سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
تخیل و واقعیت در عکاسی
![تخیل و واقعیت در عکاسی](/web/imgs/16/145/9vzlf1.jpeg)
آیا نگاتیو پیوند مستقیم با واقعیت دارد یا صفحهی حساس سی سی دی؟ ما بخش زیادی از جهان بیرونی را با نوری که پخش میشود دریافت میکنیم. از بین حواس پنج گانه چشم فراگیرتر است و دوربین کار چشم را روی کاغذ ثبت میکند. یعنی این که چشم ما بخش زیادی از واقعیت پیرامونمان را جاروب میکند.
یک پرسش: چرا برای دریافت جهان بیرونی یا واقعیت حتما باید از درون «عدسی» تماشا کنیم؟ دوربینِ ساختهی ما نیز بدون عدسی توانایی عکسبرداری ندارد. اسکنرهای گرافیکی اشیای نزدیک را تصویربرداری میکند و از اشیای دور بیبهره است. پس به نظر میرسد کاربرد عدسی برای تنظیم نقاط گوناگون است. این بدین معنیست که، ژرفای اشیا را عدسی تولید میکند: فاصله مفهومیست که از عدسی برمیخیزد. یا به دقت زیاد میتوان گفت، بیعدسی چشممان چیزی برای ما «دیده» نمیشود. این در حالیست که، دریافت بساوایی ما نیز جهان واقعی را تخت نشانمان خواهد داد (به همان گونهی اسکنر). پس، پرسش از خَم (منحنی یا ژرفا) بیمعنی خواهد بود. «ژرفا» در عکاسی به کاربرد عدسی در برابر نور برمیگردد. برای مار که جهان مورد شناساییاش با گرما ارتباط دارد چه دریافتی از اشیای سرد دارد؟ برای او نیست. ما دوربینهایی هم ساختیم که از دریافت حیوانات بهرهمند میشوید. خورشید را هم با سنجشهای گرمایی و هم با نور مرئی و هم با امواج نزدیک صدا «مشاهده» میکنیم.
آیا این مقدمه چینی به این معنیست که ابزارهای فنی توانایی ما را از دریافت جهان واقعی بیشتر میکند؟ ما واقعیت زیادی دریافت میکنیم؟ یا این که دقت دریافت ما بیشتر میشود؟ در این جا غالبا به دو واژهی کلیدی اشاره میشود: دادهها و دانستهها. یک رایانه با انبوهی از اطلاعات بیش از انسان میداند؟ برای شیفتگان جهان روباتی پاسخ آریست. ولی جهان روباتی تفاوتی اساسی با زندگی با گوشت و پوست دارد. موجودی که بیش از دیدنیها و دریافتهایش میآفریند انسان است. هنر لطیفترین بخش این دریافتها را انتقال میدهد (بیان میکند). پس پافشاری بیش از حد بر واژههای گمراه کنندهی «واقعیت» و «جهان بیرونی» ما را فقط گرفتار میکند.
الف) آن جا چیزی هست که باید شکارش کنم.
ب) آن جا چیزی هست که مرا فرا میخواند.
پ) آن جا چیزی هست که بر دورنام میتابد.
ت) آن جا چیزی هست که از درونام برمیتابد.
ث) ...
و بیانهای هنری گوناگونی که از هماهنگی انسان و هستی سخن میرانند. کدام را برگزینیم؟ دستوری برای گزینش وجود ندارد. یک سر سوزن ذوق کافیست تلاش کند و به تجربیات بیانی گوناگون برسد. عکاس از پشت عدسیاش چارچوبی که میبندد بیانی را که منحصر به وجود شخصی خودش است تنظیم میکند. شخصیتی که همهی خوبیها وبدیها و عشقها و نفرتهایش را همواره با خود میکشد. شخصیتی که وجود فیزیولوژیکیاش را با تمام نقصها و تواناییهایش در طول زندگی با خود دارد: عدسی، سی سی دی، یو وی، دستان ماهر و چشمان تیزبین جزو جهان اویند که در هماهنگی با هستی رقصی چنین میان میدان میآورد (و نمیگویم که به دریافت جهان نایل میشود). واقعیت یا جهان بیرونی همان است که از چشمان احتمالا کوررنگ و دستان لرزان یک عکاس دریافت شده است و بحثهای فلسفی که چه اندازه درست گفته یا به واقعیت/ حقیقت نزدیک شده، چیزی بر اجزای واقعی نخواهد افزود. پرسشها تنظیم کنندهی واقعیتاند و نه کسب خود واقعیت. در هنر به ویژه در عکاسی «درست گفتن» و «واقعی بودن» را باید کنار گذاشت.
خلیل غلامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست