شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

سیر مردم سالاری ایرانی


سیر مردم سالاری ایرانی

ایران از آغاز سده نوزدهم, در پی الگوبرداری از مدل نوسازی غرب به تدریج در مسیر نوگرایی فکری گام نهاد و در نهایت روحیه نوخواهی و تجدد به ویژه در طی جنبش بیداری فکری عصر قاجار قوت گرفت

جامعه ایران در سیر تاریخی خود، چه از دیدگاه سیاسی و چه از جنبه قشربندی اجتماعی و فرهنگ عمومی روندی غیرطبیعی را پشت سر گذارده است.

جامعه ایران در گذشته همیشه با بحران های هویت، مشروعیت، مشارکت و توزیع قدرت روبه رو بوده است.

از این رو ایرانیان برای غلبه بر این بحران ها و رسیدن به وضعیتی مطلوب از میان دو راه موجود، یکی حفظ صورت بندی سنتی و نظام ملوک الطوایفی و دیگری پویایی و نوگرایی، راه دوم را عقلی تر و انسانی تر تشخیص داده و اختیار نموده اند.

متفکران سیاسی با انتقاد از نظام سیاسی حاکم و پیشنهادات نوگرایانه اصلا حی، فصل جدیدی در ادبیات سیاسی پدید آوردند.

ایران از آغاز سده نوزدهم، در پی الگوبرداری از مدل نوسازی غرب به تدریج در مسیر نوگرایی فکری گام نهاد و در نهایت روحیه نوخواهی و تجدد به ویژه در طی جنبش بیداری فکری عصر قاجار قوت گرفت.

درعین حال پویش نوسازی سیاسی و دگرگونی اجتماعی از همان ابتدا تاکنون با واکنش های انتقادی برخی از اندیشمندان سیاسی روبه رو بوده است. مهمترین جنبه بحران، بروز تقابل سنت و مدرنیسم ناشی از زیاده روی در دستیابی به عقلا نیت در جریان تحولا ت فکری و سیاسی روزگار نوین و تکوین جامعه مدرن بود.

طبیعی است که در جریان تحقق عقلانیت روابط عاطفی که اساس مراودات سنتی ایرانیان بوده جای خود را به رفتاری سازمان یافته و تساهل گونه و انگیزه های غیرشخصی و حسابگرانه سپرد. این جایگزینی که به سقوط معنویت می انجامید، نمی توانست با فرهنگ ایرانی سازگاری داشته باشد.

به هر حال تلا ش در جهت نوسازی ساختارهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی از یک سو و مقاومت سرسختانه ساختار سیاسی و صورتبندی اجتماعی سنتی در برابر مدرنیسم، بی هویتی فرهنگی و بلا تکلیفی در گزینش سنخ نظام سیاسی را تشدید کرد.

جامعه ایرانی در سده بیستم با حرکتی پر فراز و نشیب در مسیر دموکراسی و آزادی را پیش رو دارد و همچنان سوال هایی در زمینه دموکراسی پیش روی دارد که از پاره ای جهات بی شباهت به آنچه در سپیده دمان ورود اندیشه تجدد مطرح بوده، نیست. امروزه یکی از زمینه های استقرار دموکراسی وجود تجربه و تمرین لازم برای این منظور است.

از لحاظ تاریخی کوشش های اولیه در راه استقرار دموکراسی، در بیشتر کشورها با شکست روبه رو شد. اما کوشش های بعدی با توفیق قرین بود.

یک علت موجه این امر، این است که اطلا ع و تجربه تاثیر خود را به جا گذاشت و هم اینکه معلوم شد این کار باید مراحلی را بگذراند.

با پیروزی انقلا ب مشروطه اولین لحظه تاریخی گذاراز ساخت قدرت مطلق به نظام دموکراتیک شکل گرفت.

در این انقلاب مفاهیمی بنیادی و مهم در زمینه تجدد مانند: حاکمیت مردم، آزادی عقیده، حقوق اساسی شهروندان، تفکیک قوا و حکومت قانون معرفی و اشاعه یافت.

بدین ترتیب انقلا ب مشروطه توانست ذهن مردم ایران را با تعاریف کاملا نوینی از مفاهیم اساسی مدرن چون دولت، قانون، ملت، مشروعیت سیاسی، مشارکت مردم در زندگی سیاسی و... آشنا کند و نهادهای مدرن مانند مجلس، احزاب و... را پایه گذاری کند.

