چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
کجاست مصدق کو مدرس
زمان زیادی نمیگذرد از آن روز که محمد مصدق با کمتر از ۲۰ نفر جبهه ملی را پایهگذاری میکند و در مجلس شانزدهم شورای ملی عزم آن دارد تا پای جان برای ملی کردن صنعت نفت بکوشد. همچنین هم دیر نیست که دروس تاریخ دوران مدارس را به خاطر آوریم که نامی از مدرس میآورد که هرچند یک نفر است، در مجلسی که اکثرا مخالف او هستند؛ اما همو ابایی ندارد تک نفره به میثاق خودش با مردمی که به او رای میدهند، وفادار باشد و سوگندی را که به نام وظیفه نمایندگی ادا میکند، محترم بشمارد. تازه اینها همه محصول مجلس شورای ملی است که پسوند اسلامی ندارد، اما نمایندگانی دارد که درس دین و وطن را توام با هم روخوانی میکنند و تا آن حد برای رایی که دارند، ارزش قائلند که هرچند در اقلیت هستند اما مجلس را مجبور میکنند به طرحهای آزادیگرایانهشان رای مثبت بدهد.
اینها همه درس تاریخ ما برای آیندگانی بارها و بارها قرائت میشوند که قرار است همان کاری کنند که مصدق میکرد و مدرس هدفش را داشت. اینها را بگذارید در کنار مجلس هفتم و هشتم ما. مجلس شورای اسلامی. کاری با اکثریت محافظهکارانـ با هر دستاویزی که بود مجلس را بهدست آوردند ـ ندارم، روی سخن با اقلیتی است که به نام اصلاحات وارد مجلس میشود؛ اقلیتی که در فضای گفتمانی پس از دوم خرداد ۷۶، حامل آرای اصلاحطلبانه است و واجد صفاتی که اصلاحطلبان را از محافظهکاران متمایز میکنند. محافظهکاران میتوانند در پس تمام حوادثی که در این مجلس به نادرست اتفاق میافتد، در ورای تمام قانونشکنیهای دولتی و غیر دولتی، در کنار دل دادن به دولت رادیکال و قلوه گرفتن از مجموعه موسوم به اصولگرا و خلاصه کنم در میان بده و بستانهای سیاسی که اتفاقا تنها چیزی که در آن نیست، اصولگرایی است، خاموش و خفته، صم و بکم، به نظاره بنشینند، دولت را با برگ سبز اجازه نوازش کنند و در نهایت توپ و تشری که میزنند را با آنچه در کنار آن بهدست میآورند، روی باسکول اصول گرایی خودشان قرار دهند و دیگر هیچ نگویند و به قول نایبرئیس اصولگرایشان، دروغ گفتن را تا آنجا توجیه کنند که مدعی شوند هیچکس نیست که دروغ نگفته باشد و وزیر کشوری را که مدرکی جعلی از دانشگاه آکسفورد نشان میدهد، مصداق همین دروغ گفتهها بدانند.
اما اصلاحطلبان چطور؟ آنها که رفتند تا به قول معلم شهیدمان، «کاری زینبی کنند»، امروز که ساکت و آرامند، چه فرقی دارند با آنها که از سویی با شراب نشستهاند و دیگرانی که در سوی دیگر سجاده پهن کردهاند و نماز میخوانند؟ اینها که هر دو در صحنه حق و باطل غایبند و آنجا که باید شاهد باشند، حاضر نیستند، دیگر چه ادعایی از اصلاحطلبی و چه امیدی بر تاکید بر آن سوگندی که به نام شهدا و میثاق با قانون اساسی که خونبهای شهداست را در همین مجلس تکرار کردهاند؟ یعنی این اقلیت اصلاحطلبان مجلس، این آخرین بازماندگان دوم خرداد ۷۶، این مردان و زنانی که صفت اصلاحطلبی را دارند، اما آن را این روزها پنهان میکنند، توان این را ندارند تا ۱۰ نفر دور خودشان جمع کنند و بساط تقلب را که اینبار به نام وزیر کشور دولت مدعی عدالت و مبارز با فقر و فساد و تبعیض چیده شده است، حداقل از برای اصلاحطلب بودن خودشان جمع کنند؟ گفتم کاری به محافظهکاران ندارم؛ حرجی بر آنها نیست. دولت خودشان است، مجلس به نام آنهاست و حاکمیت را یکدست یافتهاند تا انتخابات ریاستجمهوری دهم را هم آنگونه که دولت و مجلس میپسندند و لایحه و طرح میدهند، برگزار کنند. حال چه بخواهند در کوچکترین کاری که استیضاح وزیر است، رای موافق بدهند و چه تمایل داشته باشند در کمتر از گل به دولت نگفتن، این وزیر را هم با تمام حرف و حدیثهایی که روز رای اعتماد به نادرست بیان کرد و مدارکی که به جعل نشان داد، مثل گذشته پایمردی به اصطلاح اصولگرایانه داشته باشند. اما نمایندگان اصلاحطلب، مردان و زنانی که پوستر و تراکت پخش کردید و بالای آن به فونت درشت نوشتید که اصلاحطلب هستید، شما چرا؟ شماها با چه کسانی در مجموعه دولت و مجلس عقد اخوت بستید و با کدام همکار خود، رودربایستی دارید و در کدامین مرحله از دفاع بر سوگند خود هستید که اینگونه نه صدایی از شماها در مجلس به گوش میرسد و نه عملی از شما به چشم میآید. نه طبلی دارید که با آن موکلانتان را به صدا بخوانید و نه سوتکی بر لب که بازیگوشی کنید و ندا دهید که انقلاب را چه شده است که مجلس آن بر این جعل و دروغ ساکت است؟ شماها که اینگونه بساط سکوت پهن کردهاید و نقل و نبات و شیرینی بی عملیتان را میخورید، دیگر در آن مجلس چرا بر صفت اصلاحطلبانهتان تاکید میکنید. یک کلام بگویید که ما هم از آنهاییم. آنها که منتظر دولت عدالتپیشه میمانند تا در بازی لابیگران، این وزیر را هم در دولت داشته باشند؛ تا چه روزی آید که خشم محمود احمدینژاد مانند دیگر وزیران گریبان «کردان» را هم بگیرد تا دیگری را به وزارت گمارد؛ امری که در این دولت بارها تجربه شده است که هم سهل است و هم ممتنع. اما ما، آنهایی که به شما رای دادیم، لیست اصلاحطلبان را تبلیغ کردیم، نه صد نفر، حتی یک نفر را راضی کردیم که به منتسبین به اصلاحات رای بدهند و امضای خود را پای ورقه اصلاحطلبی سیاه کنند، ماها از شماها انتظار داریم. گیریم که دیگران همیارتان نباشند، اما شماها خودتان که وظیفه دارید و سوگند خوردهاید.
کجاست آن روح نمایندگی اصلاحطلبانه، آن شجاعت عملگرایانه و آن وعدهای که دادهاید که به روح اصلاحات وفادار بمانید و برای بازگشت اصلاحات کوشش کنید؟ نمیخواهد مصدقوار عمل کنید و انتظار هم نداریم که مثل مدرس، ندای حقطلبانهتان را در مجلس فریاد بزنید. اما این انتظار بیجایی نیست که حداقل خودتان باشید در آن پوسترهایی که تبلیغ میکردید؛ همان که آوای صدای اصلاحات را بارها و بارها در گوش مخالفانتان فریاد میزد. بازگشت اصلاحطلبی هر روز از روز پیشین نزدیکتر میشود. امید که برای مردم اصلاحطلب پاسخی درخور داشته باشید.
آرش غفوری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست