شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

تحلیل جامعه شناختی واکنش مردم به سهمیه بندی بنزین


تحلیل جامعه شناختی واکنش مردم به سهمیه بندی بنزین

دولت قول داده است سهمیه بندی بنزین را از ۱۵ خردادماه به اجرا درآورد گمانه زنی های بی شماری در میزان سهمیه هر اتومبیل دهان به دهان می چرخد

دولت قول داده است سهمیه بندی بنزین را از ۱۵ خردادماه به اجرا درآورد. گمانه زنی های بی شماری در میزان سهمیه هر اتومبیل دهان به دهان می چرخد.

۱۵ خردادماه می گذرد ۱۵ روز دیگر نیز پشت سرش، اما خبری از سهمیه بندی نیست. اخباری به گوش می رسد که شاید طرح را منتفی اعلام کنند، اما ناگهان در انتهای روز سه شنبه ۵ تیرماه وقتی همه دارند از سر کارهای شان به خانه باز می گردند، خبری در جامعه منفجر می شود. از نیمه شب بنزین سهمیه بندی می شود.

فرمان همه ماشین ها که به سمت خانه هدایت شده بودند، می چرخد به سمت پمپ بنزین؛ ترافیک می شود، راه بندان. صف های طولانی پمپ بنزین بیشتر و بیشتر می شوند. مردم هیجان زده اند. عقل سلیم این انتظار و عذاب را برای یک باک پر منطقی نمی داند، اما مردم بی شماری تا یک روز بعد در صف های پمپ بنزین در انتظار می ایستند؛ حتی بعد از نیمه شب و در زمان سهمیه بندی. مردم بیرون صف این انتظار را بی فایده و غیرعاقلانه بیان می کنند، اما آیا تمام آن افرادی که از اوایل شب تا فردا شب خود را اسیر صف های پمپ بنزین کردند آدم های غیرمنطقی بودند؟

چرا فردای آن روز نیز پمپ بنزین ها صف های طولانی داشت. بنزین که سهمیه بندی شده بود؟ و دیگر سودی عاید کسی نمی شد.

در مورد ساعات اولیه شب این امر کاملاً قابل پیش بینی بود که صاحبان خودرو قبل از اعلام سهمیه بندی براساس الگوی «انتظار فایده» به پمپ بنزین ها بروند و از آخرین قطرات بنزین آزاد بهره مند شوند، اما همین الگو باید دارای یک تناسب نسبت به رفتار انجام شده و پاداش مورد انتظار برقرار کند. وقتی صف ها آن قدر طولانی شد کفه فایده این الگو رو به کاهش گذاشت و ذره ذره شانس بهره مندی از این فایده کم و کمتر شد.

دیگر این الگو جوابگوی رفتار مردم نبود. پس مردم بر چه اساسی در صف های پمپ بنزین ایستاده بودند. اینجا باید الگوی رفتار را از فرد تعمیم بدهیم بر یک جمع و یک اجتماع. تصور کنید شما عادت کرده اید هر روز صبح به محل ایستگاه اتوبوس بروید و سوار اتوبوس شوید، اما یک روز صبح می بینید از ایستگاه اتوبوس خبری نیست و اتوبوسی می آید و می رود.

بعد می بینید مردم دارند می دوند پشت سر اتوبوس. شما اگر بودید نمی دویدید؟ شاید نفر اول برایش این فکر منطقی بوده، اما بقیه فقط از جمع پیروی می کنند. برهم خوردن عادات روزمره مردم به صورت ناگهانی یک شوک رفتاری به جمع می دهد. این شوک باعث ایجاد هیجان و بروز رفتار غیرمنطقی می شود که رفتارهای تخریبی و خشونت آمیز هم جزئی از آن است.

برای برطرف کردن این اضطراب راهی ندارید که از رفتار جمع پیروی کنید. این پیروی را می توانید در اجتماعات انبوه خلق و گروه های انسانی که تعامل اجتماعی ضعیفی با هم دارند و فقط در مواقع اضطرار مثل خطر آتش سوزی، اما چرا این خبر باعث شوک شد؟ چون مدت ها بود که بحث سهمیه بندی بنزین از طریق رسانه های جمعی مطرح بود و فقط زمان آن نامشخص، اما با این وجود هیچ وقت تحلیل روشنی از آن در ذهن مردم شکل نگرفت. مخالفت ها با این طرح از سوی بعضی از نمایندگان، دو نرخی بودن آن یا میزان سهمیه، همه اطلاعات مبهمی بود که در افکار عمومی موج می زد.

اعلام خبر جیره بندی بدون مشخص کردن سهمیه آزاد آینده پیش رو مصرف کنندگان را در هاله یی از ابهام فرو برده بود، این به دو دلیل است.

در این دولت شاهد اتفاقات غیرمنتظره بی شماری بوده ایم. مانند جلو نرفتن ساعت در ابتدای سال بدون اعلام قبلی. تعطیلی چندروزه و ناگهانی غیرمنتظره، خبر ورود زنان به ورزشگاه ها و تصمیمات غیرمنتظره دیگر دولت.

شاید درخصوص بنزین دولت زیاد مقصر نباشد، اما اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی از ثبات شکل می گیرد از روند اطمینان بخش زندگی، همان الگویی که بعد از چندین سال باعث شده پرندگان از دست مردم سوئیس دانه برچینند. متاسفانه چیزی که در آن شب و فردای آن دیدیم عدم اطمینان مردم از برنامه های دولت بود.

خیلی ها می گفتند، «معلوم نیست شاید این هم دیگه گیرمون نیاد.» یا شاید می خواستند واقعاً ببینند کارت سوخت آنها چگونه سهمیه شان را مشخص می کند.اما چرا بنزین می تواند این قدر فکر و نیروی جامعه را به خود معطوف کند. از همان اوایل شب SMSها ساخته شد و هر روز لطیفه یی و نکته یی در این رابطه در بین مردم پخش می شود.آیا واقعاً بنزین این قدر برای مردم اهمیت دارد یا این نوک کوه یخ است.

فرید میرموسوی