سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
بازتاب قیام مردمی پانزده خرداد ۴۲ در ادبیات معاصر
● خلاصه مقاله
در این جستار با ارائه تاریخچهای گزارشگونه از شروع قیام مردمی ۱۵ خرداد تا پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۵۷، به بررسی و تحلیل نقش شعارهای شعورمند مردم در این دوره تاریخی پرداخته شده است.
این نوشتار همچنین به سخنرانیهای پرشور امام در این دوره تاریخی پرداخته و مطالب مسئولانه و متعهدانه چند نشریه انقلابی این دوره را مورد کاوش قرار داده است.
این مقاله با ارائه نمونههایی از انعکاس پیروزی انقلاب اسلامی در شعر شاعران متعهد خاتمه مییابد.
بینشها و پویشها، فرهنگ انقلاب را پیش پایمان نهاد. فرهنگی که بر اسلام پویا و اصیل بر نهاده و استوار بود، بنیانی تازه گرفت و حیاتی نو یافت تا دانشگاهها را به استقلال کشاند، حوزهها را دگرگون کرد، مراکز علمی و پژوهشی را متحول ساخت، مجامع آموزشی را امیدوار نمود، محافل پرورشی را طمانینه و سکون دل بخشید، خلق خدا را آگاهی بخشید، جهانی را در انتظار موعود حق و عدل موعود باورمند نمود و در نهایت،افق تابناک آینده را در منظر دیدگان بابصیرت،تجلی داد و ادبیاتی با همه گستردگی در عین حال با تمام بزرگیهایش، هرچند ناشناخته به یادگار نهاد. اینک با فرصت و مجالی که فراهم آمده بهمنظور تربیت فکری و پرورش ذوقی و استعداد هنری نسل جوان و با هدف تلطیف روح و بارور کردن خردمندی این نسل، آشنایی با آثاری که (آثار ادبی که) از لحاظ والای اندیشه و لطف بیان و حسن تعبیر بینظیرند و پیوسته بر تارک فرهنگ و ادب کشورمان میدرخشند به عمل میآید. امید است که همگام با احیای ارزشهای اسلامی و تعالی فرهنگ بالنده الهی، بازشناسیای دقیق از آثار ادب فارسی و گوهرهای فاخر آن را به دست دهد.
چون مجموعههای ادب و فرهنگ بویژه نوع مکتوبشان، بهطور جد تصویر حرکت و پویایی مردم و تودههای ملی را به نمایش میکشد و نقش مسئولیت و رهبری صاحبان اندیشه و قلم را بازگو میکند محققان و ادیبان قوم باید که در هر فرصت مناسب و در آستانه هر سده و چله و شاید که دهه، این بخش مهم از تاریخ ملی و قومی را مورد بررسی قرار دهند تا بتوانند شعور اجتماعی را ارزیابی و امامت امت را در بعد فرهنگی و ارزشیاش به خاطر تنظیم برنامههای آینده و مدیریت صحیح جامعه بازبینی کنند.
البته ژرف کاوی و ریشهجویی در بررسی سرچشمه فکری و نظری بویژه در پایههای مظاهر زندگی اجتماع یعنی تحلیل شعور جمعی و بازشناسی ارزشها و ضدارزشها کاری سخت و بس پیچیده است که با عنایت به زوایای موضوعات و گستردگی و فراگیری مقولهها، کار را بلامانع و مسیر را هموار و حصول به نتیجه راممکن مینماید. به عبارت دیگر شناخت تلاش و حرکتهای اجتماعی ما را به سوی آن جامعهشناختی پیش میبرد که با تصویر منظم و ترسیم زوایا میتوان در تحلیل مسائل روزگار موردنظر و تدبیر در علل شادابی و خمود گروههای مردمی توفیق نسبی به دست آورد.
نحوه نگرش شاعران و نویسندگان به امور و مسائل و تفسیر و داوری فکری هر کدام نسبت به حادثهها و تحولاتی که رخ داده و در شرف تکوین بوده است و احیانا جانبداریها و نقششان در حرکتهای خاص و... بررسی و تحلیل را بالطبع عمیقتر و گستردهتر میکند تا آنجا که شاهد دستهای هستیم که واقعا از مردم سخن گفتهاند و در خدمت مردم بودهاند و گروهی که مردمگریز بوده، پیوسته از شکل و هیئت جامعه (بویژه جامعه پویا و متحول) بیگانه مانده و جدا بودهاند یعنی که اینان سکون خویش و خمودی ملتها را خواستهاند و آن دیگرها شادابی و حرکت را. این است که محور بحث ما براساس آثار شاعران و نویسندگانی است که رسالت و تعهدی که بر عهده آنان بوده درک کرده، پیامآوران ارزشها و بزرگواریها بودهاند و با تجهیز خویش به ایمان و علم، جایگاه فخیم و باصلابت خود را دریافتهاند و درجهت روشنگری مردم و مبارزه با عوامل کفر و نفاق نوشتهاند و سرودهاند. البته به ناچار اشارهای خواهیم داشت به نویسندگان و شاعران بیدرد و آنانی که یا گرفتار خودمداریها و فریفته مقاصد مادی و حیوانی بودهاند و یا درگیر بدبینیها و بنبستهای فکری و در نتیجه به مردمی که ولینعمتشان بودهاند روی خوش نشان نداده و با کنار کشیدن از میدان نبرد، نه تنها موجب کاسته شدن یک سپاهی از لشکر حق بودهاند بلکه به همین میزان بر قدرت دشمن افزودهاند.
بنابراین ویژگیهای شعر مسئول و متعهد را، خدامحوری، آموزندگی، حقیقتجویی و عبرتانگیزی از ارزشهای منبعث از جهانبینی توحیدی میدانیم.
شعر مسئول پیام است و خروش
از خدا نغمه و از غیب، سروش
شعر مسئول حماسی تپش است
بعثت و نهضت و شور جهش است
زیرا که اسلام عزیز، موید شعر متعهدی است که درراه مکارم اخلاقی و بیان ارزشهای معنوی بهکار گرفته شود و انسان را در طریق کمال به سوی الله جل جلاله راهبر گردد.
البته لطف و هدایتگری سخن که جلوهگاه آن طبع شعر و سرایشی متعهدانه و موضعدار است ستودنی است و از همین روست که خدای متعال در کلام خویش گویندگان مومن را از جرگه سرگشتگان منحرف استثنا کرده و صاحبان فضایل چهارگانه یعنی ایمانداران و عاملین به صلاح و ذاکرین ذکر خدا و یاران ستمدیدگان را تمجید فرموده است.
این نوشتار بر آن است که با عرضه چند تابلو از وضع سیاسی فرهنگی ایران عزیز به بازتاب قیام مردمی پانزده خرداد ماه ۴۲، در ادبیات بین سالهای ۴۲ تا ۱۳۵۷ از تاریخ کشورمان بپردازد.
تابلوی اول- تقویم تاریخ، یازده آذرماه ۱۳۴۱
امام سخنرانی تاریخی خویش را ایراد میفرمایند، سخنرانیای که غرضشان آگاهسازی ملت از مسائل مهم مملکتی (بر محور تصویب نامه انجمنهای ایالتی و ولایتی) و مشکلات اسفبار ایران و عقبماندگی و وابستگی اقتصادی و سیاسی بود.
نفس گرم امام، موجهای بعدی را سبب میشود و تنور انقلاب داغ و داغتر میگردد. شاه به رفراندوم (تصویب ملی) قلابی جهت پیاده کردن رفرم آمریکایی انقلاب سفید درششم بهمن ۴۱ دست میزند. قمو دیگر شهرها بهپا میخیزند! وامام رسالت تاریخی خود را در بهوجود آوردن نهضتی اسلامی احراز کرده، آتش انقلاب اسلامی را برای همیشه شعلهور میسازد.
بامداد روز سهشنبه دوم بهمن ماه ۱۳۴۱ شمسی اعلامیه قائد بزرگ اسلام مبنی بر تحریم رفراندوم قلابی شاه، در تهران و بسیاری از شهرها پخش میگردد. اولین ضربه جانانه بر پایه پوسیده رژیم شاه وارد میشود، رفراندوم یا تصویب ملی تحریم میگردد و گروهی از علما و روحانیان دستگیر و روانه زندان میشوند. شاه، چاقوکشان خویش را روانه دانشگاه مینماید و سرسراهای دانشکدهها به خون آغشته گشته، تهران اشغال نظامی میشود. هرگونه اجتماع ممنوع،اشخاص دستگیر و زندانها انباشته میشود و اندوه و عزایی گنگ و مبهم سراسر شهرها را فرا میگیرد.
چهار بهمن ۱۳۴۱ شمسی قم مقدس شهری که با حضور کماندوها و سربازان گارد به صورت پایگاه نظامی درآمده و شاه وارد این شهر میشود. اما موضعگیری قهرآمیز روحانیان و اهالی شهر پتکی میگردد که بر مغز فرعونی او فرود میآید و به دنبالش، ملت در رستاخیز عمومی به ندای قائد بزرگ اسلام لبیک گفته به شاه و اربابان استعمارگر او جواب نه میدهند.
اما چون صندوقهای آرا، از پیش آبستن شده بودند، هزار قلوهای شش سر میزایند، کندی رئیس جمهور آمریکا به شاه تبریک گفته و شوروی آن حرکت را تمجید میکند.
روزنامهها از تفکیک دین از سیاست سخن میگویند و مینویسند که پیشوای اسلامی حق ندارد درسیاست دخالت کند. یعنی حق ندارد با سیاست باطل مبارزه کند و خیانت شاه را به دهقان ایرانی بازگو نماید و بند و بست خائنانه او با اسرائیل و آمریکا و احیای کاپیتولاسیون را در ایران افشا سازد.
شاه تصمیم میگیرد هرگونه صدای آزادیخواهی و ندای آسمانی را خاموش سازد و نگذارد جز نغمههای لالایی مجریان انقلاب سفید و آوای خوابآور حنجرههای شوم استعمار، هیچ بانگ بیدارکنندهای به گوش مردم برسد و بدینگونه بود که فاجعه خونین دوم فروردین ماه ۴۲ (۲۵ شوال ۱۳۸۲ ق سالروز شهادت امام صادق(ع)) در شهر مقدس قم میخورد.
با نقش تعیینکننده و رهبری حکیمانه امام، توطئه ارتجاعی شاه شکسته شد و دماغ پرنخوتش به خاک مالیده گردید و آنگاه امامبا نطق آتشین در عصر عاشورای ۱۳۸۳ق یعنی ۱۳ خرداد ۴۲ش، رسالت تاریخی خود را در جهت کشاندن مبارزه علیه رژیم شاه و رژیم سلطنتی که از آغاز نهضت، قدم به قدم پیش آورده بود به انجام رساند و رسما روبروی شاه قرارگرفت. عقربه ساعت، ۳ بعد از نیمه شب ۱۵ خرداد را اعلام میکند که کامیونهای نظامی به همراه کماندوها، چتربازان و سربازان گارد وارد شهر میگردند و زعیم مردم رنج دیده را از قم بیرون میبرند و ساعت پنج صبح وارد تهران و راهی باشگاه افسران میشوند.
قل اعوذ برب الفلق من شرق ما خلق و من شر غاسق اذا وقب
چه صبح غمباری و چه آغاز پرتپش و وحشتناکی! با طلوع خورشید، همگان در جریان واقعه قرار گرفته بودند. عصیان تودهها، لعن و نفرین به رژیم، اشک و ناله و آه، خروش زنان و مردان، حرکت توپ و تانک و مسلسل، غرش هواپیماهای نظامی درآسمان و آنگاه اجساد آغشته به خون غیورمردان در کوچه و بازار قم! و پخش خبر در شهرها و شهرستانها و حرکتهای مردمی، اتفاقاتی بود که پیاپی رخ میداد و ساعت هشت و نیم صبح بود که همکلاسیام در گوشه سفید کتاب درسی من چنین نوشت:
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هرکجا هست خدایا به سلامت دارش
تابلوی دوم- قیام ۱۵ خرداد ۴۲ در منظر معرفتشناسی
شاه شعار استعمار و ارتجاعی تفکیک دین از سیاست را زنده و عملی کرده و دخالت جامعه روحانیت را در امور کشوری و دولتی ناروا جلوه میدهد و از اسلامی دم میزند که شباهتی به حقیت واصالت آن ندارد.
رهبر کبیر انقلاب نیز با آگاهی حرکت میکند و ضمن هشدار به روحانیها و مردم مسلمان، اغراض شوم امپریالیسم را پیشبینی کرده خطر صهیونیسم را برای اولین بار برملا میسازد. بدینگونه هم شد. رادیو مسکو شب ۱۶ خرداد قیام ملی و اسلامی ۱۵ خرداد را به عناصر ارتجاعی مخالف اصلاحات و آزادیها نسبت داد و از شاه پشتیبانی نمود و امپریالیستهای غرب نیز با تمام نیرو و امکانات علیه امام و نهضت ضداستعماری ایشان بسیج شدند. گزارش فاجعه ۱۵ خرداد به محضر امام رسید. منقلب شدند،اشک ریختند و کشتار بیرحمانه شاه و ستمی که بر مظلومان رفته بود ایشان را ملول و متاثر ساخت، آنگونه که فرمودند:
اوضاع ۱۵ خرداد مرا کوبید
تا ملت عمر دارد غمگین در مصیبت ۱۵ خرداد است
سالگردفاجعه خونین دوازدهم محرمالحرام ۸۳ق. (۱۵ خرداد ۴۲) عزای ملی اعلام شد. انبوه جمعیت با شعارهای ننگ بریزید پهلوی وارث تاج اموی، درودبر شهیدان ۱۵ خرداد و خمینی پیروزباد و در حالی که نوشتههایی همراه داشتند با چنین عبارتها:
ان الحیاه عقیده و جهاد
دست پلید اسرائیل از ایران کوتاه
مراسم سالگرد را گرامی داشتند.
اما یورش بیرحمانه دژخیمان شاه به مردمی که ضداسرائیل حمل مینمودند موضع رژیم را آشکار مینمود و امام نیز برنامه مبارزه با اسرائیل را همچنان از رئوس اهداف خویش شمرده، افکار عموم را نسبت به روابط سری شاه با غده سرطانی و نفوذ صهیونیسم در ایران آگاه مینمودند.
یکی از رهاوردهای زنده رفورم آمریکایی احیا و تصویب کاپیتولاسیون بود که امام را سخت آشفته و منقلب کرد و بر آن شد طی نطقی در ۴ آبان ۴۳ (۲۰ ج ۸۴/۲) موضوع را بر مردم افشا کند و شاه را رسوا سازد!
نه تنها موضوع کاپیتولاسیون مطرح شدبلکه امام ریشهیابی نموده و عنصر پلید آمریکا را عامل همه بدبختیهای ملتها معرفی نمودند و همه گرفتاریها را از آمریکا دانستند و اساس حکومت اسلامی را ریختند و بر تحقق آن اصرار ورزیدند.
تابلوی سوم- مواضع امام(ره) در رهبری انقلاب اسلامی و حاکمیت ولایی
عنصر محوری امام(ره) بر هدم جاهلیت طاغوت و کشف نقاب از چهره ملکوتی اسلام ناب محمدی بود که با هدفهای چهارگانه:
۱) جلب رضای خدا و احیای کلمه علیای الهی
۲) اهتمام به امور مسلمین
۳) اهتمام به امور جامعه انسانی
۴) حفظ استقلال و عزت در برابر دولت طغیانگر و حاکم جبار (داخلی-خارجی) و با شعار هیهات منا الذله، یابی الله لنا ذلک و رسوله والمومنون
و با تکیه بر اصل قیام و جهاد بهعنوان یک دستوردینی متجلی در متن قرآن و سنت معصومین(علیهمالسلام) صورت پذیرفت.
این قیام و جهاد همراه با بینش شهودی و برهانی با تمام صلابت در معرکهها، اجرا و عملی شد و پیروزی قطعی را به ارمغان آورد زیرا که مقصد، چیزی جز جذب جمال ربوبی و جلب جلال الهی نبود.
امام تلاش داشت که پلید ترس را که شاه حکمفرما میساخت بزداید و دیدهها را به سوی صبح روشنایی بازنماید و تاریخ ضبط نمود این ستیز و رودررویی و مجاهده و جهاد را نویسندگان نگاشتند و شعرا سرودند، آنگونه که برمبنای سنجش و ارزشدهی آنان بود. انصاف که آثار وزین و مکتوب ارزشمندی به یادگار از آن دورهها برایمان بماند که طبعا از نظر ارزیابی اندیشه و حرکت جامعه ایرانی دارای جهات و اعتبارات مختلف است که درلابهلای بیان و نوع نوشته و تالیفات پدیدار میگردند.
این جهات و اعتبارات و بهاصطلاح ادبیاش مکاتب ادبی (نقد ادبی) بویژه بر مبنای اخلاق و براساس موازین خلقی و رفتاری تکیه دارد که حقیقت آن منبعث از سرشت و فطرت الهی بشری است و با داشتن مظهرها و نمودهایی مسلم یعنی اهل بیت عصمت و طهارت و پیشوایان دینی شکوفا شده است.
لقد کان لکم فی رسولالله اسوه حسنه لمن کان یرجوا الله والیوم الآخر و ذکر الله کثیرا (آیه ۲۱ سوره احزاب)
و شاید که افق و جهت دید صاحبان اندیشه و قلم به خاطر اختلاط با فرهنگها و تاثر از اندیشهها، ناهمسو و مختلف باشد و این همه را در نوشتههایش منعکس نمایدبه طوری که انسان عارف با دیدگاه عشق عامل کمال برتر و با غنای حب جانان، آثار خویش را لبریز از معانی عرضه میکند و انسان ملی با افق ملیت و ادب قومی پیامرسان جامعه است و قطعا ماندههای مکتوب وی نیز در چنین خط و ربطی خواهد بود.
سمیح القاسم شاعر مبارز فلسطینی سخنی دارد ناظر به افق عرفانی و دید عاشقانه وی. او میگوید ما یک سرچشمه فرهنگی داریم که تراث ما محسوب میشود و برای شخص من قرآن کریم پیشاپیش همه قرار دارد.
او میگوید من یک شاعر سیاسی شده هستم- در همه جا- در تظاهرات، در اعلامیهها، در قطعنامهها من شعرم را همراهی میکنم و شعرم نیز در بعد عملی همراه من است!
یعنی خط مشی فکری و اجتماعی و عقیدتی بعضیها بویژه آنان که شعری برجسته دارند ایشان را نسبت به دیگرها خاص مینماید زیرا که درآثارشان بیدارکنندگی و هشدار موج میزند که گاهی سخن از تشجیع و تقویت روحی دارند و گاهی نیز از تبلیغ و آموزش اخلاق و یا در پی تلطیف عواطفاند و یااصلا به دنبال تسکین دردهای دردمندان اجتماعاند.
و بدینطریق براساس جهت تفکر و اقتضای جامعه است که آثار مکتوب بویژه شعر، نمادینه میشود و نشانی از جذب یا دفع، ساختاری یا نوسازی، بیدار باش یا پتک واز همین جاست که مرحوم بهار علاوه بر ارزشهای اخلاقی به هوشیاری تمام مردم در برابر تهدیدهای جهانخواران در تمام برهههای حساس تاریخی تاکید میکند و فراخوانی افراد جامعه را به وفاق و یگانگی ضروری میداند.
انسان متکامل، همه وقت در آینه آرزوهایش تصویری از کمال مطلوب مجسم است تصویری که او را برای نیل به بزرگی و بالندگی، به تلاش وا میدارد. عامل وحدت، وحدت رهبری، وحدت امت و وحدت هدف و نیز هوشیاری مردم به آنچه که اتفاق میافتد و یا در شرف تکوین است، رمز نمادین انقلاب اسلامی ما از آغاز تا پیروزی و در دوران دفاع و سازندگی است.
برمبنای این ظرایف است که به عقاید دانشمندانی برخورد میکنیم که از لجامگسیختگی بشر فریادشان بلند است و بهصراحت اعلام میکنند که همه مصیبتهایی که برای انسان بهوجود آمده در اثر بیاعتنایی به مبانی اخلاقی است و فراموشی کرامت وجودی و عزت انسان. و بدینلحاظ چون در تحرک انسانها و هدایت به سوی وضع مطلوب و کمال برتر، شعارهای اجتماعی و سیاسی در قالب نمادین با جنبهها وگونههای شعری، آثار حیاتی و سازندگی ایجاد میکنند، شاعری که از مهارت سخنوری و طریق ارتباط با مردم و پیام رسانی برخوردار است قطعا میتواند برخوردها و دریافتهای خردمندانه خود را به صورت نمایندهای احساس عموم جامعه درآورده و نیکی و بدی، زشتی و زیبایی موردانتخاب خود را بازگوکننده تمام محتویات احساسی و عاطفی جامعه نشان بدهد.آنگونه که در تحولات جهان شاهدش هستیم و نیز در پیشبرد انقلاب اسلامی کشورمان.
اینک نظر میافکنیم به شعارهای شعورمند دوران نهضت از آغاز حرکت به رهبری امام در مقطع زمانی موردبحث، چون زمینههای اعتراض روحانیت به نوعی از عملکردها از جمله به طرحها و لوایح بهوجود آمد.
لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و اصول ششگانه شاه، سبب رودررویی گردید و شاه در تدارک رفراندوم قلابی ۶ بهمن شد. طلاب قم در تظاهراتی که در تاریخ ۱بهمن ۴۱ به راه انداختند، شعار دادند:
رفراندوم قلابی
مخالف اسلام است
و مردم قم در تاریخ ۲ بهمن ۴۱ فریادبرآوردند:
ما تابع قرآنیم
رفراندوم نمیخواهیم
دانشجویان دانشگاه تهران نیز در ۳ بهمن ۴۱ سردادند:
اصلاحات آری
دیکتاتوری نه!
و این دیوار نوشته در فروردین ۴۲ در قم و تهران
ملت عزا دارد
این شعارهای آهنگین، هجایی و مناسب حرکت و راهپیمایی با پیام رسا و کامل به عنوان اوراق گران بها از ادب متعهد دوران نهضت و حرکت انقلابی شناخته میشوند. شعارهای شعورمند و شعر با شعور خرداد ۴۲ در مراسم عزای حسینی (ع( )محرم الحرام ۸۳ ق) اعلان نفرت به جبهه کفر و نفاق صهیونیست و اسرائیل غاصب سر داده و ملت را به آگاهی و قیام سوق میدهند:
عمال اسرائیلی رسوا
کشتند در قم
بیپناهان را
شد موج خون برپا
شد موج خون برپا
و مردم با اهتزاز پرچم و بیرق کربلا، در یک قیام اصیل حسینی، موجودیت و موضع خویش را با رهبریت امام در قالب شعارهایی این چنین علنی میکنند:
شد موسم یاری
مولانا الخمینی
ای شیعیان
برپا کنید
شور حسینی
و چون به پرشورترین روزها یعنی عاشورای حسینی- سلام الله علیه - میرسیم مردم تعلیم یافته در مکتب اهل بیت عصمت و طهارت، سختترین و شکنندهترین شعارها را جهت تحکیم رهبری امام و فروپاشی نظام منحوس پهلوی در تاریخ ۱۳ خرداد ۴۲ (۱۰ محرمالحرام ۸۳) سر میدهند:
خمینی بت شکن، ملت طرفدار تو
میرود، میرود، دشمن خونخوار تو
خمینی، خمینی خدا نگهدار تو
بمیرد، بمیرد، دشمن خونخوار تو
و در تاریخ ۱۴ خرداد ۴۲ مصادف با ۱۱ محرم الاحرام با الهام از عاشورای حسینی (ع) پیروزی را در مبارزه، قطعی دانسته فریاد برمیآورند:
خمینی، خمینی بت شکن!
خمینی!
تو فرزند حسینی!
این احساس و شعورمندی همچنان ادامه داشت و در فرصتهای مناسب بروز ظهور مینمود. به طوری که در ادامه نهضت در سحرگاه ۱۱ آبان ۴۲، که دژخیمان پهلوی، طیب حاج رضایی را به قتل رساندند یکی از روحانیان چنین سرود:
طیبا، طیبک الله روانت به جنان
احمد حسین انزابی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست