پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نمایش تعاملی تئاتر ساختار شکن


نمایش تعاملی تئاتر ساختار شکن

تئاتر تعاملی نیست, اصطلاحی كه برای تئاتر مجازی به كار می رود تئاتری كه در آن بازیگران زنده در كنش و واكنش با اشیاء مجازی پدید آمده توسط رایانه هستند

نمایش تعاملی، شكل نوینی از تئاتر است كه شكلهای سن‍ّّتی را می‌گیرد و آنها را به ریشه و درون بر می‌گرداند. این تئاتر با تئاتر محیطی۴، هایپر دراما۵ و نمایش‌درمانی۶ شباهتهایی دارد، اما زیرمجموعهٔ هیچ یك از آنها نیست.

جدیدتر از آنهاست. در این مقاله، بعضی از چیزهایی را كه این نوع تئاتر را به شكلهای دیگر ربط می‌دهند، بررسی می‌كنیم و آن‌ گاه به كشف ویژگیهایی كه آن را از دیگران جدا می‌كند، می‌پردازیم. همچنین به بحث در شیوه‌هایی می‌پردازیم كه تئاتر تعاملی به وسیلهٔ آنها ساختارشكنی می‌كند و نشان می‌دهیم كه این شیوه‌ها بیشتر مفاهیم سن‍ّتی نمایش، به شمار می‌آیند.

نمایش تعاملی چیست؟ به اندازهٔ گروههایی كه نمایش تعاملی كار می‌كنند، برای آن تعریف وجود دارد. نخست ببینیم كه نمایش تعاملی چه چیزی نیست:

▪ نمایش تعاملی، تئاتر تعاملی نیست، اصطلاحی كه برای تئاتر مجازی به كار می‌رود. تئاتری كه در آن بازیگران زنده در كنش و واكنش با اشیاء مجازی (پدید آمده توسط رایانه) هستند.

▪ نمایش تعاملی، آن اصطلاحی نیست كه برای برنامه‌های مجازی رایانه‌ای به كار می‌برند و در آنها كاربر رایانه بازیگری مجازی را كنترل می‌كند كه با دیگر ساخته‌های رایانه‌ای در تئاتری كاملا‌ً مجازی بازی می‌كند. این شكل از نمایش تعاملی اساسا‌ً نوعی برنامهٔ بازی رایانه‌ای تربیتی است.

▪ نمایش تعاملی، نمایشی جعبه‌ای نیست كه در آن تماشاگر به طور منفعل بنشیند و نمایشی را كه بازیگران بر روی صحنه می‌دهند تماشا كند.

▪ نمایش تعاملی، تئاتر اجرایی نیست كه بازیگران همان قطعه از روایت یا دیالوگی را كه تمرین شده، ارائه می‌دهند.

بنابراین اكنون كه دانستیم نمایش تعاملی چه چیزی نیست، باید دانسته باشیم كه این نمایش چه چیزی هست.

نمایش تعاملی شكلی طرح‌مدار۷ از تئاتر و شبیه بازیهای نمایشی خانگی قرن چهاردهم است، گرچه ارتباط نزدیك‌تری با بازیهای مشابه اوایل دههٔ ۱۹۷۰ دارد. امروزه بیشتر نمایشهای تعاملی از بازیهای «بازی نقش به طور زنده»، شكل آزاد «نقش‌گزاریها»۸، و نمایشهای جنایی معم‍ّای قتل برگرفته شده‌اند.

به هر حال، امروزه گروههای هر چه بیشتر پرفورمامنس تئاتری این شكل نمایشی را تجربه می‌كنند كه در آن بازیگران نقشها را تصویر و تماشاگرانی را وارد پیرنگ می‌كنند (این شكل كار بیشتر در نمایشهای معم‍ّای قتل سر میز شام معمول است، اما سایر گروههای غربی هم آن را كار می‌كنند.)

در نمایش تعاملی اساسا‌ً هر یك از شركت‌كنندگان هم بازیگر و هم تماشاگر است. به هر كسی نقشی داده می‌شود (در بعضی از گروهها شركت‌كنندگان شخصیتهای خودشان را بازی می‌كنند)، شخصیتی كه مناسب پیرنگ نمایشنامه باشد. آن گاه بازیگران سخنان و اعمال خود را فی‌البداهه كار می‌كنند تا به هدفهای شخصیت خود، دست یابند.

