پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

انتخابات آمریکا , گزینش رئیس جمهور دنیا


انتخابات آمریکا , گزینش رئیس جمهور دنیا

کشور ایالات متحد آمریکا را میتوان یک دنیای کوچک شده ای تصور کرد که همه کشورهای دیگر در آنجا نمایندگان یا کلنی های خود را دارند , منتها اروپائی ها و به ویژه انگلستان سهم بیشتری نسبت به جمعیت کشور مبدآ دارند

کشور ایالات متحد آمریکا را میتوان یک دنیای کوچک شده ای تصور کرد که همه کشورهای دیگر در آنجا نمایندگان یا کلنی های خود را دارند ، منتها اروپائی ها و به ویژه انگلستان سهم بیشتری نسبت به جمعیت کشور مبدآ دارند . از این رو مردم قریب به اتفاق کشورها آمریکا را وطن دوم خود میدانند . در واقع این کشور هنوز وضعیت یک کشور سنتی یا نرمال به مفهوم متعارف را ندارد . در این رابطه و در بین انواع گرایشها وتضادها از ابتدای پیدایش این کشور یک تضاد پررنگ تر بوده و هست و در آینده جدی تر هم خواهد شد :

ـ کشمکش بر سر این است که : آمریکا باید بیشتر در خدمت خودش باشد یا بیشتردر خدمت خارج .

جنگ استقلال که طی آن ارتش استعماری بریتانیای کبیر را شکست دادند تاکنون مهمترین رویداد در این روند طولانی میباشد . با وجود اینکه هرساله جشن استقلال در آمریکا با شکوه تمام برگذار میشود به باور من پروسه استقلال این کشور هنوز تکمیل نشده . البته سایر کشورها هم همینطور و همگی زیر سایه حکومتی بی نام و نشان قرار دارند که به زعم من ترکیبی از بانکداران بزرگ و اشراف عالی مقام دنیا میباشند . این استادان اعظم هنوز کنترل مستقیم یا غیر مستقیمی بر دولتها و مجالس و سازمان ملل و ارتشها و دستگاههای اطلاعاتی و حتی سازمانهای مخالف خود مانند گروههای بزرگ تروریستی و غیره را دارند . همین حکومت جهانی ابزارهای مالی و تحقیقاتی و علمی بسیار گسترده ای را به علاوه صدها هزار روشنفکر و دانشمند در خدمت خود دارد . تلاش اول او این است که کارها را تا جای ممکن به خوبی و خوشی پیش ببرد .

ولی اگر کارها با مشکل جدی روبرو شد و یا منافع خاصی اقتضاء کرد از به کار بردن اوج شقاوت و بی رحمی هم ابائی ندارد . جنگهای بزرگ ۵۰ سال اخیر ، سر نوشت کندی ها ، گاندی ها ، ذولقار علی بوتو، شاه ایران و بسیاری دیگر را تحقیق کنید شاید نقش استاد آشکار شود . البته آنان در نیمه اول قرن بیستم دو درگیری خانوادگی هم پیداکردند که به صورت دو جنگ جهانی اول و دوم نمود بیرونی پیدا کرد و سپس باهم مجددا به سازش رسیدند و آن توافق و رهبری آنان تا به امروز با خطر جدی روبرو نشده . با این نگاه کلی به انتخابات آمریکا میپردازم .

مفاهیمی مانند دموکراسی ، جوامع آزاد ، سرمایه داری یا اقتصاد آزاد ، سر مایه داری دولتی ، بخصوص در این اواخر مورد توجه زیادی قرار گرفته . بدون اینکه وارد این مباحث شوم و اگر بخواهم با ملاک قرار دادن آنچه امروزه ، که خوب یا بد در عمل وجود دارد ، مقایسه نسبی انجام دهم تصور میکنم هنوز این دموکراسی محدود در وجوه عمده اش در کشور آمریکا از سایر کشورهای بزرگ دیگر بیشتر است . با این مقایسه نسبی بقیه موضوع را دنبال میکنم .

▪ در باره این مبارزه انتخاباتی نظریات متنوعی ابراز میشود : گروهی میگویند جنگ زرگری است گروهی دیگر آنرا نمایش یا تبلیغ دموکراسی آمریکائی میدانند و دیگران آنرا به چیزهای دیگری تعبیر میکنند . به نظر من این مهمترین مبارزه واقعی موجود در جهان است و نه فقط مردم آمریکا بلکه همه قدرتها و همه مردم جهان درگیر و یا حساس به آن هستند . در هر حرکت یا جنبشی از هر نوعی که باشد گروههای متفاوت اجتماعی شرکت میکنند که به لحاظ عددی بسیار متفاوت هستند ولی همواره یک هسته رهبری کننده دارد . در صورت پیروزی همان بخش رهبری کننده و نزدیکانش معمولأ بیشترین استفاده را میبرند و زندگی بقیه گاه در مجموع بهتر میشود و گاه بسیار بدتر از سابق . دو حزب دموکرات و جمهوریخواه آمریکا هم شامل همین الگو هستند با این ویژگی که هردو آنها را گروههای دیگری کنترل و هدایت میکنند که در میان آنان بانکداران بزرگ جهان دست بالا را دارند .

با این تعبیر و با آن مقدمه موضوع مهمتر این مبارزه انتخاباتی همان ایفای نقش بین المللی یا ملی بیشتر و یا کمتر است . حزب دموکرات برنقش بین المللی بیشتر و حزب جمهوری خواه بر نقش ملی بیشر اسرار می ورزد . به زبان دیگر یکی بر اراده جامعه جهانی و دیگری بر اراده آمریکا تأکید دارد . برتری حامیان نقش بین المللی به معنی نفوذ بیشتر خارجیان در آمریکا هم هست و به عکس . حمایت آشکار یا پنهان مردم و دولتهای خارجی ار آقای باراک اوباما نشانه واضح این جنبه انتخابات آمریکا میباشد . یعنی در این مبارزه انتخاباتی همان مبارزه دیرینه برسر استقلال آمریکا هم ادامه و هم رنگ بیشتری دارد .

● دعوای رهبری

همانطور که گفته شد مرکزی بالاتر فعالیتهای هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه را تحت نظارت دارد و برایش فرق چندانی نمیکند که این برنده شود یا آن . آن مرکز که میتوان تصور کرد شبیه یک کمیسیون است عمدتآ خارجی و یا بین المللی و یا به بیانی دیگر چند ملیتی است و آمریکا فقط یکی ازجناح هایش هست . وقتی رویدادهای اقتصادی سیاسی و نظامی چندسال اخیر را در ذهن خود مرور میکنم و رابطه و پس و پیش آنها را در نظر میگیرم اینطور نتیجه میگیرم که نه مرکز رهبری تغییر کرده و نه هدفش بلکه فقط تاکتیک یا روش رسیدن به مقصود را اصلاح و به روز update کرده . از قرار معلوم چوب لای چرخ تیم جرج بوش دوم گذاشتند و یا او را به بیراهه سوق دادند زیرا به هرحال بوش به قدرتهای خارجی که نام جامعه جهانی را بر خود نهاده اند روی خوشی نشان نمیداد . البته آن جامعه جهانی چیزی اساسأ سوای آمریکا نمیخواهند فقط خوششان نمیآید آمریکا هم عمل کننده و هم تصمیم گیرنده اصلی باسد . قدرتهای بین المللی میخواهند آمریکا مانند پهلوانی یا به اصطلاح عامیانه گنده لاتی باشد که از شاه فرمان میگیرد و خیال میکنم این شاه همان دربار بریتانیای کبیر است که هرچند دیگر کبیر نیست ولی کبر خود را حفظ کرده و هنوز در مستعمرات سابق خود که آمریکا هم یکی از آنان است حداقل نفوذ فراوان دارد . در جائی خواندم که ۱۷ نفر از ۴۳ رئیس جمهور سابق آمریکا عضو فراماسون بوده اند . هر کس فرصت دارد برود تحقیق کند و صحت یا سقم این مطلب را در بخش نظردهی بنویسد .

● حزب جمهوری خواه

راجع با این حزب گفتگو بسیار شده و از آن میگذرم . در مجموع حزب جمهوری خواه وضعیت با ثبات تر دارد و آقای جان مک کین ظاهرأ گرایش به جناح میانه رو حزب دارد .

● حزب دموکرات

حزب دموکرات در حال حاضر از پایگاه اجتماعی گسترده تری برخوردار است ولی اختلافات درونیش بیشتر است . شعار اصلی حزب دموکرات که همه جا را مزین کرده change است . همین change را من بررسی میکنم و بقیه اش که انواع وعده های دلنشین به ویژه برای طبقات محروم و جوانان و دانشجویان که بیشترین مشتاقان آقای باراک اوباما میباشند با خودتان . از صحبتهائی که در باره change و همزمان انتقادهای تند و تیز که به کارهای دولت بوش میشد منطقأ میشد نتیجه گرفت حزب دموکرات کارهائی که بوش کرده نمیکند و کارهای ابتکاری و از نوع دیگر خواهد کرد . طی بحران مالی اخیر آمریکا ، که در ایجاد زمینه های آن هردو حزب نقش داشتند و مصوبه های مجالس آمریکا گواه آن است ، وزیر خزانه داری دولت بوش طرح ۷۰۰ میلیار دلاری معروف به resque plan را مطرح و آقای جرج بوش تآکید و حتی تهدید فراوان میکرد که باید تصویب شود .

در ابتدا اکثریت اعضای حزب جمحوریخواه مخالف این طرح بودند . ولی حزب دموکرات و بویژه آقای باراک اوباما تاکید فراوان و پر حرارتی برای تصویب آن داشتند . وقتی هم که سرانجام این طرح به تصویب رسید رآی مثبت دموکراتها بسیار بیشتر از جمهوری خواهان بود . اگر این بحران مالی خرابکاری یا نتیجه سیاست های غلط دولت بوش بوده پس چرا دموکراتها در اجرای طرح بوش حرارت و نگرانی بیشتری داشتند ؟ این resque plan در عمل چیزی نیست جز جبران زیان وام دهندگان و بانکهای بزرگ آمریکائی و خارجی مانند ژاپن ، چین ، روسیه ، هند و امثال اینها از جیب مردم آمریکا و از طریق افزایش مالیات . زیانی که مقصر خود بانکها و مشتریانشان بودند تاوان آنرا باید مردم آمریکا بپردازند . این اصل ماجرا است و بقیه حرفها ، حکایتهای شیرین . پس آن شعار change و دفاع از مردم چه شد ؟ میگویند سالی که نکوست از بهارش پیداست .

● طرح نو

با وجود همه اینها حزب دموکرات ، با استفاده از راهنمائی و حمایت قدرتهای بزرگتر از خود ، طرح بسیار حساب شده ای برای فعالیتهای خود تنظیم کرده و در اجرای آن هم تا به حال موفق بوده . به تصور من حزب دموکرات گام به گام دارد خود را منزه از تمام آن چیزهائی که اقدامات دولت بوش را کند یا بی اثر یا نیمه کاره میکرد ، میسازد . و به بیان دیگر دارد کاری میکند که وقتی روی کار آمد و خواست عمل بکند دیگر آن وصله هائی را که به بوش و حزبش چسبانده بودند نتوانند به دموکراتها بچسبانند . سیاست های مبارزات انتخاباتی حزب دموکرات ، مقدمه و یا پیش زمینه مناسبی را فراهم میکند که این حزب بعدأ همان هدف های دولت بوش یعنی سیاستهای دولت جهانی را این بار با قاطعیت به اجرا بگذارند و دهان همه از قبل بسته شده باشد .

● نتیجه انتخابات ؟

در مواقعی که اوضاع اقتصادی خراب باشد و شاخصهای عمده سهام سقوط کرده باشد مردم چه به حق چه به ناحق گناه را به گردن دولت یا حزب حاکم میاندازند و از آن روگردان میشوند . در این هنگام هرمخالف ظاهری یا واقعی هرچه بگوید که مردم را تسکین دهد و یا حرف دل آنها را با کلام آتشین و یا وعده های دلنشین به زبان آورد مردم برایش سرو دست میشکنند . قریب به اتفاق مواقع چنین بوده و درنتیجه به نظر من آقای باراک اوباما برنده این میدان خواهد بود مگر چیزی فوق العاده و استثنائی روی دهد که در لحظه آخر ضعف های حزب دموکرات را بزرگنمائی کند و مستقل ها و مرددها را در لحظه آخر به سوی جمهوری خواهان براند . یکی از ضعفهای حزب دموکرات عدم انتخاب خانم هیلاری کلینتون با پشتوانه ۱۸ ملیون رای به عنوان معاون رئیس جمهور و در عوض برگزیدن آقای جوزف بایدن که خود در مبارزه مقدماتی از خانم کلینتون شکست خورده بود و فقط نود هزار رآی اورد ، میباشد . لابد حزب دموکرات در انتخاب معاون مصالح مهم تری را در نظر گرفته . مسئله دیگر کدورت های نژادی است که هنوز ته دل بسیاری از آمریکائیان وجود دارد که ممکن است به بهانه ای تأثیر کند .

● بعد از انتخابات ؟

به باور من اقتصاد آمریکا و بقیه دنیا هنوز مرحله رکود خود را به پایان نرسانده . شاخص های سهام بعد از انتخابات ممکن است یکی دو ماهی بهبود نسبی یابند ول هنوز جای زیادی برای پائین آمدن دارند . هنوز خیلی مانده که بازار مسکن و اعتبار credit وضعیت مرتبی پیداکنند . کسر بودجه هم که اساس همه مشکلات نامبرده است جنون آسا سر به فلک گذاشته . اینها در آینده مردم آمریکا را دچار گرفتاری بیشتری خواهد کرد . متأسفانه جوانان و دانشجویان به وجد آمده با وعده و وعید سرخورده خواهند شد . در نتیجه مردم ناراضی خشم وناخشنودی خود را با شدتی بیشت متوجه دولت آینده خواهند کرد . به همین سبب رئیس جمهور آینده از هر حزبی باشد و صرف نظر از اینکه شایسته یا ناشایست باشد قاعدتأ یکی از نامحبوب ترین روسای جمهور تاریخ آمریکا خواهد شد . مطابق شرایط موجود و آینده بروز ناآرامی ها در آمریکا دور از انتظار نخواهد بود . بنابراین خوشا به سعادت آنکه بازنده شود .

ولی همه اینها به این معنی نیست که آمریکا به عنوان یک کشور و نه دولت های رفتنی آنقدر درمانده شده که هر کس هر چه خواست سرش بیاورد . بویژه با پیروزی باراک اوباما که وجهه صدمه دیده آمریکا موقتأ هم شده ترمیم مییابد ، هنوز آن قدرت را دارد که اگر قرار باشد غرق هم بشود چند تا را قبل از خود عرق کند . باید دانست یکی از پیامدهای سقوط اقتصاد و شاخصهای عمده سهام در جهان و در رآس آنها داوجونز dow ۳۰ بروز بحرانهای شدید سیاسی و جنگ در اینجا و آنجای دنیاست . اخیرأ در ایران گروهی دچار این پندار شده اند که انتخاب باراک اوباما به نفع ایران است و نامش را او با ما تلفظ میکنند . او نه تنها با ما نیست بلکه در بست با آمریکائیها هم نیست . او وظیفه دارد در خدمت آنهائی باشد که برایش چکهای چند صد ملیون دلاری کشیدند ، درامد کمپینش را به بیش از دو برابر جمهوری خواهان رساندند و تیم ۳۰۰ نفری مشاورین عالی را برایش تدارک دیدند . صدها ملیون دلاری که خرج شده در راه رضای خدا و پاداش اُخروی که نبوده .

روز و روزگار به همه ایرانیان و جهانیان خوش باد .

رشید دمهری

http://iran-asha.blogfa.com/۸۷۰۸.aspx