گرچه انقلا ب مشروطه از خود تحولا تی بنیادی و ماندگار در کشور به جا گذاشت، به دلیل ضعف تاریخی نیروهای اجتماعی، ساخت سنتی جامعه و فشارهای خارجی نتوانست به هدف اصلی خود، که هدایت ایران، به سوی یک نظام متجدد و استقرار دموکراسی بود دست یازد.

شکست انقلاب مشروطه موجب پیدایش این فکر در روشنفکران ایران زمین در این دوره شد که جابه جایی قدرت سیاسی در شرایط فقدان نهادهای مدنی کاری از پیش نمی برد. اما زمانی این دگردیسی رخ داد که دولت مطلقه رضاشاه استقرار یافته بود. با سقوط رژیم رضاخان در شهریور ۱۳۲۰ دومین لحظه گذار از نظام قدرت مطلق و ساخت دولت به نظام دموکراتیک شکل گرفت. در این دوره دوازده ساله بیش از هر لحظه ای در ایران امکان استقرار دموکراسی وجود داشت. فرهنگ حاکم بر این دوره به میزان زیادی ادامه نظام گفتاری مشروطه اول بود. زندگی سیاسی و فرهنگی در جامعه به جای تکیه بر افراد ایلات، دولت و... بر سه حوزه جدید از زندگی مدرن، احزاب، اتحادیه های کارگری و صنفی و مجلس استوار بود. این نهادها نقش حافظ فضای دموکراتیک را داشته و به مثابه جریان موافق دموکراتیزاسیون عمل می کرد. در این دوره نهضت ملی شدن نفت ایران که یکی از مهمترین نهضت های جهان سوم به شمار می رود، رخ داد. گرایش های عمده در این دوره عبارتند از حمایت از قانون و اجرای آن در عمل، پارلمانتاریسم، سوسیالیسم، لیبرالیسم. روشنفکران و طبقات جدید شهری حاملین عمده این گرایش های فکری بودند. اما پس از چندی با کودتای انگلیسی - آمریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ پروژه دوم گذار به دموکراسی متوقف شده و جامعه ایران دوباره به پروژه دولت مطلقه شبه مدرن باز می گردد.

آنچه از بررسی نحوه ظهور مردم سالاری در ایران به دست می آید این است که سازمان مذهبی عمده ترین ارکان برای رهبری و جلب مشارکت در سرنوشت سیاسی خویش بوده است. آیت الله فضل الله نوری و علامه نائینی به عنوان رهبران مذهبی مشروطیت نقش بسیار موثری در سیر صعودی جنبش مشروطیت با حمایت های خود داشته اند. نقش موثر آیت الله کاشانی در هدایت نهضت ملی شدن نفت

- البته به هیچ وجه نمی توان نقش دکتر محمد مصدق را در این نهضت نادیده گرفت - و رهبری مذهبی امام خمینی(ره) و روحانیت در انقلاب اسلامی بر هیچ کس پوشیده نیست. البته استقرار دموکراسی و آزادی در جامعه ای که قرن ها در زیر یوغ استبداد زندگی کرده و با زندگی در شرایط استبدادی خود گرفته با موانع و مشکلات فراوان روبه روست. مشارکت سیاسی به مثابه یکی از عناصر اصلی دموکراسی مستلزم برابری حقوقی تمام شهروندان و وجود آزادی های سیاسی و اجتماعی است.

گفتمان دموکراسی سه ظهور اصلی داشته است. اولا در مقابل قدرت مطلق قاجار در قالب جنبش انقلابی مشروطه ظهور یافت، ثانیا در مقابل مدرنیسم مطلقه پهلوی در قالب نهضت انقلاب اسلامی ظهور پیدا کرد، ثالثا در مقابل سنت گرایی ایدئولوژیک در قالب نهضت جامعه مدنی تجسم یافت. تنها عاملی که مردم سالاری را نهادینه می کند تعلیم و آموزش آن به لایه های اجتماعی به ویژه توده مردم است. اصول دموکراسی را باید آموخت تا فرآیند گذار به دموکراسی با مشکل مواجه نشود وروزی برسد که شاهد استقرار مردم سالاری در جامعه باشیم.

نویسنده : محمدمهدی مازنی