پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا

بگذارید بچه ها طعم مسئولیت رابچشند


بگذارید بچه ها طعم مسئولیت رابچشند

پدر و مادر نباید وظایف دانش آموزی بچه ها را برعهده بگیرند

صبح قبل از این که چشم باز کنیم و از رختخواب کنده شویم مادر چند بار صبورانه با صدای پرمهر خود صدایمان کرده بود. پس از بیدار شدن و شستن دست و صورت اولین کارمان این بود که باید سر سفره صبحانه بنشینیم و حتی شده چند لقمه صبحانه نوش جان کنیم. بماند که البته از بوی نان داغ و چای تازه دم کشیده که مادر هر صبح زحمتش را می‌کشید هم نمی‌شد چشم پوشید. بعد از صبحانه هم می‌رفتیم سراغ کیف و روپوش مدرسه که مادر هر شب قبل از خوابیدن ما آن را کنارمان جمع می‌کرد. این رویه مادر (بجز آماده کردن صبحانه) فقط چند سال اول مدرسه ادامه داشت، بعد باید یاد می‌گرفتیم که شب قبل از خوابیدن باید کیف و لباس‌های مدرسه را مرتب کنیم تا صبح هراسان و نگران دنبال چیزی نگردیم.

بعد از برگشتن از مدرسه هم باید بطور منظم هر چیزی را در جای مناسب خود می‌گذاشتیم. تکالیف‌مان را هم بدون این که مادر مدام انجام آنها را به ما گوشزد کند، بموقع انجام می‌دادیم (البته در بیشتر مواقع هم دیکته‌مان را از روی کتاب می‌نوشتیم و با خودکار قرمز به آن نمره می‌دادیم!) انجمن اولیا و مربیان و یا مسئولان و معلمان مدرسه هرگاه با مادر کاری داشتند او به مدرسه می‌رفت هر سال به غیر از روز اول مهر هیچ گاه ما را به مدرسه نمی برد یا از مدرسه برنمی‌گرداند. راه را از چاه به ما شناسانده بود، پس خودمان می‌رفتیم می‌آمدیم و لذت همراهی او با ما تا مدرسه فقط یک روز در سال بود.

اما الان که هر روز صبح از کنار دبستان ابتدایی سر کوچه که رد می‌شوم به زحمت می‌توانم کودکی را پیدا کنم که مادر کنارش نباشد. نه فقط کنارش است که کوله‌پشتی و قمقمه و احیاناً کار دستی‌اش را هم خود به دست می‌گیرد. هر روز که این صحنه را می‌بینم از خودم می‌پرسم کار مادر ما اشتباه بود یا این مادرها. چرا مادر هر روز صبح زود از خانه بیرون می‌رفت تا با نان داغ و تازه برگردد، اما امروز بیشتر مادرها (آن هم خانه‌دار نه شاغل) به یک شیر پاکتی کوچک و یک کیک و کلوچه بسنده می‌کنند. چرا امروز مادرها باید بارها و بارها از بچه‌ها بخواهند و یا حتی خواهش کنند که مشق‌شان را بنویسند و زود بخوابند.

به نظر می‌رسد بچه‌هایی که در گذشته پای درس و مشق می‌نشستند و اغلب کارهایشان را خود انجام می‌دادند، امروز مسئولیت‌پذیرتر از بچه‌هایی هستند که بار سنگین وظایف‌شان روی دوش مادرها گذاشته شده است. به این خاطر که در گذشته شرایط اجتماعی و فرهنگی خانواده و جامعه به گونه‌ای بود که بچه‌ها برای پذیرش مسئولیت‌های کوچک و بزرگ آماده می‌شدند، اما امروزه روش‌های تربیتی و آموزشی که در پیش گرفته‌ایم بچه‌ها را کمتر به آن سمت و سو سوق می‌دهد.

دکتر علیرضا شریفی عضو پژوهشگاه تعلیم و تربیت در این باره می‌گوید: «در گذشته خانواده‌ها پرجمعیت و تعداد بچه‌ها زیاد بود، بنابراین بچه‌ها موظف بودند بخش زیادی از مسئولیت‌ها و کارها را برعهده بگیرند، اما امروزه خانواده‌ها هسته‌ای و کوچک شده‌اند، به همین خاطر زمان بیشتری صرف بچه‌ها می‌شود که در اغلب مواقع تعداد آنها از دو نفر بیشتر نیست. بنابراین توجه به بچه‌ها، کارها و نیازهایشان با گذشته قابل مقایسه نیست.»

وی فرزند محوری و نه فرزند سالاری را در خانواده هسته‌ای امروز مورد توجه قرار داده و توضیح می‌دهد: «امروز کودک در برنامه‌ریزی‌های خانواده در کانون توجه قرار گرفته است.

بخش زیادی از مسئولیت بچه‌ها را هم والدین بویژه مادر برعهده گرفته، همین مسئله موجب شده بسیاری از بچه‌ها نتوانند با مشکلات و مسائل خود روبه‌رو شده و برای آن راه‌حلی بیابند، در نتیجه مسئولیت‌پذیری آنان دچار خدشه می‌شود.

از طرفی در خانواده گسترده گذشته تعداد بچه‌ها بیش از امروز بود. بچه‌های بزرگتر موظف بودند به غیر از انجام کارها و مسئولیت‌های خود، در نگهداری و انجام کارهای خواهر و برادرهای کوچکتر خود، مادر را کمک کنند.

به همین دلیل از سوی پدر و مادر کمتر مورد توجه قرار می‌گرفتند. سطح اقتصادی اکثر خانواده‌ها هم به گونه‌ای بود که به برخی از نیازهای کودکان پاسخ داده نمی‌شد، به همین خاطر است که امروزه بسیاری از خانواده‌ها به رغم میل بچه‌ها آنان را در کلاس‌های مختلف ثبت‌نام کرده و آن چنان با ذوق و شوق از توانمندی‌ بچه‌ها صحبت می‌کنند که گویا خود در این کلاس‌ها حضور پیدا کرده و آموزش دیده‌اند.

به این دلیل که درواقع این مادران کاستی‌ها و کمبودهایی را که در گذشته با آن روبه رو بودند امروز می‌خواهند در کودک خود پاسخ دهند.»

● مادران شاغل کم نمی‌گذارند

همراه با تغییرات اجتماعی و فرهنگی تعداد زنان شاغل نیز در خانواده‌ها افزایش یافته است. مادرانی که ساعت‌های متمادی را در محل کار خود صرف می‌کنند، وقتی به خانه می‌رسند در اغلب مواقع خود را فراموش کرده و همه توان خود را به کار می‌گیرند تا به زعم خود همه ساعت‌هایی را که در کنار کودک خود نبوده‌اند به نوعی جبران کنند.

به همین خاطر در اغلب مواقع هیچ یک از خواسته‌های او را بی‌پاسخ نمی‌گذارند.

بنابراین باید به این مسئله آگاه باشیم که توجه بیش از حد به فرزندمان چه از نظر تربیت و چه از نظر آموزش آنها موجب می‌شود مسئولیت‌پذیری آنها از نظر پنهان شود. بدانیم اگر آنها در انجام بسیاری از وظایف‌شان چه امروز که کودکی بیش نیستند و چه فردا که پدر و مادر خواهند بود به این خاطر است که ناتوان و یا کم توانند و در هر مسئله کوچک و بزرگ به ما متکی هستند بدانیم که در شیوه تعلیم و تربیتی که در پیش گرفته بودیم نقصان و کاستی وجود داشته که از نظر ما پنهان شده است. کودک در هر سنی باید توانایی‌های متناسب با آن را کسب کند و به کار گیرد. توجه بیش از حد و یا کمتر از آن به فرزندمان موجب می‌شود که آنان یا در کودکی‌شان بمانند و یا بدون سپری کردن دوره کودکی بزرگ شوند.