دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
روایت مرگ با ضمیر اول شخص
<اگه تو بمیری> عنوان آخرین مجموعه داستان محمدرضا گودرزی است که پس از چاپ پنج اثر دیگر او یعنی <در پشت حصیر>، <در چشم تاریکی>، <شهامت درد>، <آنجا زیر باران> و <به زانو در نیا> توسط نشر افق روانه بازار کتاب شده است. این اثر که شامل ۱۳ داستان کوتاه است- که به اشتباه در پشت جلد ۱۲ داستان ذکر شده-، همچون آثار دیگر این نویسنده، تصویر زندگیها و قصه آدمها است؛ آدمهای شناختهشده و نهچندان پیچیدهای که بعضا از طبقه متوسط و محروم جامعه نیز هستند اما دردها و دغدغههای آنان تنها از جنس نان نیست؛ دردی است که به واسطه قواعد و عقاید خرافی اجتماعی و روابط سرد جامعه شهری به آنان تحمیل شده است؛ دردی که ناشی از ترس و تنهایی است و این درد زمانی افزون میشود که <مرگ> هم بنمایه تکرارشونده داستانها میگردد تا جایی که از عنوان هم نمیگذرد و آنجا نیز خود را به رخ میکشد و این دلیلی نمیتواند داشته باشد جز آنکه نویسنده ابزار و مصالح کار خود را تماما از جهان واقعی میگیرد و آنها را با عنصر تخیل و تجربههای زیستی خود میآمیزد و بازمیآفریند تا خواننده را با انعکاسی از جهان واقعی روبهرو نماید؛ جهانی که تصویری از جهان هستی است. در این اثر گودرزی میکوشد تا داستانهای خود را به دنیای واقعی و واقعیت اجتماعی نزدیک سازد و بین آن دو ارتباط معناداری برقرار نماید؛ ارتباطی که خواسته یا ناخواسته تصویرگر و منعکسکننده رنجها و تاریکیهاست، آن هم در لفافه و کنایه و زبانی که شکل آیرونی و استعارهای به خود میگیرد.
<اگه تو بمیری> با وجود همه تلخیها و با آنکه تنها صورت تاریک زندگی را بازمیتاباند، همه چیزش به قاعده است. از اجزای روایت گرفته تا انتخاب موضوعش و از روابط عناصر تا تناسب زبانش، همه و همه به گونهای است که میتوان گفت گودرزی تکنیک و سبکهای داستاننویسی را خوب میشناسد و شگرد و شیوههای روایت را نیز خوب میداند و اینها بیتاثیر از دانش ادبی و تجربه سالها آموزش داستاننویسی او نیست.
در تمامی داستانها روایت بهگونهای است که خواننده ناگزیر میشود تا پایان، ماجرا را دنبال نماید و داستان را تا انتها بخواند. بهطور مثال در داستان <اگه تو بمیری> خواننده برای آنکه بداند موضوع چیست و به کجا ختم میشود، نباید تا پایان ماجرا، گوشی را همانند شخصیت داستان از گوشهایش بردارد. یا در داستان <تعقیب> که توسط سومشخص روایت میشود، همانند دیگر اشخاص داستان مشتاق میشود تا راز جستوجوی پیرمرد را بیابد و این اشتیاق در ادامه ماجرا آنقدر تشدید میشود که حاضر است برای ارضای آن باز هم با پیرمرد داستان همراه شود.
این مجموعهداستان از زبان درخور توجهی نیز برخوردار است، زبانی که در انتقال اندیشه و بیان مقصود از طرف نویسنده کاملا موفق عمل نموده و به فراخور موضوعات، گاه صورتی تمثیلی و نمادین به خود گرفته؛ همانند داستان <کرکسها>، <تعقیب> و <اشک>، یا بیانی استهزایی و طنزگونه، آن هم طنزی که بعضا تبدیل به نقد اجتماعی میشود؛ مانند داستان <اگه تو بمیری>، <ببین زانوم ورم کرده>، <قامت رعنای جعفر>، <راز مرگ پرندگان بیدزار>، <چه عجب> و <حسنک کجایی.> این زبان گاه در خدمت مضمون قرار میگیرد (داستان <زل زدن به آفتاب> و <سمعک)> و گاه ایجاد موقعیت مینماید (داستان <قرص)>؛ زبانی که شاید بتوان گفت بعد از موضوع و ماجرا که غالبا غالب بر مضمون بوده و از ارزش و کارکرد ویژهای برخوردار میباشد، عنصر برجسته و بااهمیتی است که در عین ناقل بودن، ساده و بیتکلف مینماید و فاقد خوانندهآزاری! و پیچیدگیهای کاذب و ساختگی. عنصر شکلدهندهای که باعث سردرگمی مخاطب خود نمیشود و این پتانسیل را دارد که در عین دشوار نبودن، لذتبخش باشد و قابل تعمق. اما نباید اشتباه کرد که این سادگی به معنای فقدان لایههای پنهان و کتمان فضاهای ژرف و کشف نشده نیست، چراکه <اگه تو بمیری> نسبت به آثار دیگر محمدرضا گودرزی سهم بیشتری برای مشارکت خواننده قائل است. به عبارتی دیگر، داستانهای این مجموعه محصول تمامشدهای نیستند که در اختیار خواننده قرار بگیرد و جایی برای حضور و اندیشه او باقی نگذارد، بلکه برعکس نویسنده در اغلب این داستانها مخاطب خود را در فهم و درک حوادث سهیم کرده و او را وامیدارد تا در حین خواندن، بسیاری از مسائل ناگفته و نقل نشده را به حدس و گمان خود دریابد یا در پس ظاهر ساده آنها به کشف لایههای پنهان و دیگر آن بپردازد. یعنی این داستانها به قول رولان بارت، متنهای نویسندهوارند؛ متنهایی که نیاز به شراکت خواننده خود دارند، بدین معنی که خواننده در تکامل و فهم آن نقش دارد و خود باید چیزهایی بیابد و معنی آن را فراهم آورد. برای همین است که در این مجموعه خواننده نباید داستانها را ساده و تمامشده بداند، بلکه میبایست بسیاری از مسائل ناگفته و تعریفنشده را چه در ماجرا و چه در معنا حدس بزند و بسازد تا به فهمی درست از حوادث و مضامین دست یابد. بهطور مثال داستان <اگه تو بمیری> که عنوان کتاب برگرفته از آن است، تنها صورت ظاهری و سادهاش ماجرای میکروفنی است که جوانی طبق قرار در کفن دوست خود مخفی میکند، آن هم به منظور کشف نقل و انتقالات روح او.
اما این همه ماجرا و معنا نیست. یا داستان <ببین زانوم ورم کرده> درست داستان پیرزن تنهایی را نشان میدهد که زانویش درد میکند، استطاعت دوا و درمان ندارد، دارو را رایگان میگیرد، اتوبوس را با بلیت دیگران سوار میشود، پول کرایه ماشینش را مسافران دیگر متقبل میشوند و شب سایهای کنار پنجره اتاقش میبیند، اما اینها کل و باطن داستان نیست و اس و اساس ماجرا به حساب نمیآید، بلکه این خواننده است که میبایست همچون نویسندهای وارد عمل شود و چیزهایی بیابد که فهم حوادث و عمق موضوع را برایش فراهم سازد. شاید دیریاب بودن داستانهایی چون <کرکسها>، <سمعک> و یا <تعقیب> ریشه در این موضوع داشته باشد. یعنی آنقدر فضاهای خالی بزرگند که خواننده از پس پر کردنش برنمیآید، یا شاید بتوان گفت در این چند داستان نشانهها آنقدر تاویلیاند که تفسیر و تشخیص کدها و رمزها فرامتنی میشود و خواننده را به ناچار در همان سطح نخست داستان باقی میگذارد. برای مثال در داستان <سمعک> میتوان دریافت پسری سمعک کهنه و کارکردهای را برای مادر پیر و تنهایش میآورد و اسباب وحشت او را فراهم میسازد (بهواسطه صدایی که از آنها شنیده میشود.) یا در داستان <تعقیب> آنچه از صورت ماجرا برداشت میشود، جستوجوی بیهوده یک پیرمرد است؛ جستوجویی که به خاطرش ۱۵ سال از شهری به شهر دیگر رفته و حتی حاضر نیست علتش را به دیگران بگوید. البته شاید این پوشیده گفتن و پوشیده گذاشتن تعمدی باشد و عیب شمرده نشود؛ یعنی به نوعی شگرد هنری محسوب شود و از خصایص آثار مدرن. از طرفی چیزی که این شیوه را برجسته میسازد و قابل توجه، آن است که با وجود امروزی بودن شکل و فرم این داستانها و نیز غالب بودن مضمون بر موضوع در آنها، همچنان عنصر قصه و قصهگویی فراموش نشده و داستان بر روی عمل داستانی بار شده و ماجرا را برجسته و پررنگ کرده است؛ چیزی که میتواند به تنهایی اسباب لذت و رضایت خواننده را در همان سطح اولش فراهم سازد.
داستانهای این مجموعه را میشود به دو دسته تقسیم کرد؛ داستانهای <موضوعمحور> و داستانهای <مضمونمحور.> داستانهای موضوعمحور این مجموعه، داستانهایی هستند که در آنها موضوع غالب بر مضمون است، بهطوری که داستانها بر محور ماجرا و رخدادها بنا شده و میخواهند از طریق آن خصلت و کیفیت زندگی نوعی از آدمها و شخصیتها را نشان دهند. این داستانها غالبا با طنز نیز همراهند و اکثرا شکلی واقعگرایانه دارند و تا حدودی جهانبینی و نیت نویسنده در آنها آشکارتر است؛ مثل داستانهای <اگه تو بمیری>، <ببین زانوم ورم کرده>، <یوسف>، <چه عجب> و...
دسته دوم یعنی داستانهای مضمونمحور، داستانهایی را در این مجموعه دربرمیگیرد که مضمونمحوریت دارد و سوار بر موضوع است. در این داستانها، ماجراها و رخدادها نقش کمتری دارند و موقعیتها و وضعیتها گزینششده هستند و بعضا صورتی ضمنی و استعاری به خود میگیرند و بهجای آنکه به طور مستقیم به تشریح و توضیح بپردازند، غیرمستقیم مسائل را نشان میدهند، آن هم به صورتی نمادین و تمثیلی که غالبا صورتی فراواقعی و خصلتی روشنفکرانه داشته و از ماهیتی فلسفی برخوردارند که باز هم در این دسته طنز دیده میشود. این داستانها که پیچیدگی بیشتری داشته و رمزگشایی دقیقتری میخواهند، از صافی ذهن و تخیل نویسنده گذشته و از کیفیتی تخیلیتر برخوردارند. از طرفی چون این داستانها خواستهاند بهطور غیرمستقیم به تشریح و توضیح بپردازند، نیت و نگرش نویسنده در آنها به آسانی به دست نمیآید و در لایههای درونی آنها پنهان میماند؛ مانند داستانهای <کرکسها>، <تعقیب>، <سمعک> و...
و اما در پایان میتوان به دو نکته دیگر نیز اشاره کرد؛ اول آنکه در این مجموعه از ۱۳ داستان تنها <سمعک>، <تعقیب> و <کرکسها> هستند که از روایتی اول شخص برخوردار نیستند. بقیه داستانها نظرگاهی اولشخص دارند و این به معنای آن است که نویسنده حرفهای بسیاری برای از <خود> گفتن دارد. و دوم آنکه این مجموعه ثابت میکند اگرچه محمدرضا گودرزی تمرکز خود را به نقد معطوف نموده، اما نمیتوان تنها او را منتقد خواند و داستانهایش را نادیده گرفت، بلکه او نویسندهای است که قصهگویی را خوب میداند و سبکها و شیوهای روایت را خوب میشناسد و در حوزه داستان نیز حرفهای بسیاری برای گفتن دارد.
حسین فدوی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست