پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
کلاه پهلوی با کیف انگلیسی
واقعه کشف حجاب که در پی تجددطلبیهای رضاخان و بعد، دستنشاندهاش در حکومت پهلوی رخ داد طی ۸۰ سال گذشته با خود وقایع سیاسی و اجتماعی متعددی را همراه داشته است. یکی از نتایج پیروزی انقلاب اسلامی ایران، کشیدن خط بطلان بر سیاستهای غلطی بود که حکومت پهلوی اجرای بیچون و چرای آن را از مردم طلب میکرد، از جمله بیحجابی که پهلوی سعی داشت با نگاهی ضدمذهب آن را به زنان ایران تحمیل کرد.
سیدضیاءالدین دری که پیش از این سریال تاریخی «کیف انگلیسی» را از او دیده بودیم، با محوریت این موضوع، فیلمنامه «کلاه پهلوی» را نوشت. او که این روزها سرگرم به تصویرکشیدن اثر جدید خود است، در گفتوگوی پیشرو ضمن صحبت از روند تولید «کلاه پهلوی» از جریانی میگوید که داستان «کلاه پهلوی» در آن شکل گرفته است.
▪ کمی راجع به بستر تاریخی سریال «کلاه پهلوی» برایمان بگویید.
ـ موضوع سریال «کلاه پهلوی» به دوران پهلوی اول باز میگردد. او پس از بهقدرت رسیدن، یکسری اهداف را دنبال میکرد که بعضی از آنها بازمیگشت به دوران مشروطه. در حال حاضر نیز شاهد تاثیرات نامطلوب این تغییرات بعد از گذشت حتی ۳۰ سال از انقلاب هستیم، طرز پوشش بعضی از خانمهای ما هنوز منطبق با الگوی بومی نیست.
حالا ما تصمیم گرفتیم پروژهای را مطرح کنیم که با پرداختن به این موضوع میخواهد، ریشه آن را بررسی کند اینکه علت این تناقضات در جامعه برای چیست؟ البته طبیعی است که خیلی چیزها قابل برگشت نیست در طول این ۸۰ سال گذشته شرایط تغییر کرده است، این تغییرات در فرهنگ ما نهادینه شده و کنکاش در مورد همین دستمایه اصلی پروژه کلاه پهلوی شده است.
▪ ظاهراً سالهاست که موضوع سریال «کلاه پهلوی» دغدغهتان است، از لحظه طرح فیلمنامه تا به امروز که به مرحله فیلمبرداری رسیدهاید چقدر سعی داشتید به مستند بودن شخصیتها و وقایع داستان پایبند باشید؟
ـ موضوع اصلی این پروژه در حقیقت از ۲۸ سال پیش در ذهن من وجود داشت، البته در آن زمان طور دیگری موضوع در ذهنم جرقه زده شد.داستان سرگذشت مردی که امثال او در جامعه آن روزگار زیاد بودند، مردهایی که برایشان قابل قبول نبود همسر و دخترشان بدون چادر در جامعه حاضر شوند اغلب آنقدر ناراحت و افسرده میشدند که حتی منجر به مرگشان میشد.
بنابراین یکی از شخصیتهای داستان با استناد به موارد مستند تاریخی در ذهن من به وجود آمد و به تدریج مرا جذب کرد، به مرور زمان به این نتیجه رسیدم که در جامعه یک ذهنیت غلط وجود دارد ذهنیتی که باعث به وجود آمدن سوالاتی در ذهن نسل جوان امروز ما شده است، حتی باعث شده جوان امروز ما به این نتیجه برسد که ما در حقیقت از قبل اروپایی بودهایم.
در صورتی که اینطور نبوده و امروز اگر بخشی از زندگی و عادات ما به اروپاییها نزدیک شده به دلیل گذشت ۳ نسل است و هیچ ایرادی به آن نیست، ولی مهم است که فکر نکنیم چون ظاهر ما تغییر کرده پس همه چیز را باید چشم بسته قبول کنیم و...در مورد مطابقت وقایع داستان با تاریخ باید بگویم من تاریخ را مطالعه کردم اما اینطور نبود که تمام مطالعات تاریخیام در متن سریال کلاه پهلوی وجود داشته باشد. چون کتابها در واقع از تاریخ حوادث سیاسی تشکیل شده و همه مسائل سیاسی را مورد کنکاش قرار میدهد از میان مطالعاتی که در طول این سالها انجام دادهام به آن بخش توجه کردهام که برای عامه مردم قابل درک باشد که در غیر این صورت، مساله تبدیل به بخش تخصصی تاریخ میشود که برای تودههای مردم زیاد جذاب نیست و اگر هم باشد از طریق یک فیلم و سریال نمیشود به آن پرداخت. در واقع نیازمند تشکیل میزگرد و بحثهای کارشناسی است که آن هم مخاطب خاص خود را پیدا میکند نه مخاطب عام، اما برداشت من از اعمالی که پهلوی اول انجام داده تحلیلی است که فکر میکنم خیلی از صاحبنظران در زمینه تاریخ یا محققین موافق آن نباشند این هم طبیعی است چون هیچگاه نمیشود بهطور صد درصد و کامل در مورد یک دوره تاریخی یک تحلیل یا نظریه درست و دقیق داشته باشیم. البته مواردی هست که همگی بر آن اتفاق نظر داریم.
اینکه دستهای بیگانه در شکلگیری اهداف شوم رضاخان یا تغییراتی که وی دنبال آن بوده اثر داشته است و اگر رضایت بریتانیای آن زمان وجود نداشت، رضاخان میرپنج روی کار نمیآمد اگر سلاحهای پیشرفته اروپا نبود، رضاخان نمیتوانست حتی در نبرد با میرزا کوچکخان (قیام جنگل) پیروز شود. چرا، چون همراهان کوچک خان با انگیزهتر از اطرافیان رضاخان بودند.
رضاخان چون سلاح پیشرفته مثل توپ و یا تفنگهای سر پر داشت، توانست بر قیام جنگل، همینطور قیام پسیان و یا قیام شیخ خزعل در جنوب غلبه کند. چگونگی این وقایع برای همه ما مشخص است حالا یک فیلمنامهنویس میتواند با استناد به شرایط موجود این دوران، سقوط قاجار، روی کار آمدن پهلوی و ایجاد تغییرات در فرهنگ آداب و رسوم و حتی باورهای ملی و مذهبی جامعه در بستر یک شهر سمبلیک فیلمنامهاش را بنویسد.
▪ طی این سالها به سراغ سوژههایی رفتهاید که ریشه در تاریخ دارد چرا تاریخ برای شما جذاب است؟
ـ شاید بعد از این مجموعه در سایر ژانرها کار کنم اما همچنان معتقدم که بستر تاریخ برای رسیدن به یکسری مسائل که باید به صورت ریشهای به آنها پرداخت خیلی مناسبتر است. نسل جوان امروز ما که با تناقضات عمدهای در فرهنگمان روبهرو است مثلا برای اینکه بداند در هشتاد سال پیش معضلی به نام بدحجابی وجود نداشته و از چه زمانی به وجود آمد که حدود چهل سال از کشف حجاب گذشته است طبیعی است که باید پیشینه آن را در تاریخ جستوجوکرد.
برای اینکه حق مطلب را ادا کنیم باید به دل تاریخ برویم و از اعتراض و انقلاب تودههای مردم بگوییم. زنانی محجبه که حدود ۴۰ سال بعد از واقعه کشف حجاب این فرصت را پیدا کردند که موج نارضایتی خود را به عموم اعلام کنند. در حقیقت اینکه زن ایرانی هیچ وقت طالب بدحجابی نبوده است باید برای نسل امروز بیان شود تا از ابهامی که در آن قرار گرفته خارج شود و به بدحجابی به عنوان یک ضدارزش نگاه کند. این یکی از همان دلایلی است که باعث شده من به تاریخ بپردازم.
▪ در نوشتن فیلمنامهای چون «کلاهپهلوی» که وامدار تاریخ است، چقدر اجازه میدهید تخیل وارد فیلمنامهتان شود؟
ـ وقتی زندگی یک نسل را مورد تحقیق و بررسی قرار میدهم در نتیجه به نوع حاکمیت آن زمان، نوع زندگی سیاسی و اقتصادی مردم و... نیز توجه میکنم، سعی میکنم به بافت زندگی آدمهای آن دوران نزدیک شوم. حالا ممکن است این تاریخ مربوط به دوران معاصر باشد یا مثلا دوره حکومت مغول یا تاریخ قبل از اسلام، مهم این است که به جوهره زندگی آن نسل و نوع زندگی آنها نزدیک شوی و بعد تاثیر حاکمیتهای سیاسی بر جامعهشان را مورد توجه قرار دهی.
