جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

شرحی بر «روایت حر»


شرحی بر «روایت حر»

بریده ای از یک منظومه منتشر نشده روایت حُرّ

برماهیان تپیدن در یا مبارک است

خداوندا خداوندا خداوندا

دل ای دل کار با اهل است با اهل است بر جا باش

به دریا می روی سهل است دریا باش دریا باش

تو بر او ره گرفتی

تو بر او ره گرفتی

ره زدی خورشید را چون شب...

چرا شب؟

دست بالا ابر...

ابری نیلگون یا رب!

چرا شب؟

دست بالا ابر...

ابری پیلگون یا رب! ...

نه، ابر پیلگون یعنی چه؟

شاید پشه ای گردان

به پشت یال شیری از قضا

...

نه خیال یال شیری از قضا

رؤیای سرگردان

من و این مایه خودبینی؟ خدایا! دور، بد کردم

چرا وقتی سخن از راه رجعت کرد

چرا وقتی به جدِّ آهنگ هجرت کرد

رد کردم

مرا مأمور کردستند، فرزند رسول الله!

مرا مأمور کردستند-

پس معذور کردستند

و چشمان دلم را کور کردستند.

و محروم از جمال نور کردستند

چرا گفتم؟ خداوندا چرا گفتم؟

ای خاک بر فرق من و کبر و غرور من

بر این ترک ادب شاید نشیند مادر مسکین به گور من

دل ای دل پای دار و هر چه پیش آید تحمل کن

و پیش از دوزخ از دل دوزخی گل کن

به رسم خونیان توبه گر

در خویشتن بشکن

ز سر بر، خود را برگیر و

از پا موزه ها برکن

پیاده تیغ و قرآن را میانجی کن

دل ای دل تکیه بر مولا و منجی کن

حقیقت خواهی این نامرد مردم نابکارانند

نه این صحراست قفر و خشک،

تشنه خیل مارانند

که صدها و هزارانند

و خصم نور و بارانند

به او گفتم: هلا

فرزند سعد ابن ابی وقاص ابن سعد

در ابر خشک بی باران، خروش رعد ابن سعد

تو با پور بتول و نور چشمان رسول الله...

ابن سعد آیا / ابن سعد آیا...

تو با او...

ابن سعد آیا؟ ... آیا... ؟

تو با او جنگ خواهی کرد؟

و صحرا را به خونش رنگ خواهی کرد

ابن سعد آیا ...؟

حربن یزید آیا چه...!

آیا چه...؟

که فرمانده است؟

که فرمانده است حر!- غیر از عبیدالله!

تو دستوری دگر داری

و پنهان میر مستوری دگر داری

شریح هانی از ما و تو کمتر درد دین دارد؟

علی نستود او را در قضا؟ قاضی چه کین دارد؟

حر! اینان، این همه، بی دین و بی دردند؟

حمیت مرده؟- حر!- آیا تمام کوفه نامردند؟

نه، حر ابن یزید ای اولین سالار می جنگیم

به قول شمر، تا یکسو شود این کار می جنگیم

به قول شمر، تا یکسو شود این کار می جنگیم

«به قول شمر» ، هم برهان مطبوعی ست

آری قول مشروعی است

در ایام صِبا

در کوفه

در صحرا

چه بود آن قصه ها درباره اینان؟

چه بودند و چه آیا می نمودند این دو تن در خاطر آیینه آیینان-

صحابی تابعی نیکان نهان بینان؟:

مگر گوساله ای در خاندان سعد

بگو در دولت بوزینگان در سال های بعد

حسین ابن علی، فرزند زهرا را به ظلم و جور خواهد کشت

چنین سالار و سردار جوانان بهشتی را به عدوان ثور خواهد گشت

و در احوال شمر و دیگران زین گونه دیدن ها و

در کعب جهان فتنه گر

زان سان دمیدن ها

برو رفتیم، ما رفتیم

در این جا تا به کی پا بسته پنج و شش و هفتیم

برو! رفتیم ما رفتیم


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.