یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

روغن کاری ماشین جنگ


روغن کاری ماشین جنگ

سیکل اقتصادی در آغل آمریکا به گونه ای ایجاد شده که برای صاحبان نظام سرمایه داری دلاری تولید منفعت و سود کند

سیکل اقتصادی در آغل آمریکا به گونه ای ایجاد شده که برای صاحبان نظام سرمایه داری دلاری تولید منفعت و سود کند.

کشورها و ملتهائی که بخواهند از این آغل بیرون بروند و ثروت خود را در سیکلهای اقتصادی غیر دلاری و غیر سرمایه داری به گردش بیندازند، تا توسعه داخلی خود را بیشتر کنند، ضرری متوجه انتظار استخراج ثروت توسط مجتمع نظامی، صنعتی و کنگره ای تلقی می گردند و حتی بدتر، آنها سرمشق های بدی برای سرپیچی و شورش دیگران شده و دیگر کشورهای مشتری آمریکا را ترغیب می کنند که از روی حصار آغل بپرند و از آن خارج شوند.آمریکا اینگونه کشورها را سیب های لکه داری می داند که سیب های دیگرش را لکه دار خواهند کرد، به همین خاطر است که آنها را تهدید می کند. شدت تهدید اینگونه کشورها توسط آمریکا هم با قدرت آنها رابطه معکوس دارد. در برخی موارد آمریکا به منظور بازگرداندن این کشورها به نظام اخاذی ثروت، به آنها حمله کرده و علنا این کشورها را اشغال کرده است.دلار آمریکا پولی فرمایشی است که پشتوانه آن تهدید استفاده از قوای نظامی است. لژیون های ما در سراسر کره زمین پخش شده و پرسه می زنند و به یمن اینکار کاغذی که چاپ کرده ایم (دلار) در همه جا در قبال دریافت باج و خراجی که به صورت منابع طبیعی و مدارای بدهی ها است، پذیرفته می شود.اعراب برای ما نفت می فرستند، مردم آمریکای مرکزی برای ما قهوه و موز می فرستند، چینی ها دیون جنگی که به بار آورده ایم را جذب کرده و آنرا تحت چتر حسابهای پس انداز خود می گیرند. آنهائی که برای پول ما ارزش قائل نشوند تحت فشار قرار می گیرند. به عنوان مثال ایران را ببنید و خصومتی را که آمریکا در سابق با بلوک کشورهای کمونیستی داشت به یاد بیاورید.بعضی ها تصور می کنند که چین به خاطر داشتن مقادیر فراوانی دلار آمریکا بر آمریکا برتری دارد.

آن دلارها در واقع تل انبار چیزی است که برابر است با محصول کار جمعی نیروی انسانی فراوان چین که به شدت مورد سوء استفاده قرار دارند.این پولها با سیل عظیم کالاهائی که شکم بخش مصرف آمریکا ریخته شده تعویض شده است. اما چین با این دلارها تحت قید و بند قرار گرفته است.اگر آنها این دلارها را در بازارهای مبادله ارزهای خارجی ریخته و با ارزهای دیگر معاوضه کنند با اینکار ارزش را از این کاغذ گرفته و پس انداز خود (و همچنین بازار اول صادرات خود) را از دست خواهند داد.طی سه دهه گذشته پول به دهان چینی ها مزه کرده و آنها نمی خواهند به خاطر ژست سیاسی حاصله از ورشکست ساختن پول آمریکا دوباره به شیوه زندگی کشاورزی جهان سومی بازگردند.

اگر دولت چین این کار را کند، مردم چین قیام خواهند کرد و این برای حزب کمونسیت چین که مالک دولت این کشور است خطر بسیار بزرگی محسوب می گردد. به همین خطر مجموعه ای که مالک دولت آمریکا است اطمینان دارد که دویون حرامزاده جنگی اش با آغوش باز در یتیم خانه چین پذیرفته و نگهداری می شود.طی مبارزات انتخاباتی هری ترومن، در سال ۱۹۴۸ میلادی، در اوج رکود اقتصادی او همان شعار قدیمی را می داد که “اگر می خواهید مانند یک جمهوری خواه زندگی کنید، به یک دمکرات رای بدهید.” شعار نستبا مشابه برای میلیونها چینی و هندی این خواهد بود که :”اگر می خواهید مثل یک آمریکائی زندگی کنید، برای تامین برق ذغال بسوزانید، گاز برای گرما، بنزین برای خودروها.” در حال حاضر میزان تقاضا برای سوخت هیدروکربوری فسیلی به حد انفجار رسیده است.اما مگر موهبت سوختهای هیدورکربوری فسیلی زمین به چه بزرگی است؟ آیا نفت و گاز ما دارد تمام می شود و ما به انتهای عصر نفت و گاز رسیده ایم؟ یا اینکه ذخایر دیگری هم هست که هنوز کشف نشده و ما از وجودشان بی خبر هستیم؟

مدارک ژئوفیزیکی نشان می دهد که ما احتمالا حدود نیمی از ذخایر نفت و گاز مایع خود در جهان را سوزانده و استفاده کرده ایم. اما دقیقا نمی دانیم که در چه وضعیتی قرار داریم چرا که اطلاعات راجع به وجود، محل و ظرفیت ذخایر و منابع سوخت هیدروکربوری، اغلب یا منتشر نمی شود و یا اینکه عمدا بصورت گمراه کننده منتشر می شود. درک اینکه چرا این کار را می کنند هم آسان است.اما اینکه قصه پایان نفت جهان صحت دارد یا نه برای سیاست آمریکا اهمیتی ندارد چرا که طبیعت انسان طوری است که تا دستش به نفت زمین می رسد آنرا مصرف می کند و سیاست آمریکا این است که تجارت آنرا کنترل کند و گرسنگی خود به نفت را تا آخر و به هر قیمتی و در هرجا و هر زمانی که باشد، سیر کند. پس آیا جنگ عراق به خاطر بیم از پایان نفت جهان است؟ یعنی اینکه آیا آمریکا به خاطر کاهش نفت در جهان منابع نفتی عراق را تصرف کرده است؟

یا اینکه این جنگ، لطفی است به اسرائیل؟ می گویند این جنگ را لابی اسرائیل طراحی کرده که در این صورت باید فرض کنیم که اسرائیلی ها کنترل دولت آمریکا را هم در کنترل خود دارند. اما جنگ عراق تنها یک جنگ ساده انگارانه نفتی و یا فقط لطفی به اسرائیل نیست. این جنگ هم به خاطر نفت است و هم به خاطر لطف به اسرائیل چرا که هر یک از این موارد از عوامل آن جنگ هستند، که خود عامل نیل به هدفی بزرگتر است و آن گسترش و بسط توان کنترل مجموعه حاکم بر دولت آمریکا، بر ذخایر و تجارت انرژی در جهان است. جنگ عراق تلاشی برای افزایش کنترل سیاسی بر رقبای اقتصادی از طریق اعمال و به کار گیری نیروی نظامی است.کنترل نظامی بر منابع انرژی جهانی و تجارت انرژی باعث ایجاد قدرت قدرت سیاسی بر رقبای اقتصادی می شود.

دیگر همه می دانند که جورج دبلیو بوش و دیک چنی در این تلاش به شدت ناکام مانده اند. در داخل همان مجتمع نظامی، صنعتی و کنگره ای که مالک دولت ایالات متحده است، مبارزات انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸، مسابقه ای میان باراک اوباما از حزب دمکرات و جان مک کین از حزب جمهوری خواه است تا معلوم شود چه کسی باید مدیریت امریه نخست و بلاتغییر سیاست آمریکا را در دست بگیرد. هر کدام از این مجریان بالقوه آن امریه، تلاش دارد تا اعضای آن مجتمع نظامی، صنعتی و کنگره ای را متقاعد سازد که برای نیل به هدفی که همه بر رویش توافق دارند، طرح تجاری و اقتصادی بهتری دارند: یعنی استیلای آن مجتمع نظامی، صنعتی و کنگره ای بر سراسر جهان. در اینجا اسرائیل هم یکی از اعضای همان مجتمع تلقی می شود. چون مدیریت اذهان عمومی برای کنترل اجتماعی اکنون یکی از بزرگترین ماموریتهای رئیس قوه مجریه است، باراک اوباما نشان داده استعداد آنرا دارد، ولی طرز تفکر جان مک کین بطور گسترده معادل طرز تفکر بوش - چنی دیده می شود، به همین خاطر در داخل آن مجتمع اوباما از حمایت بیشتری برخوردار است.ما می توانیم حدس بزنیم که ۹۰ درصد بحث های انتخاباتی میان مک کین و اوباما در مورد ده درصد موارد مورد اختلاف نظر میان آن دو به لحاظ اجتماعی و سیاسی باشد. و این نمایش نمایش خوبی است که می تواند حواس عموم را از اجماع امپریالیستی برای بلعیدن آمال آنان منحرف سازد.اگر قرار بود فیلسوفان و مورخان عهد باستان مانند توسیدید (مورخ یونانی قرن پنجم پیش از میلاد و مولف تاریخ جنگ میان اسپارت ها و یونانی ها که پدر مکتب رئالیسم محسوب می شود - م) قرار بود برای برنده انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸ آمریکا سخنرانی بنویسد، آن سخنرانی احتمالا چیزی مانند این می بود که:لطف ما به آنهائی که نقش خود را در خانواده امپریالیستی کشورها ایفا می کنند، بسیار خواهد بود، و خراجی که طلب می کنیم، تنها تاوان نظمی است که ما برقرار و حفاظتی است که (از زیردستان) می کنیم. با ارسال محصولات مزارع، معادن، هنرمندان و با جذب دیون ما، کاغذمان (دلار) را محترم دارید. نیروهایتان را برای انجام لشکرکشی های نظامی ما اعزام کنید؛ دوستان ما را دوست بدارید و به دشمنانمان دشنام دهید. زنده باد امپراتوری!

نویسنده: مانوئل گارسیا جونیر

ترجمه: جمشید سلمانیان