جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا

اخرین پادشاه


اخرین پادشاه

برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در ایران, تنها در هنگام برگزاری آن به شاه ابهت و پرستیژ داد اما دیدار شخصیتها و خبرنگاران خارجی از ایران آنها را با فقر و تنگدستی بسیاری از اقشار شهری و روستایی ایران آنروز آشنا كرد و شاه در معرض انتقادات و اعتراضات داخلی وخارجی قرار گرفت

وقتی كه كارگران زحمتكش ایرانی برای آماده كردن زمینهای اطراف تخت جمشید عرق پیشانی خود را برزمین می‌ریختند، گمان نمی‌كردند كه پادشاهان باستانی ایران هنوز هم آنقدر اعتبار و اقتدار داشته باشند كه میلیاردها تومان پول، امكانات و وقت مردم ایران را برای آباد‌كردن گورهای پوسیده خود فرو بلعند. آری،گویا هنوز هم ارواح پادشاهان خودكامه ایران از ثروت و عشرت سیراب نشده بود كه می‌بایست قریب چهارسال بودجه و همت و نیروی نهادهای دولتی و غیردولتی ایران مصروف آنان گردد.

برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در ایران، تنها در هنگام برگزاری آن به شاه ابهت و پرستیژ داد. اما دیدار شخصیتها و خبرنگاران خارجی از ایران آنها را با فقر و تنگدستی بسیاری از اقشار شهری و روستایی ایران آنروز آشنا كرد و شاه در معرض انتقادات و اعتراضات داخلی وخارجی قرار گرفت. به گونه‌ای كه دربار پهلوی تا مدتها مشغول ارائه توجیهات و تعبیرات لزوم برپایی این جشن بود. در مقاله زیر نكته‌های جالب و خواندنی در این‌باره بسیار است. باهم بخوانیم.

یكی از مهمترین جریانهای فكری كه در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در ایران شكل گرفت، جریان «باستان گرایی» افراطی بود كه اغلب از سوی افرادی كه در غرب تحصیل كرده بودند مطرح می‌شد. خصوصیت بارز این جریان توجه بیش از حد به تاریخ ایران پیش از اسلام بود. با روی كار آمدن رضاشاه در سال ۱۳۰۴ حكومت وی این جریان فكری را همسو با منافع خویش دید و سعی در گسترش و توسعه آن نمود. اوج بهره برداری از این جریان فكری توسط فرزندش محمدرضا پهلوی در جریان برپایی«جشن های دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهی» نمود پیدا كرد. این مقاله قصد دارد تا با نگاهی گذرا، علت‌ها و نحوه برگزاری این مراسم را مورد بررسی قرار دهد.

●علل برگزاری

در سال .ش۱۳۵۰ محمدرضا پهلوی جشنی در كشور برگزار نمود كه در طول قرن بیستم بی سابقه بود. این جشن كه از تاریخ۲۰تا۲۶ مهرماه به مدت یك هفته در تخت جمشید برپا شد، ایران را به یك مركز مهم خبرسازی در جهان تبدیل كرد. در این جشن بیست پادشاه و امیر عرب، پنج ملكه، بیست و یك شاهزاده، شانزده رئیس جمهور، سه نخست وزیر، چهار معاون رئیس جمهوری و دو وزیر خارجه از ۶۹ كشور شركت كردند. از جمله مدعوین این جشن می توان به نیكلا پادگورنی رئیس جمهور اتحاد جماهیر شوروی، مارشال تیتو از یوگسلاوی، یحیی خان از پاكستان، ملك حسین پادشاه اردن و هایلاسلاسی امپراتور اتیوپی اشاره كرد. گذشته از مقامات مزبور، ده‌ها تن از شخصیتهای علمی، فرهنگی، هنری و نمایندگان رسانه‌های خبری جهان و نیز نخبگان ایرانی در این مراسم حضور داشتند. ۱