باید به دل تاریخ برویم و از نگاه فردی که متعلق به هشتاد سال پیش است به موضوعات نگاه کنیم نه فردی که در دوران حاضر زندگی میکند. بنابراین تخیل هم باید در بستر وقایع تاریخی، اجتماعی و سیاسی موردنظر پر و بال بگیرد. البته من پروژه کلاهپهلوی را مستند میدانم به دلیل اینکه میخواهم آن را به زندگی آدمهای هشتاد سال پیش نزدیک کنم. زمانی که فردی به نام رضاخان وجود داشته است و با سیاستهایش باعث رواج فرهنگ غربی در روزگار هشتاد سال پیش ما شده است.
بنابراین از این جنبه میتوانم به صورت واضح به شما بگویم که کلاهپهلوی مستند است اما بخش تخیلی داستان از جایی شکل میگیرد که به هر حال باید در یک متن داستانی دارای شخصیتها یا تیپهایی برای بازگو کردن وقایع باشیم اینجاست که تخیل به داستان وارد میشود تا دست فیلمنامهنویس باز باشد و بتواند افراد را در ذهن خود ساخته و پرداخته سازد.
در این زمان است که نویسنده شخصیتها را در محیطهای متفاوت مینشاند تا در مقابل شرایط، کنش آنها را نشان دهد. اگر بخواهیم همه چیز را براساس واقعیت بسنجیم و بنویسیم در نتیجه دچار پیچیدگیهای مستند و مساله صحت و سقم آنها میشویم. مثلا وقتی شما میخواهید زندگی یک فرد سرشناس را به تصویر بکشید باید هم به جزئیات توجه داشته باشید و هم به کلیات داستان. خیلی از افراد هم معترض این قضیه میشوند که شاید جایی از داستان اینطور نبوده پس باید از تخیل استفاده کنی. یک داستان تخیلی با افرادی که مدنظرم هستند مینویسم اما در همین داستان افرادی هم حضور دارند که جزو مستندات تاریخی به حساب میآیند مثل «سیدحسن تقیزاده»، «حکمت» و...
▪ تا مدتی پیش مشغول بازنویسی فیلمنامه بودید چه شد که در میانه راه تولید دوباره به فکر بازنویسی افتادید؟
ـ نظر به اینکه موضوع «کلاه پهلوی» بسیار مهم و حساس است و مباحثی که در آن طرح میشود، به جهت تاریخی، ایدئولوژی و عقیدتی حائز اهمیت است، یک بازنگری روی متن لازم بود. البته این بازنگری در مورد بخشهایی از داستان و نه همه آن اتفاق افتاده است.
▪ همانطور که میدانید، بسیاری از تولیدات سیما معمولاً زمان پخش به جهت موضوعی یا اجرایی با ممیزی مواجه میشوند، نمونهاش «مدار صفر درجه» که اثری تاریخی بود یا «ساعت شنی» که سریالی اجتماعی بود، برای اینکه «کلاه پهلوی» با چنین قضیهای مواجه نشود، چه رایزنیهایی داشتهاید؟
ـ قبل از هر ابراز عقیدهای راجع به ممیزیها باید این را در نظر گرفت که این تولیدات برای عموم افراد جامعه است و فقط متعلق به افراد ساکن در شهر تهران یا سایر شهرهای بزرگ نیست. اگر از این جنبه به این ممیزیها نگاه کنیم و بدانیم سعی میشود تولیدات برای همه نقاط کشور قابل پخش باشد، کمتر به سانسورها معترض میشویم.
منتها من عقیده دارم اگر ممیزی برای فیلم یا سریالی به این جهت صورت میگیرد که در حال حاضر آن موضوع و یا مسأله در جامعه جا نیفتاده است، آیا بهتر نیست صبر کنیم تا با گذشت زمان سطح دید و برداشت عموم مخاطبان به گونه ای شکل بگیرد که سانسور کمتری شامل حال آن شود. همه ما میدانیم که این تولیدات از فیلترهای مختلفی عبور میکند و با نیت سوء ساخته نمیشود که تاثیر بدی روی جامعه بگذارد بلکه این نوسان به خاطر سطح فکرهای مختلف در جامعه است که باعث سانسور میشود اما در مورد «کلاه پهلوی» باید بگویم که از همین حالا به تمام این جوانب توجه میشود چون پروژه «کلاه پهلوی» میتواند در نوع خود جنجالی باشد و از جهاتی حتی در نوع خود متفاوت به نظر آید. یکی از مسائلی که باعث بازنویسی شد همین علت بود. میخواهم همه جامعه بتوانند بهطور همسطح و یکنواخت از پروژه «کلاه پهلوی» بهره لازم را ببرند.
▪ بودجه سریال کلاه پهلوی چقدر است؟ آیا تا به حال دچار مشکل مالی شده است؟
ـ تا به حال با مشکلی مواجه نشدهایم و امیدوارم که تا آخر هم مشکلی پیش نیاید. البته این رضایت به معنای این نیست که چون پروژه در رده «الف ویژه» بوده است ما یک بودجه هنگفتی در اختیار داریم، اینطور نیست چون این پروژه از محدودترین تولیداتی است که با بودجه الف ویژه ساخته میشود.
▪ شنیدیم که در بخش طراحی صحنه با مشکل مواجه شدهاید؟
ـ طراحی صحنه خیلی دقیق و خاص است و نیروهای متعددی در این بخش فعال هستند. در مقطعی از کار یکی از طراحان باسابقه سینما که با ما همکاری داشت و پروژه را ترک و در حقیقت کار اصلی طراحی صحنه به این شکل برعهده خودم گذاشته شد البته نیروهای جوانی در کنارش کار میکنند که میتوانند امیدهای خوبی برای کارهای بعدی باشند.
بنابراین یکی از پیچیدگیهای «کلاه پهلوی» این است که خود من به شدت در بخش طراحی صحنه درگیر هستم اما در کنار خودم سازنده دکور و صحنه آرا نیز همکاری میکنند.
▪ آیا در مجموعه کلاه پهلوی هم همانند مجموعه حضرت یوسف(ع) از دکورهایی استفاده شده است که ماندگار باشد و حتی به عنوان یک موزه برای بازدید عموم مردم در نظر گرفته شود؟
ـ در شهرک سینمایی به امید خدا از ما یک اثر خوب باقی خواهد ماند. فضایی نزدیک به یک شهرستان که در واقع داستان هم در آنجا اتفاق میافتد. از آنجایی که موضوع پروژه مربوط به تاریخ معاصر میشود، بعضی از قسمتها احتیاج به ساخت دکور نداشته و از لوکیشنهای واقعی استفاده کردهایم.
▪ از ادامه پروژه در کشور فرانسه بگویید و اینکه تا به حال چه اقداماتی صورت گرفته؟
ـ طبق برنامهریزیهای انجام شده بعد از عید ۸۷ سکانسهای مربوط به فرانسه که شامل ۱۰ درصد از مجموعه میشود را ضبط خواهیم کرد. تاکنون تهیه کننده مواردی چون گرفتن ویزا و شرایط اسکان گروه در این کشور را پیگیری کرده است چون سکانسهای مربوط به فرانسه به ۸۰-۷۰ سال پیش این کشور میپردازد، لازم است که از همکاری متخصصان این حوزه استفاده کنیم.
▪ چند درصد از تجربیاتی که از ساخت «کیف انگلیسی» عایدتان شد در «کلاه پهلوی» به کمکتان آمد؟
ـ داشتن حوصله، شناخت عوامل، توجه بیشتر به جزئیات و ... البته بین کیف انگلیسی و کلاه پهلوی به جهت بودجه اختلاف فاحشی وجود دارد. کیف انگلیسی به لحاظ مالی خیلی فقیرتر از کلاه پهلوی بود. هزینه و زمانی که صرف این سریال شده خیلی بیشتر است اما به لحاظ بحث تجربه فکر میکنم آنچه یک اثر را شاخص میکند پختگی آن است و عمری که سازنده صرف آن کرده است. فیلمساز باید به تناسب اثرش زیسته باشد. اگر این اتفاق بیفتد، تصاویری که مخاطب میبیند، در حد کمال خواهد بود. امیدوارم این اتفاق برای کلاه پهلوی بیفتد.
طوبی قنبرزمانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست