دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

چند نکته ساده از تهران


چند نکته ساده از تهران

مشکلات کلانشهر تهران زیاد است همه مسئولان, مشکلات تهران را شنیده اند و گاه هم دیده اند, اما انگار در لابه لای کارهای روزمره فراموش می کنند

مشکلات کلانشهر تهران زیاد است. همه مسئولان، مشکلات تهران را شنیده اند و گاه هم دیده اند ، اماانگار در لابه لای کارهای روزمره فراموش می کنند. اگر مسئولان کمی در شهر قدم بزنند با مردم همراه باشند، مشکلات را می بینند و می شنوند و برایش چاره اندیشی می کنند. مردم می گویند مسئولان در لابه لای طرح های کلان نباید از مشکلات خرد شهر، غافل شوند. چرا که قطره قطره جمع گردد و... حالا چند مشکل تکراری را مطرح می کنیم و البته به نقاط روشن هم می پردازیم تا تعادل در گزارش کف خیابانی، رعایت شود.

۱) در خیابان انقلاب اسلامی تهران، کلمه «اسلامی» را از تابلوهای جدید حذف کرده اند. این پدیده نامبارک در پیچ شمیران و ابتدای خیابان بهار و چند جای دیگر دیده می شود. روی تابلوهای آدرس دهنده هم کلمه «اسلامی» حذف شده است. کلمه «اسلامی» از نام خیابان جمهوری اسلامی نیز در برخی تابلوهای شهرداری تهران حذف شده است. همچنین کلمه «شهید» از برخی تابلوهای خیابان های مزین به نام شهیدان گرانقدر نیز حذف شده. لطفاً مدیران شهر نگویند، کمبود جا موجب این امر شده چون قطعاً «بهانه» است. ۳۰ سال بعد، نسل آن زمان نباید فراموش کند انقلاب و جمهوری ما اسلامی بوده و صیاد شیرازی و همت و چمران، «شهید» شده اند نه اینکه در بزرگراه های تهران، جان به جان آفرین تسلیم نموده اند. اما شاید برخی دلشان این گونه نمی خواهد! بدحجابی هم زیاد شده اما فعلاً اقدامی جدی صورت نگرفته است.

۲) عادت دادن مردم به کتابخوانی خیلی خوب است اما در نمایشگاه های کتاب شهرداری تهران، کتاب های ممنوع الانتشاری چون آثار پائولو کوئیلو فروخته می شود. در کنار این کتاب ها، کتب جنسی یا گلدکوئیستی نیز به وفور به چشم می خورد. در همه شهر این نمایشگاه ها دایر شده است. در پیچ شمیران پائولو کوئیلو می فروشند و در چهارراه ولی عصر(عج)، آثار شاعران معلوم الحال را. لطفاً مدیران شهر نگویند نشر فرهنگ می دهیم چون قطعاً یک بهانه است. در ایام دهه فجر سال ۸۹ نیز به نام «گفتمان انقلاب اسلامی» نمایشگاه های کتاب در سراسر تهران از سوی شهرداری برپا شد که مضامین کتاب ها، همان هایی بود که اکنون نیز عرضه می شوند.

۳) تهران آب نماهای زیبایی دارد و بوستان های کوچک و بزرگ، هر روز بیشتر می شوند که خیلی خوب است. اما مجید کوچولو و کریم دیابتی در وسط شهر نمی دانند کجا دستشویی بروند. یک راننده تاکسی گفت: «بروند به بیمارستان ها و درمانگاه ها، البته اگر نگهبان ها اجازه دادند.» از طرفی آقا عطای ۵۸ ساله که تنگی نفس دارد گاه به آب نیاز پیدا می کند، اما آبسردکن ها خاموش شده است. آب و برق غیریارانه ای، موجب این خاموشی اعلام شده است. خدا پدر بانک ها و برخی کسبه را بیامرزد که آبسردکن های خود را جمع نکرده اند. البته آب معدنی هم ۲۵۰ تا ۳۰۰ تومان در تمام دکه های روزنامه فروشی عرضه می شود. شهرداری نمی تواند آب غیریارانه ای را مجانی به مردم بدهد چون کاشیکاری های دیوارهای اتوبان ها تمام نشده است.

۴) برج میلاد را با پول همه مردم ساخته اند اما قیمت یک پرس غذا در رستوران گردان آن، ۱۶۸ هزار تومان ناقابل است. در تهران، شکاف طبقاتی اصلا وجود ندارد و به همین دلیل همه می توانند این مبلغ را بپردازند! برج میلاد جای پابرهنه ها نیست و باید مثل دیگر برج های بلند جهان، سرپوشی باشد بر مناطق محروم شهر.

۵) بی آرتی وسیله خیلی خوبی است اما شلوغ است، مثل مترو. در عوض خنک است، البته اتوبوس کوچولوها کولرهایشان را روشن نمی کنند اما به هر حال وسیله خوبی است اما مدام گرانش می کنند. به این می گویند مدیریت بهینه و بهره وری فوق العاده.

۶) تاکسی ها کلا معضل هستند. فقط دنبال دربستی اند. کرایه دلبخواهی می گیرند. خیلی از راننده هایش خیابان های اصلی تهران را بلد نیستند چون شهرستانی اند. با دادن آدرس فامیل ها، تاکسی تهران گرفته اند یا راننده اند و صاحب تاکسی، شخص دیگری است. اگر یک شهرستانی تهران نشناس به پست این راننده ها بخورد، بیچاره است .چون علاوه بر سرگردانی، باید چند برابر هم کرایه بدهد. اکثرا کولر ندارند یا روشن نمی کنند. البته به بهانه شنیدن صدای مسافران کنار خیابان، کولر روشن نمی کنند تا مجبور نباشند شیشه ها را بالا بدهند. اما وقتی چهار مسافرشان تکمیل شد هم کولر روشن نمی کنند، چون بنزین ۷۰۰ تومان شده. کولر از آن مسافر دربستی است که ۱۰۰۰ تومان بیشتر بدهد.

۷) تهران نشینان و شهرستانی ها در پایتخت، زیاد آدرس می پرسند چون تابلوهای نشان دهنده مسیرها ناکافی است و گاه سرجایش قرار ندارد و در بزرگراه ها موجب تصادف هم می شود به ویژه اینکه تهران نشینان، بد رانندگی می کنند و خیلی هم بوق معترضانه می زنند و گاه با یکدیگر دعوا می کنند.

۸) تهران خیلی سرسبز است اما باز هم به سرسبزی بیشتر نیاز دارد، چون خیلی آلوده شده. آلودگی صوتی هم در تهران زیاد است. خدا کند این ۱۰۰۰ متر زمین و وام مربوطه اش را بدهند تا به همراه اینترنت پرسرعت، امکان رفتن از تهران فراهم شود.

۹) در شب ها و روزهای جشن و عزا در تهران شربت و شیرینی می دهند، آن هم در خیابان. تنها جاهایی که ترافیک شیرین می شود همین جاهاست. اگر تبلیغ نشود باید گفت اگر سن ایچ نبود در این شب ها و روزها چه می کردیم؟! اینجا هر کسی با هر عقیده ای مهمان معصومین علیهم السلام می شود و همه با میل شیرینی و شربت می خورند حتی کریم دیابتی.

۱۰) تهران با همه مشکلاتش دوست داشتنی است، چون پرجنب وجوش است. شهری زنده با مردمانی پویا و فعال که همیشه عجله دارند و خیلی زود دیرشان می شود. طول چراغ های قرمز زیاد و سبز کم است و خودروهای تک سرنشین بسیارند. اگر سیستم حمل و نقل عمومی بهینه باشد، حداکثر به ۵۰۰ هزار خودروی سبک و سنگین نیاز دارد. اما اکنون ۵/۳ میلیون خودرو تردد می کنند. مسئولان توجه کنند که تهران نیازمند توجه است نه تبلیغ، بنابراین به فکر مشکلات خود شهر باشیم.

۱۱) کاهش پوشش گیاهی در شمال کشور، هوای شرجی را به تهران انتقال داده است. ریزگردهای عراقی هم گاه سری به پایتخت ایران می زنند. استفاده از کولرهای گازی، بر گرمای تهران افزوده و خلاصه تهران درحال رقابت با اهواز و آبادان در گرماست. با این تفاوت که در اهواز باد گرم می وزد و با مشتی آب، صورت خنک می-شود اما در تهران، همان نسیم ملایم هم گاه قطع می شود. تهران دوست داشتنی دیگر جای زندگی نیست اما انگار چاره ای جز ماندن در این شهر وجود ندارد. لطفا مسئولان به فکر باشند!

قاسم حداد اصفهانی