شاه با برپایی این جشن سعی داشت كه بر وجود نهاد سلطنت در ایران به مدت دو هزار و پانصد سال و تداوم آن تا فرمانروایی خود تاكید كند. او همچنین قصد داشت به جهانیان بفهماند كه ایران كشور بزرگی شده است و او به عنوان پادشاه این كشور، خود را وارث و نگهبان یك تاج و تخت ۲۵۰۰ ساله می داند.۲ در اولین جلسه كمیسیون نظام جشن شاهنشاهی هدف از این جشن چنین بیان شده است: «منظور از برگزاری جشن مزبور قاعدتا بایستی شناساندن قدمت شاهنشاهی ایران باشد كه مدت ۲۵ قرن تمام، علیرغم تمام سوانح و حوادث تاریخ دوام یافته و پیوسته بر امیال و آرزوهای ملت منطبق بوده است. پس مفهوم واقعی این جشن آن است كه شاهنشاه ایران كه به حقیقت مظهر كمال آمال و آرزوهای ملت ایران بوده بایستی به همین نحو از طرف تمام ملل عالم شناخته شود.»۳ دومین هدف شاه از برپایی این مراسم كسب وجهه بین المللی برای حكومت و تحكیم مشروعیت سلسله پهلوی بود تا بتواند در سایه آن اعتماد دولتمردان بیگانه را برای سرمایه‌گذاری بیشتر در ایران بدست آورد.۴ اهمیت این امر زمانی برای شاه بیشتر آشكار گردید كه دولت انگلیس در سال ۱۳۴۷.ش اعلام كرد قصد دارد نیروهای خود را تا اواسط سال ۱۳۵۰ از خلیج فارس خارج كند. از آن تاریخ بود كه شاه سرگرم طرح ریزی برنامه‌هایی جهت ورود ایران به صحنه خالی قدرت در منطقه شد. بنابراین با برپایی این ضیافت جهانی، شاه قصد داشت به دنیا نشان دهد همانگونه كه می‌تواند سران كشورها را به مدت یك هفته پذیرایی كند، توانایی كنترل خلیج فارس و دریای عمان را نیز دارد. در اسناد سفارت آمریكا در این رابطه می‌خوانیم: «شاه از طریق برگزاری این مراسم به جهانیان اعلام كرد كه ایران به خانواده ملل مدرن جهان پیوسته است. همچنین او صراحتا اعلام كرد ایران در این بخش از جهان، نقش ایجاد كننده ثبات را ایفا خواهد كرد.»۵

خود بزرگ بینی و برتری جویی نیز از دیگر انگیزه‌های شاه در برگزاری جشن ۲۵۰۰ ساله به شمار می‌رفت. او در مقایسه با بسیاری از شخصیت‌های مطرح جهان نه از نسب و نه از كمال بهره‌ای داشت. شاه در جهت كسب اعتبار، امیدوار بود كه با پیوند دادن خود به تاریخ ۲۵۰۰ ساله پادشاهی و احیای باستان گرایی و با نادیده گرفتن تاثیر عمیقی اسلام در گذشته ایران، خود را در برابر جهانیان به عنوان پادشاهی توانا و بی همتا قلمداد كند.۶

●نحوه تدارك جشن

پیشنهاد برپایی جشنهای ۲۵۰۰ ساله ابتدا از طرف شجاع الدین شفا مشاور فرهنگی دربار در سال ۱۳۳۷ مطرح شد.۷ روز ۲۹ آذر ۱۳۳۷ شجاع الدین شفا در مصاحبه ای اعلام كرد: « به فرمان شاه مراسم یادبود دوهزار و پانصد سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران به دست كوروش بزرگ برگزار خواهد شد.»۸ وی همچنین زمان برگزاری جشنهای مذكور را سال ۱۳۴۰ وعده داد.۹ پیش از پایان سال ۱۳۳۹ وزارت دربار در اطلاعیه دیگری آورد كه نظر به اهمیت موضوع و ضرورت برگزاری جشن به ترتیبی كه در خور تاریخ كهنسال و پرافتخار شاهنشاهی ایران باشد به فرمان شاهنشاه، تاریخ برگزاری آن رسما به آبان ماه سال ۱۳۴۶ موكول گردید. سرانجام در تاریخ۲۶/۵/۱۳۴۷ بار دیگر وزارت دربار در اطلاعیه‌ای اعلام كرد: «به فرمان مطاع مبارك شاهنشاه آریامهر، جشنهای بیست و پنجمین سده شاهنشاهی ایران به مدت هشت روز از تاریخ ۲۰ مهرماه ۱۳۵۰ برگزار خواهد شد.»۱۰ اصلی ترین علت این وقفه ۱۳ ساله در برپایی جشن، كسری بودجه و فقدان منبع مالی كافی بود كه رژیم را به فكر تعویق تاریخ جشن انداخت.۱۱ مسئولیت برگزاری جشنهای شاهنشاهی در ابتدا به جواد بوشهری واگذار شد، ولی چون وی كاری از پیش نبرد پس از مدتی این مسئولیت به عهده اسدالله علم وزیر دربار شاه افتاد.۱۲

بعد از برگزاری مراسم تاجگذاری بیشترین فعالیت رژیم پهلوی به تدارك برپایی این جشن معطوف شد. برای مدتی بیش از چهار سال قسمت اعظم كار سازمانهای دولتی اختصاص به آن داشت كه در این جهت بكوشند و برنامه تنظیم كنند. سال ۱۳۵۰ سال كوروش كبیر نام گرفت و همه چیز به آن اختصاص یافت. یك سال تمام آرم و طرح این جشن را به همه جا آویختند و روی جلد كتابها و مجلات و حتی دفترچه یادداشت محصلین چاپ كردند.۱۳

یكصد هواپیمای باربری ارتش و تعداد زیادی كامیون و تریلر در مدت نه ماه كلیه اثاثیه اقامتگاه سران را به شیراز منتقل و از شیراز به وسیله كامیونهای ارتشی به تخت جمشید حمل كردند.۱۴ در همان حال اسدالله علم، با میلیاردها ریال بودجه كار جشنها را پیش می برد. به سفارش او بنایی عظیم در مدخل تهران شبیه برج ایفل و با مخارج هزارها برابر بیشتر ساخته می‌شد. تشكیلات اشرف - خواهر شاه- نیز با هیاهو و تبلیغات بسیار از هر سرمایه دار سی هزار تومان دریافت كرد تا به نام هر كدام مدرسه‌ای به یادبود این جشنها ساخته شود. براین اساس می‌بایست ۲۵۰۰ مدرسه ساخته شود كه هرگز نیمی از آن هم ساخته نشد.۱۵ برای باشكوه جلوه دادن این نمایش، كمیته برگزاری جشن از تمام موسسات تزئیناتی و آرایشگران و خیاطان طراز اول اروپا دعوت به همكاری كرد. خیلی زود در پایین تخت جمشید، مساحتی حدود ۶۵۰۰ متر مربع را تقریبا هفتاد چادر پوشاند كه ژانسن دكوراتور فرانسوی آنها را با كریستال، چینی، آستر ابریشمی، مخمل سرخ و چلچراغ درخشان آراسته۱۶ و خانم مرسیه آنها را تزئین كرده بود.۱۷ البته پیش از آنكه فكر پروژه چادرهای سران مطرح باشد همه امكانات و تلاشها مصروف آن بود تا هتل تخت جمشید آماده و بازسازی شود تا به عنوان اقامتگاه سران مورد استفاده قرار گیرد. اما سرانجام در نیمه اول سال ۱۳۴۹ طرح احداث چادرهای مخصوص سران مطرح شد.۱۸

این چادرها كه همگی دارای تهویه مطبوع بودند با كریستالهای«باكارت»، چینی های «لیموژ» و پارچه های نخی«پورتالت» تزئین شده بودند۱۹‌و در داخل هر چادر ابریشمی، یك اتاق نشیمن بزرگ، اتاق خواب و آشپزخانه وجود داشت.۲۰

آرایشگران طراز اول از سالنهای«كارتیا» و«آلكساندر» پاریس به تخت جمشید پرواز كردند. الیزابت آردن یك نوع كرم صورت تولید كرده و نام آن را فرح گذاشت تا در جعبه های مخصوص به میهمانان هدیه شود. «باكارا» یك گیلاس پایه‌دار كریستال طراحی‌كرد و «سرالین» جایگاه مدعوین را از روی طرح سفالهای قرن پنجم پیش از میلاد ساخت. «رابرت هاویلند» فنجان‌هایی تهیه كرد كه در طول جشن فقط یكبار مورد مصرف مهمانان قرار‌گرفت. «پورتو» نیز كه یكی از بزرگترین تولید كنندگان ملافه و رومیزی فرانسه بود، رومیزیهای رسمی و ملافه‌های مهمانان را تهیه كرد. «لان ون» یونیفرم‌های جدیدی برای كارمندان دربار تهیه كرد كه هر یك از این لباسهای مخصوص، حدود پانصد ساعت وقت گرفته و در هر یك از آنها بیش از دو كیلو نخهای ابریشمی به كار برده شده بود.۲۱ همچنین ساخت بیست هزار مدال یادبود به موسسه «آرتوس برتران» فرانسوی سفارش داده شد.۲۲

برای تامین روشنایی محل جشن از تهران و شیراز شش هزار مایل كابل كشی شده و بیست مایل حلقه گل زینتی شامل ۰۰۰،۱۳۰ لامپ مصرف گردیده بود. ماكس بلوئه فرانسوی با ۲۵۹ ۲۳سرآشپز و پیش خدمت ده روز پیش از برگزاری مراسم جشن به ایران آمد و سرپرستی پذیرایی‌ها را بر عهده گرفت. همچنین در این مراسم ششصد روزنامه نگار، عكاس، فیلمبردار۲۴ و مفسر از سراسر جهان، كه حتی برخی از آنان به هزینه دولت ایران به شیراز آمده بودند، خبرهای این مراسم خیره كننده را به سرعت برای جهانیان مخابره می‌كردند.۲۵ بعد از تهیه مفصل این همه امكانات، یك چیز بسیار مهم كه باید در نظر گرفته می‌شد، اقدامات امنیتی و محافظت از محل جشن بود. در این مورد سه مركز نظامی و سازمانهای مهمی از نیروی هوایی، اطراف تخت جمشید را به دقت حفاظت می‌كردند. در شروع این جشنها عده زیادی محض احتیاط بازداشت شده بودند و چنین به نظر می‌رسید كه تا شعاع ۱۲۰ كیلومتری تخت جمشید هیچ گونه مزاحمی وجود ندارد. حساسیت نسبت به نگاه خارجیان به قدری بود كه حتی فقر را در روستاهای مخروبه تخت جمشید با دیوارهای آجری بلند محبوس و از چشم بینندگان مخفی كردند. ۲۶‌در شیراز نیز بیش از دویست تن از دانشجویان تحت بازداشت بودند. اقدامات شدید امنیتی در مجموع بر كشور فضایی همچون حكومت نظامی حكمفرا كرده بود. دهكده سران نیز توسط چهار هزار تكاور تفنگدار نیروی دریایی و یك سیستم فوق العاده امنیتی خودكار كه به چشم نمی‌آمد، محافظت می شد. ارتش در تمام مدت برگزاری جشن به حالت آماده باش درآمده بود. صدها هواپیمایی كه شاه تا آن زمان خریده بود، آماده محافظت از او بودند كه بزرگان جهان را به میهمانی شب تخت جمشید فراخوانده بود.۲۷ اما علی رغم تلاش گسترده رژیم برای جلوگیری از خرابكاری در طول برگزاری جشن، گروههای مخالف طی عملیاتی با منفجر كردن قسمتی از تاسیسات برق پایتخت، برای مدتی برق بخشی از تهران را قطع كردند. آنها حتی سعی داشتند كه یك هواپیمای متعلق به شركت «ایران ایر» را بربایند كه متعاقب عدم توفیق در این كار نه تن از مخالفان دستگیر شدند.۲۸

محمد مهدی موسی خان

پی نوشت ها

۱-غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، خدمات فرهنگی رسا، چاپ سوم، ۱۳۷۳، جلد اول، صص ۳۴۸و۳۴۹

۲- مختار حدیدی، پهلوی دوم و نمونه اندیشه های باستانگرایانه، فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، سال دوم، شماره پنجم، بهار ۱۳۷۷، ص۱۰۴

