چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
نگاهی به شعرهای چند صداییِ مهرداد فلاح
در آغازِ شعر شخصیّتِ اول، که مشخّص نیست کیست، شروع به حرف زدن میکند که کلامش توسطِ شخصِ دوم که در آن طرفِ سیمِ تلفن است قطع میشود. از این جای شعر شخصیّتِ دوم است که از زبانِ شخصیّتِ اول شروع به حرف زدن میکند و این مکالمه ادامه پیدا میکند تا سطرِ دهمِ شعر، که در سطرِ یازدهم (آخرین سطرِ شعر) شخصِ اول با حضورِ دوبارهی خود، آخرین حضورش را نیز رقم میزند و مکالمه به پایان میرسد.نمونهی اول : «حالا که این گوشی دستِ من افتاده است بگذار خودم را معرفی کنم من ... حق داری ! پنجرهای که دستِ تو را باز کرد تاریک است گنجشکها بیجهت به شیشه میکوبند دلم گرفته است آینهای دارم که از آن رو برمیگردانند ... میشنوی ؟ توی خط افتادهاند دارند جار میکشند، جار ... گوشی را میگذارم» در آغازِ شعر شخصیّتِ اول، که مشخّص نیست کیست، شروع به حرف زدن میکند که کلامش توسطِ شخصِ دوم که در آن طرفِ سیمِ تلفن است قطع میشود. از این جای شعر شخصیّتِ دوم است که از زبانِ شخصیّتِ اول شروع به حرف زدن میکند و این مکالمه ادامه پیدا میکند تا سطرِ دهمِ شعر، که در سطرِ یازدهم (آخرین سطرِ شعر) شخصِ اول با حضورِ دوبارهی خود، آخرین حضورش را نیز رقم میزند و مکالمه به پایان میرسد.
در این شعر دو صدا در متنِ شعر با ظرافتِ تمام به دور از هرگونه تصنع شنیده میشود.
نمونهی دوم
«دارد میترکد
بگذارید شلیک کند ... گُل!
بگویید وُ ...
بشنوید
دارد زنگ میزند
گوش تیز کنید!
شنیدن
روزنامهایست که اجازه نمیخواهد»
در این شعر با استفاده از کلمهی دو پهلوی «گُل»، در عینِ معنای متفاوت، سطرهای شعر را از هم جدا میکند. سطرِ قبل و سطرِ بعد و کلمهی «گُل»، دو معنیِ مختلف را در شعر منعکس میکند.
همانطور که نیاوردنِ فعلها و یا ادامه ندادنِ سطرها همراه با ایجاز و سپیدخوانی برخی سطرها امکانِ شعرِ، «چند صدایی» را دو چندان نشان داده است. و کارِ عمدهی شاعر استفاده از کلمهی دو پهلوی "گُل" با همراهیِ "سپیدخوانی" و "حذفِ افعال" است. هر چند که در شعر فارسی این موارد بارها به کار رفته است.
نمونهی سوم
«میخواهم بروم بالا ... بالاتر
بلند
پلکانی که انتهای آن
در مِه گم شده است
چه کوچکند ... چه دور !
هی ... این جا ایستادهایم که چه !؟
بر میگردند
یک بشقابِ اضافی بر سفره
هیچکس نمیداند چرا»
سه نوع خطِ نوشتاری، همگام با شنیده شدنِ سه نوع صدای حاکم بر شعر، به سمتِ از بین رفتنِ «من» راوی مطلق به پیش رفته است.
گویا در اینجا دوربینی کار گذاشته شده است و از صحبت کردنِ دو نفر فیلم گرفته میشود. در واقع شعر نوعی جریانِ سیّال حاصل از گفت و گوی دو نفره است که مدام بالا و پایین میشود. خطوطِ نوشتاری و صداها در شعر به خوبی در جهتِ ثبتِ یک شعرِ چند صدایی گام برداشتهاند.
از میان رفتنِ "منِ راوی" سبب شده است شعر در حالِ حرکت و نوسان به عینه نشان داده شود.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست