پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا

فیلم هایی که دوباره ساخته می شود


فیلم هایی که دوباره ساخته می شود

آلفرد هیچکاک یکی از کارگردانان مطرحی است که برخی فیلم های خود را بازسازی کرده است

وقتی صحبت از نسخه دوباره‌سازی‌شده یک فیلم سینمایی می‌شود، معمولا منظور فیلمی است که با نگاهی به قصه یک فیلم موفق دیگر ـ که یک محصول قدیمی است ـ ساخته شود و قصه آن فیلم را به عنوان موضوع و دستمایه اصلی انتخاب کرده است. این فیلم‌ها قسمت دوم یا دنباله‌ای بر آن فیلم قدیمی به حساب نمی‌آیند، بلکه فیلم مستقل و تازه‌ای هستند که با الهام از‌ آن فیلم قدیمی ساخته شده‌اند.

برای مثال «یاران اوشن» محصول سال ۲۰۰۱ ساخته استیون سودربرگ نسخه دوباره‌سازی‌شده فیلمی قدیمی به همین نام است که سال ۱۹۶۰ ساخته شده بود. در حالی که «بتمن» ۱۹۸۹ یک تفسیر مجدد و تازه از قصه کمیک استریپی و ابرقهرمانانه‌ای بود که به عنوان دستمایه اصلی برای تولید فیلم بتمن سال ۱۹۶۶ هم مورد استفاده قرار گرفت. با در نظرگرفتن برخی اشتباه‌ها، نسخه‌های دوباره‌سازی‌شده فیلم‌های سینمایی تغییراتی در مضمون، حال و هوا و کاراکترهای نسخه اصلی می‌دهند. برای مثال، فیلم «ماجرای تامس کراون» سال ۱۹۶۸ روی یک سرقت بزرگ از بانک تمرکز کرده بود، ولی نسخه دوباره‌سازی‌شده‌ آن سال ۱۹۹۹ در ارتباط با یک سارق حرفه‌ای و کهنه‌کار است که در کار سرقت اشیاء و آثار باارزش و کمیاب هنری است.

زمانی که «شغل ایتالیایی» محصول سال ۱۹۶۹ توسط اف‌گری‌گری سال ۲۰۰۳ دوباره‌سازی شد، همین وضعیت ماجرای تامس کراون تکرار شد. در نسخه دوباره‌سازی‌شده شغل ایتالیایی با بازی مارک والبرگ، برخی از عناصر اصلی قصه نسخه اورجینال مورد استفاده قرار گرفت و در همان زمان، چیزهای تازه‌ای به آن اضافه شد که در نسخه اصلی حضور نداشت. یک مثال قابل ذکر دیگر در این رابطه، فیلم کلاسیک و تحسین‌شده «صورت زخمی» هاوارد هاوکس محصول سال ۱۹۳۲ است. برایان دی‌پالما این فیلم را سال ۱۹۸۳ با بازی درخشان آل‌پاچینو دوباره‌سازی کرد. در قصه نسخه اصلی مضمون تجارت غیرقانونی نوشیدنی‌های الکلی، حرف اصلی را می‌زد، اما دی‌پالما در فیلم این مضمون را به تجارت مواد مخدر و کوکائین تغییر داد.

بعضی وقت‌ها کار ساخت نسخه دوباره‌سازی‌شده یک فیلم را همان فیلمسازی به عهده می‌گیرد که نسخه اصلی را کارگردانی کرده بود. اثر کلاسیک سیاه و سفید «قصه علف‌های هرز شناور» یاسوجیرو ازو، چند سال پس از ساخت توسط همین فیلمساز تبدیل به یک فیلم رنگی شد. آلفرد هیچکاک استاد دلهره سینما هم سال ۱۹۵۶ «مردی که زیاد می‌دانست» خود را دوباره‌سازی کرد. نسخه اصلی سال ۱۹۳۴ یک فیلم سیاه و سفید بود و نسخه جدید از عنصر رنگ بهره گرفت.