تمامی حقیقت را فقط نمایش‌نویس و كارگردان می‌دانند، گرچه در نهایت گفت‌وگوها و بداهه‌سازیهای بازی نقش بازیگران است كه به طریقی كار را به سرانجام می‌رساند. هر بار كه طرحی كار می‌شود به نتیجهٔ متفاوتی می‌انجامد، گرچه هر گروهی فقط یك بار یك طرح را كار می‌كند. طرحهای نمایشی بسیار فشرده‌اند و متأسفانه خیلی هم زیاد نیستند. بسیاری از گروهها خودشان طرحی می‌نویسند. بعضی از گروهها با استفاده از شخصیتهای واحد طرحها را به هم ربط می‌دهند و آنها را به شكل سریال یا نمایشهای دنباله‌دار در می‌آورند كه هر داستانی به داستان دیگری ختم می‌شود. بعضی هم برای هر بازی داستانهای كاملا‌ً تازه‌ای می‌آفرینند.

● نمایش تعاملی و تئاتر محیطی

كسانی كه نمایش تعاملی كار می‌كنند معمولا‌ً فكر نمی‌كنند كه دارند در شكلی از تئاتر كار می‌كنند، در حالی كه این دقیقا‌ً همان كاری است كه آنها می‌كنند. نمایش تعاملی، صورتی از نمایش ساختارشكنانه است كه الگوی تئاتر محیطی را در از بین بردن فاصلهٔ تماشاگر و بازیگر و حذف كامل تفاوت میان آنها را بر می‌گیرد. در نمایش تعاملی بازیگر تماشاگر است.

نمایشهای تعاملی به شیوهٔ سنتی برای تماشاگر خاص، اجرا نمی‌شود. بلكه، هر یك از بازیگران یكی از تماشاگران ـ و بر عكس ـ به شمار می‌آید. معمولا‌ً تماشاگری كه با فاصله نظاره‌گر باشد و در بازی شركت نكند نداریم، بلكه هر یك از تماشاگران در بازی، نقش دارد.

چون تماشاگران بازیگر هم هستند، نیازی نیست كه فضا را به صحنه یا محل برگزاری نمایش، محدود كنیم: نمایشهای تعاملی در جاهای مختلفی مثل غذاخوریها، تالارهای سخنرانی، سرسراهای هتلها و خانه‌های شخصی آفریده، اجرا، بازی می‌شود. در اینجا هم، مثل تئاتر محیطی فضا اهمیت چندانی ندارد. دست‌ اندر كاران نمایش تعاملی معمولا‌ً می‌كوشند تا فضاهای معمولی را تبدیل به فضاهای دیگری كنند یا به زمانهای دیگری ببرند (فضاهای تخیلی یا داستانهای علمی تخیلی از معمول‌ترین انواع نمایش تعاملی هستند).

در نمایشهای تعاملی، تماشاگران و بازیگران نه از حیث فضا و نه از جهت عملكرد، جدا نیستند. بازیگر تماشاگر بازی خود و نمایش دیگران است. گرچه هنوز «نمایش» و «تنش» وجود دارند، به طوری كه طرح نمایش، همچنان در پردهٔ راز است.

● نمایش تعاملی و هایپردراما

هایپردراما از این نظر خیلی شبیه نمایش تعاملی است كه پایان اجرا ثابت نیست. تماشاگر پیگیری شخصیتهای مختلف و پیرنگهای گوناگونی را برمی‌گزیند. بر اساس تصو‌ّر تماشاگران داستان اجرابه‌اجرا فرق می‌كند.

هایپردراما با هزار تو بازیها و كتابهای «ماجرای خودت را پیدا كن» وجوه مشترك زیادی دارد. اصطلاح هایپردراما (فوق نمایش) از اصطلاح هایپرتكست (فوق متن) گرفته شده است كه شكل ساختاری متن شبكهٔ گستردهٔ جهانی (WWW) است با رابطهای متن‌به‌متن و امكانات به ظاهر بی‌پایان اجرا. گرچه خود این مطلب نوعی توه‍ّم است. امكانات اجرا تا جایی كه متن راه می‌دهد، در واقع محدود است.

بازیگران در هر حال «گفته‌های» خودشان را اجرا می‌كنند و تماشاگران به‌رغم كنترل بر عناصر «هایپر» نمایش همچنان به بازیگر‌ِ نقش ناظر منفعل تنز‌ّل پیدا می‌كنند. «فیلمهای تعاملی» موجود بر روی دیسكهای فشرده نمونه‌های خوبی از این نوع كالاها هستند. این بازیها نه همیشه بلكه در مواردی استثنایی همان ویژگیهای هایپردراما را دارند كه خیلی شبیه ویژگیهای جالب نمایش تعاملی هستند. پایان باز و پیرنگهای چندگانه هم از دیگر وجوه مشترك این دو است. اما نمایش تعاملی با نداشتن متن مشخص و استفاده از شیوه‌های فی‌البداهه برای خلق امكانات چندگانهٔ پیشبرد پیرنگ، كه اكنون واقعا‌ً نامحدودند، از هایپردراما، فراتر می‌رود.

● تعاملی و پسیكودرام

پسیكودرام را جی ال مورنو‌۹ به صورت درمان آغاز كرد. كار او با استفاده از نمایش همراه با روان‌درمانی سرمشقی با میراثی غنی به وجود آورد كه هنوز از آن پیروی می‌كنند. مورنو، همچنین بسیار علاقه‌مند به تئاتر فی‌البداهه بود. تئاتر خود‌انگیختهٔ‌۱۰ او هنوز هم ارزش مطالعه توسط پژوهشگران جد‌ّی این حوزه را دارد.

نمایش تعاملی با پسیكودرام وجوه مشترك زیادی دارد: محل بستهٔ برگزاری نمایش فقط برای بازیگران، طرحهای كوتاه نمایشی، اجرای فی‌البداههٔ آزاد و امثال آن. بعضی از نمایشهای تعاملی ـ مثل شكلهای آزاد هولوكاست۱۱ سنتی‌ِ استرالیایی‌ـ در واقع كمی بیش از پسیكودرامهای آسیبهای عاطفی‌‌ِ سخت هستند كه به لباس بازی درآمده باشند.

تفاوت اساسی پسیكودرام و نمایش تعاملی، كاتارسیس و كاربرد آنهاست. در پسیكودرام طرحی نمایشی با كاربردهای درمانی می‌آفرینند تا به شركت‌كنندگان در دستیابی به درمانی خاص كمك كند. اولویت هنرمند در نمایش تعاملی، تفریح و بازی و سرگرمی است. این گفته به این معنا نیست كه نمایشگر تعاملی كاتارسیس و رهایی را در نمایشش نمی‌گنجاند. همه ما مطالب ارسطو را در این باب خوانده‌ایم، اما این هدف اصلی نمایش، نیست.

● نمایش تعاملی، نمایش ساختارشكن

اغلب صورتهای نمایش تجربی كه از آنها صحبت كردیم به طریقی می‌كوشند تا پیش‌فرضهای ما را در مورد تئاتر به چالش بگیرند. نمایش تعاملی هرگز قصد این كار را ندارد، اما امكان این را دارد كه در خلق نوعی تئاتر ساختارشكن از بقیه موفق‌تر باشد.

می‌دانیم كه ساختارشكنی جنبشی در نقد و فلسفه است كه با نوشته‌های ژاك دریدا مطرح شد و بنیانهای بیان‌ِ اندیشه و ادبیات را از طریق زیر سؤال بردن فرضیه‌های اصولی آنها مورد پرسش قرار داد. این اندیشه‌ها به سرعت در میان محقق‍ّان درگرفت و همچون آتشی گسترش یافت و تقریبا‌ً همهٔ رشته‌های علوم انسانی و هنر را فرا گرفت. تا كنون با نقد ساختارشكن، معماری و نقاشی ساختارشكن، ادبیات داستانی و غیر داستانی‌ِ ساختارشكن و حتی سینمای ساختارشكن، آشنا شده‌ایم. همچنین در تئاتر ساختارشكن هم تجربه‌هایی صورت گرفته است.

بسیاری از این تجربه‌ها موفقیتی نداشته‌اند. خیلیها از سر فضل‌فروشی یا هنرنمایی سعی كرده‌اند نیرویی را به هدر بدهند یا نان به نرخ روز بخورند یا حتی شارلانهای كم‌استعدادی نومیدانه سعی كرده‌اند با ارائهٔ كاری نو و تكان‌دهنده، به طریقی ثابت كنند كه آن قدرها هم بی‌استعداد نیستند، گرچه به خوبی می‌دانند كه هستند.

حقیقت هر چه باشد، بد نیست كه ساختارشكنها نمایش تعاملی را به دقت مورد توج‍ّه قرار بدهند، چون این نوع نمایش از نظر كار ناخودآگاه به خوبی از عهدهٔ كاری كه آنها نتوانستند با ترفند انجام دهند، برآمده است. با در نظر گرفتن ضرورت زیر سؤال بردن یا متحو‌ّل كردن اساس نمایش و در عین حال حفظ آن، نمایش تعاملی به چند شیوه عمل می‌كند كه خیلی شبیه صورتی از نمایش ساختارشكن می‌شود:

▪ در صورتهای سنتی نمایش، تماشاگران و بازیگران از نظر فضا و كاركرد از هم جدا هستند. در نمایش تعاملی آنها یگانه و یكسان‌اند. تماشاگر بازیگر می‌شود و برعكس.

▪ به طور سنتی بازیگران نتیجهٔ پیرنگ نمایشنامه را می‌دانند و تماشاگران بی‌صبرانه تماشا می‌كنند و منتظرند تا منفعلانه كشف كنند كه پایان نمایش چیست. در نمایش تعاملی، بازیگران و تماشاگران در مورد پایان كار نظر خاصی ندارند. همه چیز فی‌البداهه و از پیش تعیین نشده است، هر بازیگری می‌كوشد كه با كشف كردن، كمك كردن یا به تأخیر انداختن نقش دیگران به هدفهای شخص بازی خود دست یابد.

▪ در نمایشنامه‌های معمولی گفتار و دستور صحنه‌ها، نوشته شده و داستان شخصیت و سرشت او را نشان می‌دهد. در حالی كه در نمایش تعاملی، ممكن است شرح مفصلی از شخصیت، تمایلات، هدفها و تجربه‌ها برای شركت‌كننده گفته شود، اما به او نمی‌گویند كه چگونه خودش را با شخصیتهای دیگر وفق دهد یا چه بگوید.

▪ نمایشنامهٔ سن‍ّتی معمولا‌ً به طریقی خطی نوشته می‌شود، حتی اگر پیرنگ‌ِ خیلی پیچیده و حوادث فرعی و ضمنی فراوانی داشته باشد. یعنی داستان به طور منطقی و منظم از نقطهٔ الف به نقطه ب می‌رود و تماشاگر در پایان اجرا صاحب همهٔ اطلاعاتی است كه نویسنده قصد انتقال آنها را داشته است و پایان نمایش هم باز نیست. همه چیز به نتیجه می‌رسد. اما در نمایش تعاملی، ممكن است نتیجهٔ واحدی در كار نباشد. بخشی از شواهد ممكن است توسط یكی از دست‌اندركاران پوشیده بماند یا از دست برود.

نمایشنامه، خطی نوشته نمی‌شود، اما همچون مجموعهٔ شاخصی است كه در آن شخصیتها با هم ارتباط دارند و بر اساس نحوهٔ شكل‌گیری نمایشنامه و ترتیب كارها بعضی فعال و بعضی منفعل هستند. این نحوهٔ ساختار داستان خیلی هیجان‌انگیز است و البته برای نوشتن و اجرا بسیار سخت است.

با بررسی این عوامل اكنون به روشنی می‌توان دید كه نمایش تعاملی، به لحاظ سرشتی كه دارد با اصول نمایش سن‍ّتی در تعارض است، اما می‌كوشد كه بسیاری از ویژگیهای نمایش را حفظ كند.

● نمایش تعاملی به مثابه بازی

حقیقت این است كه هیجان‌انگیزترین وجه نمایش تعاملی، اجرا نیست، بلكه بازی نمایشی است. بسیاری از كسانی كه در نمایش تعاملی، شركت می‌كنند به این دلیل است كه آن را نوعی بازی اجتماعی می‌بینند، نه به این دلیل كه شكل هیجان‌آوری از تئاتر است (كه بحث در مورد آن بر عهدهٔ نظریه‌پردازان و متخصص‍ّان است).

در حال حاضر حتی برای آنها كه دست‌اندركار تئاتر جد‌ّی هستند، عناصر بازی‌‌ِ نمایش تعاملی، می‌تواند مفید باشد. تئاترها به نحو روزا‌َفزونی به عنوان تكنیكهای تمرین از نمایش تعاملی، استفاده می‌كنند، به خصوص از آن بخشهایی كه می‌توان آنها را به شنیده‌های فی‌البداههٔ تربیت بازیگر، به كار گرفت. گروههایی هم در بعضی از غذاخوریها بعضی از قواعد نمایش تعاملی را، به كار گرفته‌اند یا بازیگران واقعی را در میان مشتریها می‌نشانند تا اجرای نمایشهای تعاملی پ‍ُر رمز و راز را هر چه واقعی‌تر و حرفه‌ای‌تر نشان دهند. بعضی از تئاترهای معمّای قتل هم، مثل «معماهای قتل آخر هفته» كار كیت اولری۱۲ و مارگو موریسون۱۳ به نحو موفقیت‌آمیزی از این فرمول استفاده كرده‌اند.

ترجمه یدالله آقا عباس

پی‌نوشت:

(یا دوسویه یا كنش واكنشی) ۱- Interactive

۲- deconstructing

۳- Brian David Phillips

۴- Environmental

۵- Hyperdrama

۶- Psychodrama

۷- Scenario – driren

۸- roleplays

۹- J. L. Moreno

۱۰- Theatre of Spontaneity

۱۱- Holocaust

۱۲- Keith O’Leary

۱۳- Marg Morrison