دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

پیامبران و اصلاح گری درابعاد مختلف


پیامبران و اصلاح گری درابعاد مختلف

در مقاله حاضر نویسنده با بررسی نقش آفرینی پیامبران در حوزه اقتصادی به دو نمونه از این نقش آفرینی توسط حضرت شعیب و حضرت یوسف ع پرداخته و روشهای آنان را در زمینه مدیریت در حوزه اقتصادی مورد توجه قرار داده است که با هم آن را از نظر می گذرانیم

در مقاله حاضر نویسنده با بررسی نقش آفرینی پیامبران در حوزه اقتصادی به دو نمونه از این نقش آفرینی توسط حضرت شعیب و حضرت یوسف(ع) پرداخته و روشهای آنان را در زمینه مدیریت در حوزه اقتصادی مورد توجه قرار داده است که با هم آن را از نظر می گذرانیم.

● نقش آفرینی پیامبران در همه حوزه ها

قرآن نقش پیامبران در حوزه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... را تبیین نموده است هدف از تبیین کارکردها در این حوزه ها آن است که مردم بدانند پیامبران، تنها رهبران فکری و اعتقادی مردم نبوده اند؛ بلکه برای دست یابی به هدف اصلی آفرینش هستی و انسان، ناچارند تا در همه حوزه ها نقش رهبری را به عهده گیرند.

به سخن دیگر همه حوزه هایی که به هدف آفرینش انسان بستگی دارد، مورد توجه آنان بوده است. از آن جایی که این هدف به طور مشخص، خلافت الهی از راه تقرب به خدا و دست یابی به کمالات سرشته در نهاد انسانی است، می توان گفت که هیچ حوزه ای از حوزه ها بیرون از دایره هدف آفرینش نیست. هدایت مردم در این راه، نیازمند آزادسازی همه ظرفیت ها و توانمندی های بشر است.از این رو حوزه اقتصادی، همانند حوزه امور اجتماعی و سیاسی نیز در کنار حوزه اعتقادی به عنوان یک مسئولیت و وظیفه برای آنان مطرح است.

خداوند در آیه ۲۵ سوره حدید با تاکید بر این نکته که هدف از ماموریت های پیامبران، روشنگری و مدیریت و رهبری مردم به سوی حکومت و دولت برپاکننده قسط و عدالت است. می فرماید: «ما پیامبرانمان را با دلیل های روشن فرستادیم و با آنها کتاب و ترازو را نیز نازل کردیم تا مردم به عدالت عمل کنند و آهن را که در آن نیرویی سخت و منافعی برای مردم است فرو فرستادیم، تا خدا بداند چه کسی نادیده، او و پیامبرانش را یاری می کند، زیرا خدا توانا و پیروزمند است.»

هر یک از پیامبران با توجه به شرایط و مقتضیات زمانی و مکانی، توجه ویژه ای به یکی از حوزه ها داشته اند؛ ولی این بدان معنا نیست که آنها در حوزه های دیگر وارد نمی شدند و یا ماموریت خاص داشته اند.

با این همه، برای تبیین هر حوزه بهتر است که به موارد و ماموریت های خاص توجه ویژه ای مبذول شود. در حوزه اقتصادی شاید پرکارترین پیامبران، حضرت شعیب(ع) و حضرت یوسف(ع) بودند که یکی تنها در بخش مبادلات اقتصادی و دیگری در همه بخش ها از تولید و مبادله و مصرف وارد شدند. البته حضرت یوسف(ع) در حوزه های دیگر چون مدیریت و حوزه سیاست به طور مستقیم حضور و مشارکت داشته است. بازخوانی روش های این دو پیامبر(ص) می تواند بسیاری از مسائل و نکات مهم در حوزه اقتصادی را معلوم سازد و راهکارهایی را در این زمینه برای مدیریت حوزه اقتصادی ارائه دهد.

● اصلاح گر بزرگ

حضرت شعیب(ع)، پیامبر مدین و معاصر حضرت موسی(ع) و پدر زن او (تاریخ طبری، ج ۱، ص۱۹۷ و ۲۳۸) و خطیب و سخنران ترین پیامبران است. (ابن اثیر، ج۱، ص۱۵۷؛ المیزان، ج۱۰، ص۳۶۱)

وی با آن که درمیان ملت و قوم خویش از جایگاه خوب و ثروت مناسبی برخوردار (هود آیه ۸۸) و قبیله وی از قبایل بزرگ و مهم مدین بوده است (هود آیات ۸۴ و ۹۱ و ۹۲) ولی با این همه فاقد قدرت اجتماعی و سیاسی برای اجرای طرح ها و اصلاحات اقتصادی و اعتقادی بوده است. (هود، آیات ۸۷ و ۹۱)

آن حضرت برای دست یابی به اهداف اصلی آفرینش و فراهم آوردن زمینه هدایت مردم به سوی کمال فردی و جمعی، برنامه سخت و جامعی را پی گیری کرد. وی در این راه تلاش کرد تا حد توان، جامعه را در شرایطی مناسب رشد و کمال قرار دهد و عوامل بازدارنده کمالی را از آن بزداید.

سختی کار به اندازه ای بود که آن حضرت به مشکلات و فشارهای بیرونی و درونی که بر وی وارد می شد در آیه ۸۷ و ۸۸ و نیز آیات دیگر سوره هود اشاره می کند، زیرا وی را تهدید به تبعید، قتل و سنگسار می کردند و اقداماتی را نیز در این زمینه انجام دادند که به عللی ناموفق بود. (اعراف آیات ۸۵ تا ۸۸ و هود آیه ۹۱)

گفتمان غالب بر جامعه، گرایش به کم فروشی و گران فروشی بود. از آن جا که مدین، شهری تجاری بود و به یک معنا در سر راه جاده ابریشم قرار داشت، معاملات همراه با سوء استفاده، آنان را به مال و ثروت هنگفتی رسانید و همین مسئله تباهی و اتراف را در جامعه افزایش داد.

از آن جایی که فساد و تباهی در حوزه اقتصادی، آثار و تبعات بسیار سنگین برجامعه بار می کند به گونه ای که رفتار اعتقادی و اجتماعی و اخلاقی نیز دگرگون می شود، تاکید بر بازسازی و اصلاح این حوزه برای آن حضرت(ع) همانند دیگر پیامبران مهم و اساسی بوده است.

در روایات است که فقر، مردم را به کفر می کشاند. این بدان معناست که اگر بخواهیم در حوزه اعتقادی، تغییر و اصلاحاتی انجام بدهیم نیاز است تا در حوزه اقتصادی فعالانه و عادلانه وارد شویم و اصلاحات در چارچوب تعالی را درپیش گیریم.

شعیب(ع) برای این که بتواند مسیر درست را به مردم بشناساند، از آنان می خواهد تا قسط و عدالت را در حوزه امور اقتصادی رعایت کنند و در مبادله، کم فروشی را کنار بگذارند. (هود آیات ۸۴ تا ۸۸).

کم فروشی افزون بر آن که ظلم در حق دیگری است، موجب سلب اعتماد و بدبینی درجامعه می شود. لذا مردم نسبت به رفتار و گفتار یک دیگر اعتماد پیدا نمی کنند و واگرایی درمیان افراد جامعه افزایش می یابد و عناصر انسجام بخش، جای خود را به عناصر اختلاف انگیز می دهد.

ضرورت تقوا در حوزه اقتصادی

تاکید آن حضرت بر تقوا به عنوان مهم ترین عامل بازسازی اخلاقی و هنجاری در امور مختلف از جمله اقتصادی از آن روست که از نظر آن حضرت(ع) کم فروشی و گرانفروشی، مصداق پلیدی است که عقل انسانی و سیره عقلایی از انجام آن کراهت و بیزاری دارد. به نظر آن حضرت، گرانفروشی و کم فروشی که به شکل یک شیوه درست اقتصادی درمیان مردم جاافتاده بیانگر آن است که مردم مدین از اصول اخلاقی و فطرت انسانی دور افتاده اند، زیرا عقل و عقلا بر بطلان کم فروشی و گرانفروشی به عنوان دو شیوه و عمل ضداخلاقی و هنجاری تاکید دارد.

به سخن دیگر، اگر مردم مدین به فطرت پاک خود باز می گشتند، به آسانی در می یافتند که رفتارهایی از این دست درحوزه اقتصادی، مصداق پلیدی است که هر انسانی به طور طبیعی از آن بیزاری می جوید. از این رو حضرت شعیب (ع) مردم را به تقوا دعوت می کرد که به معنای دعوت به اصول اخلاقی و هنجاری عقلانی و عقلایی بود (شعراء آیات ۱۷۷ و ۱۸۱ تا ۱۸۳)

البته قوم وی که به سبب گفتمان فاسد و غالب بر جامعه، از فطرت عقلانی و عقلایی دور افتاده بودند، در تبیین و تحلیل دعوت آن حضرت به تقوا و دوری از پلیدی کم فروشی و گرانفروشی، آن را به اصول اعتقادی وی نسبت می دادند و می گفتند که این اصول اعتقادی توست که این امور را جزو پلیدی ها می شمارد وگرنه اگر بر اساس اصول عقلانی و یا عقلایی به مساله نگریسته شود دانسته می شود که از امور پلید نیست. لذا به آن حضرت گفتند عقاید و اعتقادات توست که تو را به اصلاح در امور اقتصادی و نهی از کم فروشی و گرانفروشی وا می دارد. (هود آیات ۸۷ و ۸۸)

کم فروشی و گران فروشی مصادیق افساد

آن حضرت (ع) در پاسخ تبیین و تحلیل آنان می فرماید که اگر بر فطرت سالم بودید، عقل حکم می کرد تا از کم فروشی و گرانفروشی به عنوان دو امر پلید و رفتاری ضد اخلاقی و هنجاری پرهیز کنید. از این رو آنان را به تقوا دعوت می کند که هما ن دعوت به پرهیز ازپلیدی های عقلانی و عقلایی است. (شعراء آیات ۱۷۷ و ۱۸۱ تا ۱۸۳)

از نظر آن حضرت کم فروشی و گران فروشی، مصداقی از افساد و تبهکاری در زمین است (هود آیات ۸۴ و ۸۵ و نیز اعراف آیات ۸۵ و ۸۶ و عنکبوت آیه ۳۶)

حضرت شعیب برای تحریک مردم به اصلاحات در حوزه اقتصادی از شیوه ارایه الگوی صحیح بهره می برد. آن حضرت همان گونه که از رفتار و شیوه نادرست در حوزه اقتصادی و گرانفروشی و کم فروشی و عدم رعایت پیمانه و ترازو باز می داشت به ارایه شیوه درست و سازنده می پرداخت و به طور عینی و ملموس نشان می داد که می توان از راه درست نیز به اهداف اقتصادی دست یافت.

وی با اشاره به ثروت خویش تبیین می کند که لازم نیست تا برای دست یابی به ثروت از راه های نادرست اقتصادی وارد شد، بلکه می توان بابهره گیری از روش های درست عقلایی و عقلانی به ثروت دست یافت. (هود آیات ۸۷ و ۸۸)

در حقیقت دست یابی به ثروت و سرمایه حلال از راه های درست و اخلاقی نیز شدنی است و انسان ها می توانند از طریق مبادلات درست و صحیح، از سود حلال به ثروت حلال دست یابند. (هود آیات ۸۴ تا ۸۶) این که آن حضرت سود را بقیه الله می نامند مشخص است که از راه سود حلال نیز می توان به اهداف اقتصادی و ثروت دست یافت و نیازی به راه های فسادبرانگیز و تباهی آلود نیست. (مجمع البیان، ج ۵ و ۶، ص ۲۸۶ و نیز زادالمسیر، ج ۲، ص ۳۹۶)

آن حضرت (ع) برای آن که در ا صلاحات به موفقیت دست یابد، توفیق را در سایه توکل و اتکال الهی می جست (هود آیات ۸۷ و ۸۸ و نیز اعراف آیات ۸۵ تا ۸۹) و با بردباری و حلم (هود آیه ۸۷) و درایت و خردمند (هود آیه ۸۷) و آگاهی از علوم و معارف الهی و اقتصادی و مدیریتی (هود آیات ۸۷ و ۸۸) و استقامت اعراف آیات ۸۸ و ۸۹) و اخلاص و ادب (هود آیات ۸۷ و ۸۸ و شعراء آیات ۱۷۷ و ۱۸۰) درمسیر عدالت خواهی (اعراف آیه ۸۵ و نیز شعراء آیات ۱۷۷ تا ۱۸۳) حرکت کرد.

حضرت یوسف (ع) نظارت و مدیریت کامل

از دیگر پیامبرانی که در حوزه اقتصادی دست به اصلاحات کلان و مهمی زد حضرت یوسف است، اصلاحاتی که آثار آن حتی در سالهای دیگر و در کشور مصر به عنوان ضرب المثل باقی ماند به طوری که مومن آل فرعون به آن توجه می دهد و خداوند در سوره مومن و یا غافر آن را گزارش می کند.

اصلاحاتی که حضرت یوسف(ع) انجام داد شامل همه بخش های اقتصادی از تولید، مبادله و توزیع و نیز مصرف بود.

آن حضرت برای دستیابی به اصلاحات حوزه اقتصادی به ویژه در دوران بحران برنامه های خاصی را مطرح می سازد. ساخت سیلو و انبارکردن میوه ها وگندم به شکل خاص، مدیریت و نظارت کامل از تولید تا مصرف و تعیین سرانه برای هریک از افراد از شیوه هایی است که آن حضرت در پیش گرفت.

وی برای آن که گردش سالم اقتصادی استمرار یابد، حتی در زمان خشکسالی، به فروش محصولات و فرآورده ها رو آورد و هرچند که به شکلی، یارانه را درنظر می گرفت و به برخی تصدق می داد ولی این بدان معنا نبود که یارانه به همه بخش ها تعلق بگیرد. وی یارانه را تنها برای افراد نیازمند و بی بضاعت قرار داد و به آنان صدقه می داد. (یوسف آیه ۶۵ و ۸۸)

این ها نمونه هایی از اصلاحات اقتصادی است که قرآن از پیامبران(ع) و نقش آنان دراین حوزه نقل می کند و بررسی همه جوانب آن نیازمند مجالی گسترده تر از این مقاله کوتاه است.

نویسنده:حیدر علیزاده