چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
یک مساله تاریخی
کلام محوری در این درآمد/ برآمد چنین است که ما نمیتوانیم همچون انسانهایی «مجرد» به اکنون و آینده بیندیشیم و ناگزیریم برای اکنون و آینده- حتی اگر از علاقه به گذشته هم سخن نگوییم- به نقادی موقعیتمندیهای گذشته و استخراج و فهم گزارههای حیاتیای بپردازیم که ما را به اینجا رسانده و اینگونه حضوری در «کنونیت» خود بخشیدهاند. برای دستیابی به این مهم و فراهم کردن زمینه فهم مناسب و همینطور ذوق اندیشهورزی و پژوهش لازم است که از موقعیتمندیهای پیشین خود، «آشناییزدایی» کنیم. پیشتر در یک بحث مبسوط به موقعیتمندی تمدنی- تاریخی ایران و پیوندهای آن با شرق در ادوار مختلفش با وجود فشردهگویی و بسنده کردن به برخی از محورها، به خاطر اهمیت مغفولماندهاش کلمات بیشتری گفتیم، چیزی که در این بند و بندهای پسینتر، ضرورتی پیدا نمیکند. این ضرورت از سر اهمیت کمتر محورهای پسین نیست. این اهمیت در محور موردعلاقه این بند، یعنی اسلام بر هر پژوهشگری آشکار است.
۱ اگر بخواهیم نظم گردش ساعت پیرامون موقعیتمندی تمدنی- تاریخی ایرانزمین را رعایت کنیم، پس از مناطق شمال شرق و شرق ایران، نوبت به جنوب یا بهتر بگوییم، جنوب غربی و غرب ایران یا همان پدیده اسلام و حضورش در ایران میرسد. درباره اسلام و سویههای آن پژوهشهای زیادی صورت گرفته است. برای صاحب این قلم گذشته از نفس دین که یک دغدغه همیشگی است، تعامل سویههای اسلام در پهنه تمدن اسلامی- ایرانی، انگیزههای تامل و پژوهشی بسیار داشته است که برخی از آنها در قالب کتاب و مقاله به چاپ رسیده و پارهای منتظر زمان و شرایط مناسب خود هستند. روشن است که نکات آمده در این بند، بیشتر با نحوه حضور اسلام در ایران و تعاملهای پدید آمده سروکار دارد و خود دین به مثابه دین مورد بحث و گفتوگو نیست.
وضعیت نابسامان امپراتوری ساسانی و فروریختن آن در مقابل نیروی تازه برآمده عظیم اسلامی، ایران را برای همیشه وارد مناسباتی دگرگون کرد. از این دگرگونی نباید، مفهوم گسست در تاریخ ایران را فهم کرد. روشن است که بسیاری از مولفههای دینی در اسلام و زردشتیگری به یکدیگر نزدیک بودند و در کنار آن کم نبودند مولفههایی ایرانی که نه تنها در پهنه ایرانزمین که در تمامی تمدن اسلامی- ایرانی، به اشکال مختلف به حیات خود ادامه دادند. آموزههای کتاب تنسر درباره پیوند دین و دولت، در کنار نحوه ملکداری در وزارت و تمرکز قدرت در نهاد شهریاری و موضوعات زمینداری و اقتصادی و بسیاری از نکات فرهنگی، آدابی و تربیتی ایران به تمدن در حال پدیداری اسلامی منتقل شدند که هرکدام بحثهای مستوفایی را میطلبد که فراتر از حوصله این درآمد/ برآمد هستند. در اینجا نمیخواهیم از اولین حضورهای عناصر ایرانی در بدنه تمدن اسلامی و از جمله مشارکت در نحوه اداره امور و چگونگی انتقال قدرت از امویان به عباسیان، سخن بگوییم.
در اینجا میخواهیم بیشتر برخی گزارههای پیوند یکی از مذاهب اسلام یعنی شیعیگری با ایران را برجسته کنیم. میدانیم که حضور صفویان و غلبه آنان در ایران که به باور برخی شکلی از دولت ملی را رقم زد، در پیوند با شیعیگری بود. به نظر میرسد فراوانی تکرار این پیوند به نوعی درک مفاهیم نهفته در آن را منع کرده است و از این رو یکی از نقاطی که نیاز به بازاندیشی و «آشناییزدایی» دارد، همین دوران است. درباره پیوند شیعیگری و نظریه مرکزی آن، امامت، با نظام سیاسی ایران و هسته اصلی آن پادشاهی یا در شکل تقدسشده آن فرّ ایزدی نکات زیادی گفته شده است به طوری که تعبیر «اسلام ایرانی» در اندیشه کربن یا دیگران تعبیری جاافتاده به شمار میآید. گاهی هم به این دو محور متناظر که شکل «بومی» توأمان دین و دولت موجود در نامه تنسر را ایفا میکند، ضلع سومی اضافه شده که بیشتر مورد علاقه اهالی فلسفه و همچنین ایدئولوگها است و آن هم نسبت این دو ضلع با گزاره محوری فیلسوفشاه افلاطون است (قادری، ۱۳۸۸). سنجش و نقد هر یک از این اضلاع و تعامل آنها با یکدیگر و همچنین با آنچه که ویژگیهای «ملی و بومی و جغرافیایی» این سرزمین نامیده میشود، هنوز در خود انگیزههای زیادی برای اهالی پژوهش به همراه دارد. اما یکی از گزارههای مهم این است که با وجود پیوند ایران و شیعیگری تحت حکومت صفویان و حضور گسترده عالمان دینی و فقها در گردانندگی امور در این دوران و سپس با وقفهای که در زمان نادرشاه و کریمخان پیش آمد و در دوران قاجاریه ادامه یافت تا به کشاکشهای مشروطه و سپس ظهور پهلوی اول و دوم و در نهایت انقلاب اسلامی منجر شد، در میان دو حوزه دین و دولت بهویژه در حضور همزمان این دو در ذهن ایرانیان، گسستی مشاهده میشود که نتایج گستردهای به همراه داشته و دارد. بدیهی است این گسست تمامی این دوران را دربرنمیگیرد. در اوان انقلاب اسلامی، موقتا این گسست، در تب و انگیزههای انقلابی به عقب رانده شد ولی هیچگاه بنیاد خود را از دست فرو ننهاد. به نظر میرسد این گسست ناشی از آموزههای محوری اندیشه سیاسی شیعیگری از یکسو و عادت ذهنی ایرانیان در ایجاد فاصله با دولت و قدرت از دیگرسو است که هرکدام از این دو مولفه نیازمند بحث مستوفایی است که بیرون از هدفهای تعریف شده این درآمد/ برآمد است. با این حال به این گسست در بندهای بعدی برخواهیم گشت.
دکتر حاتم قادری
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
آمریکا ایران غزه مجلس شورای اسلامی بابک زنجانی مجلس خلیج فارس دولت دولت سیزدهم شورای نگهبان حجاب لایحه بودجه 1403
روز معلم سلامت سیل تهران قوه قضاییه هواشناسی شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی شورای شهر تهران دستگیری پلیس
قیمت دلار بانک مرکزی خودرو سایپا قیمت خودرو قیمت طلا ایران خودرو دلار بازار خودرو مالیات تورم ارز
سریال تلویزیون سینمای ایران سینما موسیقی دفاع مقدس رسانه ملی تئاتر فیلم کتاب
رژیم صهیونیستی فلسطین جنگ غزه نوار غزه حماس روسیه عربستان یمن ترکیه نتانیاهو افغانستان اوکراین
فوتبال رئال مادرید پرسپولیس استقلال بایرن مونیخ سپاهان تراکتور لیگ قهرمانان اروپا باشگاه استقلال فوتسال تیم ملی فوتسال ایران بازی
هوش مصنوعی اینستاگرام اپل تبلیغات گوگل ناسا همراه اول آیفون ماه
کاهش وزن داروخانه مسمومیت سازمان غذا و دارو ویتامین قهوه خواب دیابت بارداری