۳- صورت جلسات كمیسیون نظام شاهنشاهی تا دویستمین جلسه، برنامه پیشنهادی كمیسیون نظام، شماره۱، ص۱(موجود در كتابخانه موزه نظامی ارتش جمهوری اسلامی)

۴-فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، همان،ص۱۰۴

۵-دانشجویان پیرو خط امام، ایران دربند، بخش اول جلد۶، مركز اسناد لانه جاسوسی آمریكا، زمستان ۱۳۶۹، ص۱۰۷

۶- فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، همان، صص ۱۰۴و۱۰۵

۷- همان، ص۱۰۵

۸- یوسف مازندی، ایران ابرقدرت قرن، نشر البرز، چاپ سوم ۱۳۷۶،ص۵۳۸

۹- حمید روحانی(زیارتی)، نهضت امام خمینی، مركز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۴،جلد سوم ص۸۴۹

۱۰-همان، صص۸۴۹ و۸۵۰

۱۱- برای اطلاع از وضعیت مالی رژیم در طول این سالها، نگاه كنید به : فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، همان، صص ۱۰۶-۱۰۹

۱۲ـ یادداشتهای علم، متن كامل دست نوشته های امیراسدالله علم، جلد اول، انتشارات كتاب سرا، چاپ دوم۱۳۷۲،ص۱۱

۱۳-سید جلال الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، جلد دوم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، بی‌تا، صص ۱۶۷-۱۶۹

۱۴-فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، همان،ص۱۱۴

۱۵- مسعود بهنود، از سیدضیاء تا بختیار، انتشارات جاویدان، چاپ پنجم،۱۳۷۰،ص۵۵۹

۱۶- ماروین زونیس، شكست شاهانه، ترجمه: اسماعیل زند و بتول سعیدی، نشر نور، ۱۳۷۰،ص۱۳

۱۷- احسان نراقی، از كاخ شاه تا زندان اوین، ترجمه: سعید آذری، موسسه خدمات فرهنگی رساء، چاپ اول،۱۳۷۲،ص۶۲

۱۸- فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، همان،ص۱۱۵

۱۹- جیمز بیل، عقاب و شیر، ترجمه: مهوش غلامی، نشر كوبه، چاپ اول، ۱۳۷۱، ص۲۹۵

۲۰- حسنین هیكل، ایران روایتی كه ناگفته ماند، ترجمه: حمید احمدی، انتشارات الهام، چاپ اول، پاییز ۱۳۶۲،ص۱۷۲

۲۱- ویلیام شوكراس، آخرین سفر شاه، ترجمه: عبدالرضا هوشنگ مهدوی، چاپ هشتم، نشر البرز، ۱۳۷۱، صص۳۹و۴۰

۲۲- فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، همان،ص۱۱۴

۲۳- البته رقم آشپز و سرآشپز در منابع مختلف از ۱۳۱تا۱۶۰ نفر ذكر شده است، برای آگاهی بیشتر رجوع شود به: فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، همان، ص۱۱۵و احسان نراقی، از كاخ شاه تا زندان اوین،ص۶۲

۲۴- غلامرضا نجاتی، همان، ص۳۴۹

۲۵- یوسف مازندی، همان، ص۵۴۰

۲۶- احمد فاروقی و ژان لورویه، ایران برضد شاه، ترجمه: مهدی نراقی، انتشارات امیر كبیر۱۳۵۸،ص۴۱، همچنین حمید روحانی(زیارتی)، همان،ص۸۷۸

۲۷- مسعود بهنود، همان، ص۵۶۶

۲۸- برای اطلاع بیشتر از فعالیت سازمانهای چریكی در این دوره رجوع كنید به: یرواندآبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه: احمدگل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، نشر نی، چاپ اول، ۱۳۷۷،ص۶۰۶

۲۹- یوسف مازندی، همان،ص۵۳۹

۳۰- متن این خطابه در اكثر روزنامه ها و مجلات آن تاریخ موجود است.

۳۱- ویلیام شوكراس، همان، ص۴۸

۳۲- فریدون سنجر، حاصل چهل سال خدمت ۱۳۵۵-۱۳۱۶، انتشارات پروین، چاپ اول، تابستان۱۳۷۰، ص۲۳۴

۳۳- ویلیام شوكراس، همان،ص۴۰

۳۴- غلامرضا نجاتی، همان، ص۳۴۹

۳۵- مسعود بهنود، همان،ص۵۶۶

۳۶- فریدون سنجر، همان، صص۲۴۷-۲۴۹

۳۷- مسعود بهنود، همان، ص۵۶۸

۳۸- فریدون سنجر، همان،ص۲۵۰

۳۹- ویلیام شوكراس، همان،ص۴۳

۴۰- یوسف مازندی، همان، ص۵۴۰

۴۱- به نظر می رسید كه تا به اینجا كارها خوب پیش رفته باشد. اما ناهماهنگی ها و بی نظمیهایی نیز در برنامه جشن وجود داشت. از آن جمله در اولین روز ورود مهمانان، برای تیمسارها و سپهبدهای همراه آنان كه ایرانی بودند، مكان مناسب و غذای كافی در نظر گرفته نشده بود. برای اطلاع بیشتر رجوع شود به: فریدون سنجر، حاصل چهل سال خدمت، صص۲۳۸-۲۴۵

۴۲- برای اطلاع از میزان بدهی ایران به بانك جهانی رجوع شود به: فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، همان،ص۱۱۷

۴۳- یوسف مازندی، همان،صص۵۴۱و۵۴۲

۴۴- حمید روحانی(زیارتی)، نهضت امام خمینی، جلد سوم، ص۸۷۳، به نقل از روزنامه اطلاعات، مورخ ۲۷ مهرماه۱۳۵۰

۴۵- غلامرضا نجاتی، همان، ص۳۴۹

۴۶- جیمز بیل، همان،ص۱۷

۴۷- از سال ۱۳۴۶ به ابتكار فرح هرساله در ماه شهریور، مراسمی تحت عنوان جشن هنر در شیراز برگزار می شد.

۴۸- محمد علی(همایون) كاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، ترجمه: محمد رضا نفیسی و كامبیز عزیزی، نشرمركز، چاپ سوم، اسفند۱۳۷۲، صص۳۲۲و۳۲۳

۴۹- حمید روحانی(زیارتی)، همان، ص۸۶۵، به نقل از: روزنامه فارس، مورخه ۲۵/۲/۱۳۵۰

۵۰- همان، به نقل از روزنامه كیهان مورخه۲۰/۱/۱۳۵۰. برای اطلاع بیشتر از وضعیت مردم ایران هنگام برگزاری جشن رجوع شود به منبع فوق،ص۸۳۶ تا۸۷۲ و فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر، همان،صص۱۱۱-۱۲۰

۵۱- یوسف مازندی، همان،ص۵۴۱

۵۲- باقر عاقلی، نخست وزیران ایران از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی، انتشارات جاویدان، چاپ دوم،۱۳۷۴،ص۱۰۲۲

۵۳- مسعود بهنود، همان، صص۵۶۸ و۵۶۹

۵۴- یكی از شهرهای استان فارس

۵۵- سید جلال الدین مدنی، همان، صص۱۶۶ و۱۶۷

۵۶- فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، همان،ص۱۲۱

۵۷- سید جلال الدین مدنی، همان، ص۱۷۲

۵۸- حمید روحانی، همان، صص۸۷۲ و۸۷۳ به نقل از روزنامه اطلاعات ۲آبان ۱۳۵۰، مجله زن روز۲۶ تیر ۱۳۵۰ و بولتن خبرگزاری فارس شماره۱۳۶، ۱۲/۸/۱۳۵۰

۵۹- ماروین زونیس، همان،ص۱۳۶

۶۰- ویلیام شوكراس، همان،صص۴۸ و۴۹

۶۱- جمعی از نویسندگان، اعترافات شاه، ترجمه: منوچهر مهرجو، انتشارات هفته، چاپ اول، ۱۳۶۲، ص۱۵۴


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.