یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

ویژگی نظام اسلامی


اسلام دینی است كه دارای نظام ویژه خود می باشد كه لازم است برای شناخت این نظام ویژه, به ویژگی های آن بپردازیم اسلام دینی است كه دارای نظام ویژه خود می باشد كه لازم است برای شناخت این نظام ویژه, به ویژگی های آن بپردازیم

اسلام دینی است كه دارای نظام ویژه خود می‏باشد كه لازم است برای شناخت این نظام ویژه، به ویژگی‏های آن بپردازیم. اسلام دینی است كه دارای نظام ویژه خود می‏باشد كه لازم است برای شناخت این نظام ویژه، به ویژگی‏های آن بپردازیم و آن ویژگی‏ها عبارتند از:

۱- حاكمیت روح توحیدی:

نظام اسلامی، نظام تعاون، احسان، عدل و ایثار است نه نظام استثمار، استخدام، استعباد و استعمار و آن چه كه رشته همه شئون نظام را به همدیگر پیوند می‏دهد و بر آن مجموعه حاكم است، اصل توحید و الهی بودن است، در این نظام هیچكس حق تعدی به دیگران و تحمیل بر آن‏ها را ندارد. آیات فراوانی در قرآن، همه را در برابر مقررات الهی یكسان دانسته، روح حاكم را روح عبادی معرّفی كرده است نه طغیان، در حالی كه در نظام‏های دیگر، روح حاكم روح تمتع مادی است نه روح تعبّد توحیدی، روح گرایش به لذات و مادیات است نه گرایش به معنویات. هر كس هر آن چه را بخواهد از آن استفاده كند و از هر راهی كه بخواهد برود، همان راه را طی می‏كند ولی در نظام الهی چنین نیست.

۲- محو فاصله طبقاتی:

در نظام اسلامی فاصله طبقاتی پذیرفته نشده است، یعنی اموال و ثروت‏های نظام اسلامی در اختیار گروه خاصی نیست. در سوره مباركه حشر می‏فرماید: انفال و غیر آن را به گونه‏ای تقسیم كنید كه ثروت‏های نظام اسلامی در دست گروه خاصّی دور نزند: «ما افاء اللّه علی رسوله من اهل القری فللّه و للرسول ولذی القربی و الیتامی و المساكین و ابن السبیل كی لایكون دولهًٔ بین الاغنیاء منكم؛(۱) آن چه خدا از دارایی ساكنان آن قریه‏ها عاید پیامبرش گردانید، از آن خدا و از آن پیامبر او و متعلق به خویشاوندان نزدیك وی و یتیمان و بینوایان و در راه‏ماندگان است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد.» این یك اصل حاكم بر اقتصاد اسلامی است. تداول ثروت و دور زدن آن باید در دست همه مردم باشد. نظام اقتصادی اسلام نظیر نظام كاپیتالیسم غرب نیست. در نظام‏های غربی، مجموعه ثروت در دست یك گروه خاصّی است و بقیه باید نیروی انسانی صرف كنند و مجموعه اصیل ثروت بین ثروتمندان تداول می‏شود. نظام سوسیال شرق نیز همینطور است، با این تفاوت كه در شرق دولت سالاری است و سرمایه‏ها فقط در اختیار دولت است و از دولتی به دولت دیگر منتقل می‏شود، در دسترس مردم نیست. قهراً نظام سرمایه داری یا نظام كمونیستی و سوسیالیستی هر دو محكوم است. در نظام‏های سوسیالیستی، مردم كارگر دولت و دولت مالك درآمد مردم و كارفرمای آنان است. اسلام این «دولت سالاری» را نمی‏پذیرد. در نظام اسلامی «للرجال نصیبٌ ممّا اكتسبوا و للنساء نصیبٌ ممّا اكتسبن؛(۲) هر كس مالك چیزی است كه كسب كرده‏اند و باید بگونه‏ای مالك شوند كه ثروت در دست همه دور بزند، قهراً امتیازهای درآمدی به گروه خاصی داده نمی‏شود، موافقت‏های اصولی برای همه است و راه تولید بر روی همگان بطور مساوی باید گشوده باشد، اما در نظام شرق نوع افراد، نیروی انسانی خود را در اختیار صاحبان ثروت قرار می‏دهند و از این راه جیره دریافت می‏كنند كه در واقع این یك بردگی مدرن است اما در اسلام مال به سه قسم تقسیم می‏شود:

۱- اموال شخصی: یعنی اموالی كه دستاورد كار و كسب افراد است و یا مالی است كه از راه ارث به آنان رسیده است.

۲- اموال عمومی: كه مال و فی‏ء مسلمانان است از آن جهت كه مسلمان هستند، یعنی مال عنوان مسلمین است.

۳- اموال حكومتی: كه نه مال عنوان مسلمین است نه مال اشخاص معین، بلكه مال حكومت اسلامی است، مانند انفال، ناگفته نماند..انفال، غیر از اموالی است كه فی‏ء مسلمانان است. وجوهات بریّه كه قسمت مهم مسائل مالی را در اسلام تشكیل می‏دهد از این قسم است، مانند: زكات و خمس. بیست درصد از كلّ درآمدها به عنوان خمس باید از مردم دریافت شود، خمس در بسیاری از قسمت‏ها از كل درآمد است نه بعد از صرف هزینه، مانند معادن كه قبل از كسر نمودن هزینه سال محاسبه می‏شود. تنها ارباح مكاسب است كه بیست درصد از سود خالص به عنوان خمس است، یعنی سودی كه هم هزینه كار و هم هزینه زندگی سالانه از آن كسر شده است و این رقم رقم سنگینی است، حال اگر مردم نمی‏پردازند، مسئله دیگری است. اگر نظام اسلامی گفت مردم باید بیست درصد از تمام درآمدها را بپردازند، این مال مربوط به تك تك اشخاص نیست حتی ده درصد آن هم كه سهم امام (ع) است مال مقام امامت است نه مال شخص امام، چون اگر مال شخص امام باشد باید بعد از رحلت او به صورت ارث به ورثه‏اش منتقل شود در حالی كه چنین نیست. این مال سِمَت امامت است.گرچه سِمَت امامت نیز مالك نیست بلكه در حقیقت امام، «ولیّ تصرف» است و اما ده درصد دیگر كه سهم سادات است، آن هم مال سادات نیست، چون فقر در آن شرط است، مال سادات فقیر است كه باید هزینه سالانه آنان را به اندازه كفاف تأمین كرد. بدیهی است كه بخش كمی از این ده درصد تمام سادات نیازمند را تأمین می‏كند و بقیّه سهم سادات و نیز درآمد معادن كه رقم نجومی و بالایی را تشكیل می‏دهد، نه مال مردم است نه فی‏ء مسلمانان است، نه مال جمیع، نه مال مجموع، بلكه مال سِمَت امامت است، مثل اینكه چیزی مال دولت باشد كه مربوط به سمت است نه اشخاص. نظام اسلامی دولتی دارد كه به صورت «امامت» ظهور می‏كند كه او ولیّ این كارها است. امام نیز مالك نیست ولی است مانند متولی اوقاف كه بر حسب وقف و هدف واقف، ولیّ در تصرّف است نه مالك آن.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.