سیسیل بی‌دومیل هم همین کار را سال ۱۹۵۹ با فیلم «ده فرمان» خود کرد. او که نسخه سیاه و سفید و صامت ده فرمان را سال ۱۹۲۳ ساخته بود، با بهره‌گیری از صدا و رنگ سال ۱۹۵۹، اثر کلاسیک دیگری را ارائه کرد که ارزشی همسنگ و برابر فیلم قبلی خود پیدا کرد. میشل‌ هانکه، فیلمساز اتریشی‌تبار فرانسوی سینما سال ۲۰۰۸ نسخه انگلیسی‌زبان «بازی‌های مسخره» را کارگردانی کرد. این فیلم نسخه دوباره‌سازی‌شده فیلم سال ۱۹۹۷ او بود که به زبان فرانسوی ساخته شده بود. نسخه جدید دقیقا همان فیلم قبلی بود که نما به نما از نسخه اصلی کپی‌برداری شده بود و این بار فقط زبان آن تغییر کرده بود. مارتین کمپل (کارگردان «نقاب زورو»)‌ هم سال ۲۰۱۰، اقتباسی سینمایی از مجموعه موفق تلویزیونی خود «لبه تاریکی» را با بازی مل گیبسون ارائه داد، نسخه‌ای که نتوانست موفقیت نسخه اصلی تلویزیونی را تکرار کند.

حال و هوای جدید

الزاما تمام فیلم‌هایی که صاحب نسخه جدید می‌شوند با همان نام قدیمی خود به روی پرده سینماها نمی‌روند و گاهی اوقات همراه با حال و هوای تازه، نام تازه‌ای هم پیدا می‌کنند. فیلم سال ۱۹۶۶ چارلز والترز به نام «راه برو، ندو» با بازی کری گرانت نسخه دوباره‌سازی‌شده کمدی دوران جنگ جهانی دوم The more The merrier است. این مثال مربوط به تغییرنام، بیشتر شامل آن دسته از فیلم‌های خارجی‌زبانی می‌شود که صاحب نسخه انگلیسی‌زبان می‌شوند. در این رابطه می‌توان فیلم‌هایی مثل نقطه بدون بازگشت (نسخه دوباره‌سازی‌شده فیلم فرانسوی «نیکیتا»)‌، آسمان وانیلی (فیلم اسپانیایی «آبره لوس اوجوس»)‌، هفت دلاور (فیلم ژاپنی «هفت سامورایی»)‌، بخاطر یک مشت دلار (فیلم ژاپنی «یوجیمبو»)‌، رفتگان (فیلم کره‌ای «موضوعات داخلی»)‌ و بگذار وارد شوم (فیلم سوئدی «بگذار نفر درست وارد شود»)‌ را مثال زد.

با آن که بعضی وقت‌ها نمی‌توان تعریف مشخصی از جنبه‌های مختلف یک فیلم دوباره‌سازی‌شده ارائه کرد و فقط می‌توان یک نقطه مشترک و در حال گسترش مشابه را در بهره‌گیری از قصه مجموعه‌های تلویزیونی ـ معمولا ـ‌ موفق، برای تولید نسخه‌های دوباره‌سازی‌شده سینمایی پیدا کرد. چند سالی است که صنعت سینما گرایش عجیبی برای تبدیل‌کردن مجموعه‌های کلاسیک تلویزیونی به فیلم‌های دنباله‌دار سینمایی پیدا کرده است و از قصه و مضمون آنها بعنوان مواد اصلی کار بهره‌ می‌گیرد. برخی از این فیلم‌ها در کمال تعجب فروش بسیار پایینی در جدول گیشه نمایش سینماها می‌کنند و برخی از آنها، انعکاس ضعیفی از مضمون اصلی نسخه‌های اورجینال تلویزیونی خود هستند. در این رابطه می‌توان نمونه‌هایی مثل افسونگر با بازی نیکول کیدمن، مریخی محبوب من، دادلی دورایت و هیلی‌بیلی‌های بورلی را ذکر کرد، اما برخی مجموعه‌های دیگر مثل ماموریت غیرممکن (که در ایران با نام «بالاتر از خطر» روی آنتن رفت)‌، سفرهای ستاره‌ای (در ایران: پیشتازان فضا)‌ و خانواده آدامز، با موفقیت بسیار زیادی در زمان تبدیل‌شدن به فیلم‌های سینمایی روبه‌رو شدند.

تلویزیون وارد می‌شود

رسانه تلویزیون یکی از منابع مهم دنیای سینما برای تولید نسخه‌های دوباره‌سازی‌شده فیلم‌های سینمایی است. تا دو دهه قبل، صنعت سینما توجه زیادی به این امر نداشت، اما این روزها تبدیل‌کردن یک مجموعه قدیمی و موفق تلویزیونی به یک فیلم سینمایی، بصورت مد روز درآمده است. اگر زمانی تهیه‌کنندگان سینما هرچند وقت یکبار به سراغ دوباره‌سازی سینمایی یک کار پربیننده تلویزیونی می‌رفتند، در حال حاضر برای انجام این کار با هم رقابت سختی دارند و سعی می‌کنند از یکدیگر سبقت بگیرند.

کار دوباره‌سازی سینمایی مجموعه‌های تلویزیونی، تنها اختصاص به تهیه‌‌کنندگان آمریکایی یا مجموعه‌های آمریکایی ندارد. کم نیستند مجموعه‌های اروپایی (بویژه انگلیسی)‌، آسیایی و آمریکای لاتینی که صاحب نسخه‌های سینمایی انگلیسی‌زبان می‌شوند. این در حالی است که اهالی صنعت تلویزیون هم در اقدامی مشابه، فیلم‌های موفق سینمایی را تبدیل به مجموعه‌های دنباله‌دار تلویزیونی کرده‌اند. یکی از تهیه‌کنندگان تلویزیونی می‌گوید: «چیزی که عوض دارد، گله ندارد!» اگر صنعت سینما می‌تواند نسخه‌های دوباره‌سازی‌شده سینمایی مجموعه‌های تلویزیونی را تهیه کند، چرا رسانه تلویزیون هم دست به چنین کاری نزند؟ مجموعه‌هایی مثل مش، آدم‌های عجیب و غریب، نیکیتای مونث، کوه‌نشین‌ ‌/‌ های‌لندر، ایندیانا جونز جوان، ترمیناتور و بانی خون‌آشام تعدادی از مجموعه‌های موفق و پربیننده تلویزیونی هستند که می‌توان آنها را نسخه‌های دوباره‌سازی‌شده تلویزیونی تعدادی از فیلم‌های سینمایی دانست.

تصور تازه یا تعمیرکردن؟

از زمانی که صنعت سینما کار دوباره‌سازی نسخه‌های قدیمی فیلم‌های سینمایی و مجموعه‌های تلویزیونی را شروع کرده، برای اهل فن و منتقدان سینمایی این سوال مطرح بوده که انجام این کار به معنی ارائه یک تصور تازه از اثری قدیمی است یا خود تعمیرکردن آن؟ به همین خاطر است که این نسخه‌های جدید سینمایی معمولا خیلی به نسخه اصلی خود نزدیک و وفادار نیستند. حتی تعداد زیادی از تهیه‌کنندگان سینمایی هنگام تبلیغ و بازاریابی برای محصولات خود، روی این نکته تاکید می‌کنند که محصول جدید آنها کپی‌برداری از نسخه قدیمی و اصلی نیست. نسخه‌های جدید بعضی وقت‌ها نام و مضمون نسخه اصلی را حفظ می‌کنند، ولی تفاوت‌های کم و زیادی با نسخه اصلی دارند.

ورایتی

مترجم: کیکاووس زیاری