یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
مجله ویستا

تعریف کلیدی هنر فاخر


تعریف کلیدی هنر فاخر

نقدی بر فیلم «راه آبی ابریشم»

"راه آبی ابریشم" یکی از بارزترین آثاری است که انتظارات مخاطب خود را از فیلمی با تکیه بر جنبه های بصری، برآورده می سازد.این فیلم از اولین پلان خود وارد نص داستان شده و تا انتها نیز هیچ حشوی را (به جرات می توان ادعا کرد حتی در حد یک پلان) به خود نمی بیند.در چنین فیلمی که به مدد تکنیک منحصر به فرد عناصر گوناگونی، ممتاز شده، فیلمنامه نقش پرنگ تری نسبت به دیگر اجزا دارد،بنابراین باید ابتدا به فیلمنامه بپردازیم.

فیلمنامه "راه آبی ابریشم" اطلاعات قوی و مستندی دارد که نتیجه تحقیقات بزرگ نیا در سالها فیلمسازی بر روی دریا است. این اطلاعات،اگرچه جنبه ای تخصصی دارند اما به پیشبرد قصه کمک شایانی می کنند در حالی که قطعیت منطقی داستان را نیز بالا می برند. داستان فیلم بر روی این اطلاعات تخصصی سوار شده است. «شاذان بن یوسف»، جوانی است که در مکتب خانه شیراز تلمذ می کند و بنا به ماموریتی، با «سلیمان»، ناخدای پیر یک کشتی، عازم چین می شود. فیلم به شرح حوادثی می پردازد که از مبدا تا مقصد برای این کشتی و سرنشینانش به وقوع می پیوندد.

فارغ از داده های مفید فیلم در بعد تخصصی داستان، فیلمنامه اصرار فراوانی برای شناساندن کاراکترهایش به مخاطب دارد. «شاذان» از همان ابتدا به عنوان جوانی خوش قلب و پاک معرفی می شود، «سلیمان»، فردی عادل و مدبر، «ادریس» فردی کاربلد و البته بوالهوس; آنالیز این شخصیت ها در همان نیم ساعت ابتدایی فیلم رخ می دهد و بنابراین، درک حوادث فیلم برای تماشاگری که شاید به دلیل نوع گویش کاراکترها، دچار بی حوصلگی شود، بهترین راهکار ممکن است. فیلم با این برگ برنده، علی رغم اینکه وجاهت محتوایی خود را به اثبات می رساند، ترفندی می زند برای اینکه مخاطب، دچار کسالت خاطر نشود; نقیصه ای که عموما فیلم های تاریخی و فاخر با آن دست به گریبان هستند و از این رو "راه آبی ابریشم" توانست با رندی تمام از این مخمصه رهایی یابد.

نگاه واقع بینانه ای که در فضای تماتیک فیلم مستولی است از دیگر نقاط قوت فیلم شمرده می شود."راه آبی ابریشم" از اینکه در راه منطقی نشان دادن حوادثش، قهرمانانش را قربانی کرده و آنها را از گردونه داستان حذف کند ابایی ندارد و با تکیه بر جذابیت هایی که برای هر یک از شخصیت های فرعی خود خلق می کند، نمی گذارد نبض اصلی فیلم به کندی بگراید.ما در این فیلم با چند شخصیت کلیدی و چند شخصیت فرعی مواجهیم که هر یک از آنها،به نوعی در فیلم جریان ساز هستند.فیلم روابط چندگانه این شخصیت ها را پوشش می دهد که حذف چند کاراکتر نمی تواند شیرازه اصلی آنرا از هم بپاشاند.تکثر شخصیت های کلیدی در فیلم و فرمانروایی منطق بر روابط میان آنها،از بزرگترین امتیازاتی است که خود به تنهایی می تواند برگ برنده ای برای یک اثر داستانی باشد.

شاید بزرگترین ایراد فیلم، نوع پایان بندی آن باشد.مخاطب در این فیلم با انواع حوادث مترقبه و غیرمترقبه مواجه است: از طوفان ها و گردبادهای دریایی گرفته تا حمله دزدان دریایی و اسیر آمدن در جزیره بیگانگان. مواجهه قهرمانان فیلم با این اتفاقات، خواه ناخواه، یک فضای پرتنش و مخاطرهآمیز را در جلوی چشمان تماشاگر فراهم میآورد. فیلم شلوغی که حتی در سکانس های آرام خود نیز با دعوای سرنشینان کشتی مواجه است و از این رو تماما جذاب است اما پایان سرد و خوش آخر نمی تواند تکه ای مناسب برای این پازل پرهیاهو باشد.همه چیز به ناگهان آرام می شود و گویی این آرامش،ضدیت فراوانی با تنه فیلم دارد.مخاطب از اینکه در این فیلم فقط به شرح اتفاقات سفر بسنده می شود،راضی نیست و انتظار پایانی دیگر را دارد. شاید اگر پایان فیلم با غرق شدن کشتی و یا مرگ دیگر قهرمانان رقم می خورد، تناسب مناسب تری میان بدنه اصلی فیلم و پایان آن وجود داشت، اما این پایان خوش، برای مارکوپولوهایی که چندین بار رشادت های جسمی و علمی خود را به منصه ظهور نهاده بودند،چندان رضایت بخش نبود.

همچنین دیگر ایراد کمرنگ فیلم در اختلاط زبان پارسی قدیم و زبان امروزی بود. شخصیت ها در جاهایی به سیاق قدیمیان سخن می گفتند و در جاهای دیگر به زبان فارسی امروزی. البته این نقطه ضعف از دیدی دیگر می تواند نقطه قوت باشد; همانگونه که در قبل اشاره شد، غامض نبودن دیالوگ ها و اصرار بر سخن راندن قدیمی، از آن جهت که زمینه های کسالت خاطر مخاطب را فراهم نمی آورد، به نوعی یکی از نقاط قوت فیلم محسوب می شود.

توجه به ظرافتها نیز در این فیلم به دقت صورت پذیرفته است. حتی یک وسیله امروزی نیز در داخل کشتی و حتی در تمام لوکیشن های فیلم دیده نمی شود. وسایل، با دقت مثال زدنی ای به روزگار قدیم باز می گردد. طراح صحنه و لباس قصد ندارد با فرار از برخی سختی های ابزاری و مطالعاتی، مخاطب خود را فریب داده و بسیاری از سکانس های خود را زیرسبیلی رد کند. نوع پوشش بازیگران، اکوسیستم بازارهای عربی در قرن چهارم، نشان دادن آداب مردمان قدیم شبه قاره و آسیای شرقی و... همه و همه نشان از مطالعه و تحقیق مفصل تیم نویسندگی این فیلم دارد. به همین دلیل می توانیم مدعی شویم که این فیلم،یکی از فاخرترین آثاری است که به لحاظ تحقیق و نگارش در کتب عهد قدیم، بیشترین مطابقت را با عناصر آن روزگار فراهم آورده است.

جلوه های ویژه فیلم، آهنگسازی، فیلمبرداری، تدوین و کارگردانی، پنج مولفه ای هستند که در کنار فیلمنامه "راه آبی ابریشم"، بیشترین تکنیک را در جهت ساخت یک اثر فاخر به خرج داده اند. جلوه های ویژه به قدری حرفه ای ساخته شده اند که به سختی می توان آنها را از فضای طبیعی فیلم متمایز کرد.آهنگسازی شرقی اثر نیز، تکه ای از جذابیت فیلم است. فیلمبرداری سخت و در بسیاری از اوقات، تراولینگ در شرایط عجیب، بسیار حرفه ای و تکنیکی صورت پذیرفته است. تدوین این فیلم پرحادثه و پرلوکیشن هم آنقدر خوب انجام شده که تنها در یک جا،این قطع نگاتیو به چشم می خورد و آن زمانی است که روز شده و سرنشینان کشتی به جسد ادریس و دیگر یارانش می نگرند. درمورد کارگردانی هم،جای شکی نیست که این اثر،پخته ترین کار اجرایی "محمد بزرگ نیا" است; سکانس های جامع و کوتاه، هماهنگی میزانسن با سایر عوامل، پرداختی یکدست در تمام لحظات فیلم و... از امتیازات کارگردانی بزرگ نیا در این فیلم است.

فیلم با بهره گرفتن از منطق روایی و تکنیکی،یکی از خوش ساخت ترین فیلمهای چند سال اخیر سینمای ایران را رقم زده است. اینکه در شرایط کنونی مخاطبان سینما آنطور که باید و شاید از این فیلم تاثیرگذار در ژانر خود،اسقبال به عمل نمی آورند، محتاج یک آسیب شناسی فنی است;یک آسیب شناسی جامع که سالها پیش باید انجام می شد تا امروز، با مردمی مواجه باشیم که برای تماشای "راه آبی ابریشم" در صفهای چند متری به انتظار نشسته اند.

نویسنده : مجتبی اردشیری