجموعه مان یافت كنیم كه به مدد او به بالندگی رسیده بودند. استعدادهایی ناب كه می دانند چگونه به تفكرات مربی شان گوش فرادهند. «تری» به گونه ای ذهن بازیكنان را به خود جذب می كرد كه چنین تفكری را كه «آنان توانایی این را دارند كه در هركاری موفق شوند» دیگر بدل به یك اندیشه مرسوم در میان بازیكنان شده بود. ما می خواستیم بیاموزیم و پخته شویم. آن هم از مردی كه خود می خواست بدل به یك مربی بزرگ و ماندگار شود.»

از منظر تاكتیكی و سلوك فوتبالی، هم گرگوری و نیز سانسوم، بر این باورند كه بسیاری از تفكرات ونبلز الهام گرفته از ایده هایی بود كه بر مجموعه رویایی لیورپول دهه ۷۰ به كار گرفته می شد. گرگوری می گوید: «ما آفسایدگیری و چگونگی فرار از آفساید را از لیورپول آن برهه، وام گرفته بودیم. حتی ما در تمرینات ۵به۵ كه انجام می دادیم، آن برنامه را تمرین می كردیم كه سپس آن بدل به یك عادت شده بود و سپس جورج گراهام كه در آن برهه مربی جوانان QPR و زیر نظر ونبلز كار می كرد، هنگامی كه به آرسنال رفت همین سبك و سیاق بازی را در آنجا نیز اعمال كرد و نتایج قابل توجهی نیز از آن یافت.» اما سانسوم، بعد دیگری از سیمای ونبلز را فراروی ما می گذارد. «باید بگویم كه معمولا او زیركی ویژه ای داشت كه معمولا از بازیكنانش می خواست كه چنین كنند. البته نباید آن را به نیرنگ تعبیر كنید.

مثلا می گفت زمانی كه داور یك تصمیم علیه شما اتخاذ می كند، دورش حلقه بزنید و با خیل گسترده بازیكن به سراغش بروید و جو را ملتهب سازید. مرتبه بعد، دیگر تصمیمی را علیه شما اتخاذ نمی كند و ممكن است حكمی صادر كند كه به سود شما باشد.» ظرافت و بینشی كه ونبلز در تمریناتش به كار می گمارد حتی موجب متاثر شدن مردی چون سانسوم می شود. «باید توجه كنید كه من اكنون یك كارشناس و صاحب نظر فوتبال هستم.

وقتی به اطرافم و نیز مربیان شاغل در لیگ برتر می نگرم كمتر كسی یافت می شود كه برنامه های جدی و سفت و سختی را به ضربات ایستگاهی و یا پرتاب اوت اختصاص دهد. ما حتی در پرتاب اوت نیز متمركز می شدیم. از ما می خواست كه در زمین خودمان توپ را پرتاب كنیم تا مطمئن شود میزبان تسلط ما بر توپ و نیز شیوه شروع حمله و ریختن توپ بر زمین حریف تا چه میزبان است. برنامه خاصی را نیز به ضربات ایستگاهی اختصاص می داد.

آن برنامه های دقیق و پیچیده را در روزهای شنبه، در زمین مسابقه و در برابر حریفان اعمال می كردیم. زمانی كه مثلا دو بر صفر از حریف پیش بودیم به ما می گفت: «لازم نیست آن تمرینات را اكنون اجرا كنیم. باشد برای بعد.» خب نمی خواست دستش رو شود. ساوت گیت معتقد است گذر زمان تغییری در عقاید و بینش او ایجاد نكرده است. «بر این باورم كه بازیكنان تیم ملی از او نكته ها خواهند آموخت و مطالب فراوانی است كه می توانند با حضور در كنارش بیاموزند و همین طور استیو.» اینطور به نظر می رسد كه انگلستان با ونبلز، خود دورانی دارد.

منبع: Guardian

ریچارد ویلیامز

ترجمه:سهیل نوری پناه



همچنین مشاهده کنید