دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
راز مانایی حماسه حسینی
زمینه التفات، شناخت است. آدمی به خاطر شناختی که به دیگری دارد، به او محبت میكند؛ بنابراین، هرچه دامنه شناخت انسان به دیگری بیشتر باشد، میزان مهرورزی او نیز بیشتر خواهد بود. ما دیگران را دوست داریم، چون آنان را بهاندازه کافی میشناسیم. اغلب كسانی كه پیرامون ما هستند، كسانی هستند شبیه ما با ویژگیهایی که کم و بیش در خود سراغ داریم.
نوع برخورد و نگاه ما نیز به همه آنها (با اندکی شدت و ضعف) یکسان و به یک اندازه است، اما گاهی پیرامون ما، افرادی متفاوت از جمع ما یافت میشوند. گاهی اشخاصی با مروت بسیار، فداکار و دانش سرشارند وگاه اولیای خدا، قدیسان و قهرمانان فراروی نگاه ما هستند. ما هر دو این دسته را دوست داریم، چراکه خود آنها دوست داشتنی هستند. درواقع، دوستداری آنان، دلیل نمیخواهد، اما بیعلت هم نیست. گاه ما با نیازی که به آنان و احساس ضعفی که در خود داریم، مجذوبشان میشویم كه البتهاین احترام و توجه، گاه شکل پرستش و محبت بیش از اندازه به خود میگیرد.
امام حسین (ع) از معدود انسانهای تاریخ است که هم قدیس بود و هم قهرمان. در اینجا مراد از قدیس، کسی است که همه دوست داشتنیهایش را برای اخلاقی زیستن فدا میکند و منظور از قهرمان نیز کسی است که همه ترسهای خود را برای اخلاقی زیستن از بین میبرد. (۱) قدر قداست و نیز قهرمانانه مردن او و خاندانش چنان در اوج است که آدمی، بیاختیار شیفته و مجذوبشان میشود و برای اظهار این علاقهمندی، شیوههای بسیاری را پیشه خود میسازد. هرچند این کار نیکو و شایسته است، از یک آفت نیز در امان نیست و آن، کم شدن میزان شناخت انسان به عمق این حماسه و آشنایی با پیام واقعی آن است. در صورت تداوم این روند، ما کارکرد عملی و الگویی عاشورا را از دست خواهیم داد و این، چیزی است که با هدف و انگیزه اصلی قیام حسینی منافات دارد. در این نوشتار و به اختصار، ریشههای محبت صرف و ضرورت معرفت بیشتر نسبت به حماسه حسینی، مورد کنکاش قرار گرفته است.
● درآمد:
تاریخ پر از طراوت تکرار حماسههای سرخ است و قربانگاههای عدل و فضیلت بسیار دیده است؛ رخدادهای وخیمیکه به واسطه مواظبت از حرمتهای قومی و قبیلهای، نژادی و زبانی و یا ناموسی و اقلیمی در تاریخ رخ نداد. همه آنها اما در گذر زمان به تاریخ پیوستند و تنها رخداد تاریخی شدند. طرفه تحرکی بود اگر میتوانست مجال این را ندهد که تاریخ مصرفش بگذرد و لازمه آن، این بود که کاری فراتر از انگیزههای قومی و قبیلهای، نژادی و زبانی و یا ناموسی و اقلیمی باشد. برنامهای که در آن نه به انسان این مکانی و این زمانی که بتواند به انسان بیندیشد و چراغی فراروی نگاهش روشن نگاه دارد تا با آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرد. چنین قیامی است که امکان آن را مییابد تا چونان گوهری تابناک بر تارک تاریخ بدرخشد و سنگ نشانی شود تا آدمی راه راستی را گم نکند و حماسه خونبار حسینی اینگونه بوده است.
عاشورا ضمن این که رستاخیز احساسات ناب انسانی است، آبروی همه آزادیخواهان روی زمین هم هست. عاشورا، نه یک اتفاق تاریخ اسلام و عرب که آشوب درون هر انسان مسئول است. نشان به آن نشان که قافلهسالار این قوم برگشته از یک حج نیمه تمام گفت: «آی آدمها، اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید و کار من در آن قیام، سرمشق شماست».
سطح و دامنه ماندگاری آن روز واقعه، باور نکردنی است، هرچند این همه سال تعزیت و عزاداری، معمولا در خور شأن و منزلت واقعی آن نبوده و نتوانسته در ژرفای پیام واقعی عاشورا کاوش کند، ولی با این حال، هنوز و تا همیشه تاریخ آن حماسه زنده و پابرجاست. ضمن این که قدرت عجیبی در پیوند و وفاق اجتماعی دادن به مردم داشته و دارد. تشکیل اجتماعات، ایجاد دستهجات و هیئات، ادای نذرها و ترویج سایر برنامههای اجتماعی، کمترین تأثیر این حماسه است که البته همهاینها در روحیه بخشی و هویتدهی به جهان تشیع بیاثر نبوده است. همواره هم به واسطه بار احساسی و حماسی بالای آن، برداشتهای ایدئولوژیکی از آن شده و از این رهگذر، حکومتهای اسلامی مختلفی نیز تأسیس شده است. (۲) براینها بیفزایید روایت عشق و عاطفه برادری وخواهری، جدال خیر و شر، ارزش غیرت و جوانمردی، حرمت نهادن به خانواده، سفارش به خوبیها، فضیلت صبر و شکیبایی و بسیار آموزههای ناب اخلاقی دیگر که در فرهنگ عاشورا موجود است.
● معرفت حماسه حسینی:
حماسه حسینی، از یک سو ایثار شهادتگونه عاشقانهای است که برای همیشه به صورت والاترین ارزش اخلاقی در رفتار انسانی در عالم باقی خواهد ماند و از سوی دیگر، حرکتی عاقلانه و دوراندیشانهای است که شخصی مسئول در برابر یک بیعدالتی سیستماتیک انجام داد. (۳) با این حال و در تاریخ، برق غیرتش چشم عقل و منطق را زده است و خلق چنان به تعزیتش نشستهاند که چندان فرصت معرفتش را نداشتهاند. گفتن ندارد اگر بگوییم که در همراهی با این کاروان کوچک، پای استدلالیان چوبین است. چهاین که ضمن وجود یکسری موانع عاطفی که از آنها در برانگیختن حس ترحم دیگران برای این اتفاق استفاده شده است، متأسفانه، آنچه از این قضیه به دست ما رسیده، اغلب با موازین درست تاریخ نگاری حاصل نشده است. بیشتر چیزهایی از آن به ما رسیده که روایتگرانش خوش داشتهاند ما آنها را به یاد داشته باشیم. (۴)
تاریخ حماسه حسینی به شدت نقلی و روایتی بوده و عنصر سوگ و گریه چنان بر آن سایه انداخته است که مجال زیادی به تحلیل و تأمل درباره آن نداده است. مختصر تامل درباره آن نیز کمتر به واسطه منابع دست اول مکتوب و بیشتر از طریق تکایا و روضهها و نوحهها انجام شده است. تداوم این وضع، تا آن زمانی که جامعه در فضای تک بعدی ما قبل عصر ارتباطات و اطلاعات سیر میکرد، شاید حساسیت زیادی نداشت، چرا که بیشتر جامعه را طبقه عوام تشکیل داده بودند و برای همین، شک و پرسش کمتری در امور معنوی و تاریخی به ذهن آنها خطور میکرد. برای مردم این گفته پیامبر کفایت میکرد که: «حسن و حسین، فرزندان من هستند؛ خواه بجنگند و یا صلح کنند.» تا ضمن زدن مهر تأیید بر حرکت آنها به خاطر معصومیتشان، بیاعتنا به تأمل جدی درباره چند و چون اقدامات آن بزرگواران بشوند؛ بنابراین، اغلب این وقایع را به نحو سربسته میپذیرفتند و همچنان به ستایش و پرستش آنها میپرداختند، اما برای آن که دینداران از این وقایع درسی تازه بیاموزند، هنوز زمان لازم بود تا نوبت تحلیل و تفسیر این وقایع برسد.
خوشبختانه ما در عصری و جامعهای زندگی میکنیم که شاهد خوانش و کاوش جدی در ماهیت قیام عاشورا هستیم. متفکران هم عصر ما، توجهات تازه و تأمل برانگیزی در این باره داشتهاند. استاد مرتضی مطهری، دکتر علی شریعتی و مرحوم نعمتالله صالحی نجف آبادی، از جمله کسانی بودند که در زمینه معرفت حماسه حسینی، تأملات چشمگیری از خود نشان دادهاند. در این مجال اما فرصت و حوصله نقد و بررسی دیدگاههای ایشان نیست، برای همین، فارغ از مشخصهها و تفاوتهای فکری هرکدام نسبت به فلسفه عاشورا، یک نکته برجسته و مشترک در همه این نظرات وجود دارد و آن ضرورت معرفت و مطالعه حماسه حسینی است. این ادعا، آنگاه فوریتی دوچندان مییابد که بدانیم درنقل و روایت این حماسه، متاسفانه تحریفات بسیاری صورت گرفته است. در این میان، پیش از آن که بر عظمت و ماهیت قیام امام حسین (ع) تأکید و توجه شود، بر شدت و حدت ظلم ظالمان و سپاه مقابل ایشان تأکید شده است. این رویارویی ساده با آن واقعه پیچیده، شاید تا پیش از این، اشکالی نداشت و حتی ضرورت هم داشت. در آن روزگاران و در برابر حضور و نفوذ گسترده دولتهای مستبد و مسلمان، نمایی مثل امویان و عباسیان، استفاده از نمادهای عاطفی و احساسی تاریخ عاشورا برای گرم نگه داشتن کوره انتقام و مقابله شیعیان تا رسیدن به یک فرصت مناسب، لازم بود.
علی افشاری ـ سمیرم
پینوشتها:
۱ـ ملیکان، مصطفی/ عاشورا در گذار به عصر سکولار/ انتشارات کویر/ تهران/ ۱۳۸۳/ ص۲۳۰.
۲ـ محمدی، مجید/ همان/ ص۲۰۸.
۳ـ سروش، عبدالکریم/ قمار عاشقانه/ انتشارات صراط/ تهران/ ۱۳۷۹/ ص۱۶۵.
۴ـ ملکیان، مصطفی/ همان/ ص۲۲۷.
۵ـ مطهری، مرتضی/ حماسه حسینی/ جلد سوم/ انتشارت صدرا/ تهران/ ۱۳۶۵/ ص۲۸۱.
۶ـ سروش، عبدالکریم/ همان/ ص۱۴۵.
۷ـ حکیمی، محمدرضا/ عاشورا، مظلومیتی مضاعف/ انتشارات دلیل ما/ تهران/ ۱۳۸۲/ ص۳۲.
۸ـ شریعتی، علی/ حسین وارث آدم/ انتشارات قلم/ تهران/ ۱۳۶۷/ ص۲۰۸.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست