یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

كلمه خدا


كلمه خدا

ماجرای شورانگیز تولد عیسای ناصری در قرآن در دو سوره روایت شده است آل عمران ۴۵ ـ ۴۷ و۵۹ و مریم ۱۶ـ ۳۶ در سوره آل عمران علاوه بر نقل گفت وگوی فرشتگان با مریم آیه ۴۵ و۴۷ در آیه پنجاه ونهم همچنین به خارق العادگی ولادت عیسی ع اشاره شده است و خلقت او با خلقت آدم خاكی, كه بی هیچ اسباب بشری و تنها به اراده الهی برآمد, همانند می شود

ماجرای شورانگیز تولد عیسای ناصری در قرآن در دو سوره روایت شده است: آل عمران (۴۵ ـ ۴۷ و۵۹) و مریم (۱۶ـ ۳۶). در سوره آل عمران علاوه بر نقل گفت وگوی فرشتگان با مریم (آیه ۴۵ و۴۷) در آیه پنجاه ونهم همچنین به خارق العادگی ولادت عیسی(ع) اشاره شده است و خلقت او با خلقت آدم خاكی، كه بی هیچ اسباب بشری و تنها به اراده الهی برآمد، همانند می شود. اما در آیات شانزده تا سی وچهار سوره مریم، كه آیات سوره آل عمران تقریباً كلمه به كلمه در آن تكرار شده است، این ماجرا با تفصیل بیشتری نقل شده است. این مقاله بررسی یی است اجمالی درباب نگرش قرآنی درباره قصه تولدعیسی(ع) .

قرآن در بیان سرگذشت تولد عیسی همه چیز را بر ایمان استوار می كند .اگرچه در همانند كردن خلقت عیسی به خلقت آدم در آیه چهل و هفت سوره آل عمران و آیه سی وپنج سوره مریم با نوعی استدلال اقناعی روبروییم، اما این بیان، سادگی و بی پیرایگی گزارش تولد عیسی را با خود دارد: قرآن می گوید: اگر عیسی را به این دلیل كه بی داشتن پدر به دنیا آمده است، فرزند خدا می دانید، چرا درباره آدم خاكی چنین اعتقادی ندارید؛ او كه از خاك برآمد بدون داشتن پدر و مادری؟

روایت این ماجرا در سوره آل عمران با بشارت الهی به مریم آغاز می شود، بی آن كه پیش از آن، ذكر مستقیمی از مریم به میان آمده باشد؛ چراكه این نقل، در واقع، ادامه سرگذشت «زن عمران» و «زكریا»ی پیامبر است (آل عمران: ۳۵ ـ ۵۹). در این آیات، نقل قرآن از نذر زن عمران آغاز می شود: «پروردگارا! من نذر كرده ام فرزندی را كه در رحم دارم به خدمتكاری تو بگمارم» (آیه۳۵). و با چنین سیری ادامه می یابد: تولد مریم ‎/ تكفل مریم توسط زكریا ‎/ مریم و مائده های الهی ‎/تقاضای زكریا از خدا: «پروردگارا! از لطف خویش مرا فرزندانی پاك سرشت عطا فرما» (آیه۳۸) ‎/ بشارت تولد یحیی ‎/ سخن فرشتگان با مریم: «ای مریم! همانا خداوند تو را برگزین فرمود و بر زنان جهان برتری داد» (آیه۴۲)‎/ بشارت تولد عیسی به مریم‎/ اظهار شگفتی مریم و جواب خدا با كلمه تكوینی «كُن» ‎/ظهار كرامات عیسی به اذن الهی ‎/ یاری حواریون عیسی...‎/ همانندی خلقت عیسی با خلقت آدم خاكی.

می بینیم كه نوع روایت در این آیات با آیات سوره مریم متفاوت است: در آیات سوره آل عمران از پیوستگی وقایع خبری نیست و مجموعه آیات تنها درباره یك واقعه سخن نمی گوید، بلكه تركیبی از وقایع گوناگون است كه راوی در نقل آنها زمان را، كه موجب پیوستگی حوادث است، فرومی گذارد و، به عبارت دیگر، در این آیات، وقایع گزینش شده اند.

اما در آیات سوره مریم، ماجرا از خلوت گزینی مریم در عبادتگاه تا تولد عیسی به گونه ای پیوسته دنبال می شود، (پس از این خواهیم گفت كه در آیات سوره مریم نیز به برخی جزئیات غیرمهم اشاره نمی شود). در آیات سوره آل عمران شخص واحدی مركز ماجرا نیست، ولی در سوره مریم، این مریم است كه در متن قصه قراردارد و اگر از عیسی نیز سخنی در میان هست، عیسایی است كه پسر مریم است.

فهم داستان شگفت خلقت عیسی، به قول ابن عربی، محتاج داشتن «علم عظیم» است؛ چراكه در این ماجرا یك چیز شگفت به وقوع پیوسته است: الحاق انسان خاكی به موجودی روحانی و تمثّل روحانیت جبرائیلی در جلوه بشری (رحمه من الرحمن... ،۳۴۴)، اما ما كه از این علم عظیم بی بهره ایم، تنها می توانیم با تكیه بر ظاهر آیات، برداشت هایی را مطرح كنیم. در آغاز آیات سوره آل عمران، عیسی «كلمه الهی» نامیده می شود (مطابق با نقل انجیلی).

مفسران در این باره داد سخن داده اند و احتمالاتی را در معنای آن آورده اند كه گاه معاضد با آیات دیگر است و گاه برداشت هایی است مأثور و یا استحسانی (مثلاً نگاه كنید به: المیزان: ،۳۱۹۲ـ ۱۹۳؛ مجمع البیان: ،۲۴۴۲).

اما یك احتمال كه در این هر دو مأخذ آورده شده و با ماجرای تولد عیسی نیز پیوستگی بیشتری دارد، این است كه قرآن با «كلمه» نامیدن عیسی، در واقع به خارق العادگی تولد او اشاره دارد و «كلمه» در این جا همان كلمه تكوینی «كُن» است كه هم در سوره آل عمران (آیه ۵۹) و هم در سوره مریم (آیه ۳۵) آورده شده است.

پس «كلمه» بودن عیسی یعنی این كه او به قضای حتمی الهی موجود شده است نه از راه علل و اسباب طبیعی. در آیه چهل و پنجم سوره آل عمران، عیسی، پسر مریم خوانده می شود: «اسمه المسیح عیسی بن مریم» و همچنین است آیه سی و چهارم سوره مریم: «ذلك عیسی بن مریم»؛ و این خطاب صریحی است به معتقدان به الوهیت عیسی؛ گویی قرآن در مقام تذكّر این مفهوم ساده است كه: چگونه كسی را كه از كسی به دنیا آمده و مثلاً از تحولات دوران جنینی بركنار نیست، خدا می دانید؟ آیه چهل وهفت و چهل وپنج سوره آل عمران ادامه همان پاسخ بالاست. هر دو آیه تصریح می كند كه طبیعت، محكوم فرمان الهی است، پس چه جای شگفتی از تولّد این چنینی عیسی؟ (ارجاع به اراده مطلق الهی با كلمه تكوینی «كُن»).

ابن عربی تذكر می دهد كه بیان كلمه تكوینی «كُن» در این جا مؤید این سخن است كه گویا ادراك این قول الهی جز از طریق ایمان، ممكن نیست؛ یعنی باید توجه را از خلقتِ به واسطه اسباب و علل مادّی برگرفت تا قول «كُن» را شنید (رحمه من الرحمن: ،۱۴۴۱). گویی در امر خلقت عیسی اصلاً هیچ شگفتی یی در میان نیست؛ چراكه اساساً این ماجرا را هاله ای از قدسیت آسمانی در میان گرفته است و تردیدی در آن روا نیست؛ علاوه بر این كه پای خدا و قدرت او نیز در میان است.

ابن عربی همچنین می گوید: گویا همه چیز دلالت می كند كه پیرامون مریم، فضایی روحانی ایجاد شده است و این فضا هرگونه شائبه را از میان می برد. حتی در همانندكردن عیسی به آدم نیز می بینیم كه قرآن، به رغم این همانندی، آدم را مخلوق خاكی می داند (خلقه من تراب: آل عمران،۵۹) ولی در عوض، كالبد عیسی نیز روحانی است (فنفخنا فیها من روحنا: انبیا، ۹۱) (پیشین).

این سخن ابن عربی ظاهراً به این معناست كه این ماجرای خارق العاده را تنها با ایمان و روحانیت می توان فهم كرد؛ اما چنان كه می دانیم قرآن درباره آدم نیز به نفخ روح الهی در كالبد گِلی او اشاره كرده است (حجر،۲۹ ص۷۲).

زمخشری، كه به نكات بلاغی قرآن توجه دارد، در باب همانندی خلقت عیسی با آدم پرسشی را مطرح می كند: «این تمثیل چگونه ممكن است، در حالی كه آفرینش عیسی بدون پدر بود، ولی آفرینش آدم بدون پدر و مادر؟» و بعد خود چنین پاسخ می دهد: از قضا در این نوع تمثیل، قدرت اقناعی بیشتری نهفته است؛ زیرا قرآن به مدعیان الوهیت عیسی می گوید: اگر عیسی به دلیل واسطه قرار نگرفتن پدر در تولدش می تواند خدا خوانده شود، چرا درباره آدم چنین نمی گویید، او كه نه پدر داشت نه مادر، پس خلقت او به گونه ای شگفت تر تحقّق یافت؟(كشّاف:،۱۱۹۲).

می رسیم به آیات سوره مریم. در این آیات، ماجرای تولد عیسی با صریح ترین تعابیر در قالب روایت، گزارش می شود. چنان كه پیش از این گفتیم قرآن در این آیات، ترتیب حادثه وار ماجرا را، به اقتضای استفاده از شیوه روایت (قصّه به تعبیر قرآنی)، رعایت می كند. شباهت ماجرای تولد عیسی در این آیات با ماجرای تولد یحیی در آیات پیشینِ همین سوره نیز جالب توجه است. این شباهت ها را براساس تعبیرات قرآنی می توان در این مفاهیم جست وجو كرد: بشارت، بكرزایی مریم و تولد یحیی از پیرزنی نازا، روزه سكوت توسط زكریا و بعد مریم، نبوت در كودكی یحیی و عیسی و شباهت های دیگر.

گرچه بیان این آیات، روایی(=داستانی) است، با این وجود نمی توانیم به شرح و تفسیر واژه های خاصّ به كار رفته در این آیات، كه مفاهیمی تأویلی و رمزی و یا كاملاً الاهیاتی است، بی توجه باشیم؛ مفاهیمی چون: «تمثّل»، «روح»، كلمه تكوینی «كُن» و نیز مفهوم «بكرزایی مریم». امین الاسلام طبرسی این گونه معانی رمزی و تأویلی را در تفسیر خویش سراغ نگرفته است و در معنای آیه «فتمثّل لها بشراً سوّیاً» به این عبارت بسنده كرده است: «یعنی جبرئیل بر مریم وارد شد و به هیأت بشری، بی كم و كاست، مقابل روی او ایستاد». (مجمع البیان: ،۶۵۰۷). اما در عوض، علامه طباطبایی، براساس ذائقه فلسفی و عرفانی خود، فصلی پرداخته است در معنای تمثّل (المیزان: ،۱۴۳۶ ـ۴۰).

به كارگیری واژه «تمثّل» (جلوه فرشته بر صورت بشری) در این ماجرا شاید بتواند بر این نكته دلالت، و یا اشارت، داشته باشد كه در این روایت، مریم، وجهی كاملاً بشری دارد و وضعیت پیرامون او نیز چنین است، به گونه ای كه حتی ملك وحی را به صورت انسان می بیند، و می دانیم كه واژه «تمثّل» در قرآن تنها در همین سوره مریم به كار رفته است و به فرودآمدن جبرائیل در موقعیت های دیگر با واژه های دیگری چون «نزول» و «وحی» اشاره شده است. زمخشری در اشاره كوتاه خود به «تمثّل» در این آیات، به این وجه بشری چنین اشاره می كند: روح به صورت انسان بر مریم متمثّل شد تا مریم به سخن او انس بگیرد و از او دوری نكند؛ چه اگر بر گونه فرشتگی بر او جلوه می كرد، از وی می گریخت و قادر به شنیدن سخنش نبود (كشّاف: ۲۴۰۷).

ابن عربی نیز به نكته فوق توجه دارد و اشاره می كند كه روح الهی در «حضرت خیال محسوس» بر مریم فرود آمد (رحمه من الرحمن: ،۲۴۳). او در پاسخ این پرسش مقدّر كه اصولاً چرا قرآن در این مقام، از بشر، آن هم «بشر سوی = انسان درست اندام» سخن به میان آورده است، سخن غریبی می گوید؛ او می نویسد: این عبارت برای اِشعار به «مباشرت» است، چرا كه هیچ كس از بنی آدم جز از طریق مباشرت [= به هم برآمدن زن و مرد] پدید نمی آید؛ پس روح، واسطه میان خداوند و مریم در ایجاد عیسی بوده است؛ از این رو عیسی محصول تمثّل روح در صورت بشری است و نه مردانگی بشری (همان:،۴۳ ـ ۵۰). نیز گفتیم كه قرآن، عیسی را «پسر مریم» می نامد تا با این عنوان بر جنبه بشری او تأكید كند و همین عیسی است كه مطابق آیه سی و پنجم سوره مریم ـ كه در این ماجرا به گونه جمله معترضه بیان شده است ـ به اقتضای بشر بودنش می تواند متولد شود، بمیرد و سرانجام برانگیخته شود: «سلام علی یوم ولدت ویوم اموت ویوم أبعث حیاً».

در آیات سوره مریم گاه گویی فقط الفاظ اند كه فضای روایت را سامان می دهند و وضعیت های بشری و الهی روایت را ترسیم می كنند. این الفاظ به دلیل گونه خاصّ استعمال آنها، نمایشگر اسلوب زبانی قرآن اند. برخی از این واژه ها چنین اند: «بشراً سویاً = انسانی درست اندام»، «هبه»، «مسّ»، «اخت هارون»، «كُن فیكون»:

الف: هبه (آیه۱۹): در واژه «هبه» این دلالت هست كه چون خداوند هبه كننده است و عیسی هدیه الهی است، پس عیسی بشر است نه خدا.

ب: مسّ (آیه۲۰): واژه عفیف و لطیف «مسّ» برای اشاره به وجه حیوانی بشر، یعنی عمل جنسی مشروع (نكاح)، در عین آن كه وضعیت بشری مریم را ترسیم می كند، فضای قدسی داستان را نیز مخدوش نكرده است.

ج: اخت هارون (آیه ۲۸): مردم ملامت گو به جای آن كه مریم را به نام خود بخوانند، او را با نام «خواهر هارون» مخاطب ساخته اند؛ زیرا هارون از پاكان بود و مقصود این بود كه: هارون پاك نهاد چنان بود؛ اما تو ای مریم كه از نسل اویی چرا به چنین آلودگی تن در داده ای!؟ (نگاه كنید به: مجمع البیان: ،۶۵۱۲). البته معلوم است كه این آیه، نقل قول مردم ملامت گر در روزگار مریم است و قرآن فقط روایتگر ماجراست، اما ما در این جا ماجرای تولد عیسی را با این عنوان كه در قالب بیانی خاص (داستان) گزارش شده است، لحاظ می كنیم و در این صورت، خداوند روایت گری است كه مطابق هنجارهای زبانی قرآن و نیز فهم مردمان جزیره العرب مشغول روایت است.

د: كُن فیكون: (آل عمران، ۴۷؛ مریم،۳۵): این تركیب، كه اینك اصطلاحی رایج است، مانند بسیاری تركیب های دیگرِ منحصر به قرآن، از خصایص زبان قرآن است كه در عین اختصار، بیانگر شمول قدرت و سلطنت الهی در امر تكوین است.

در پایان این بخش از نوشته، اشاره به نكته ای خالی از فایدتی نیست: در تمام برداشت های تفسیری در آیات مورد بحث در سوره مریم در باب خارق العادگی آفرینش عیسی و بكرزایی مریم، به قضای محتوم الهی و اراده مطلق او بر شدنِ ناشدنی ها اشاره رفته است، و معلوم است كه با وجود چنین دیدگاهی، دیگر جای سخن از توجیهات مثلاً علمی درباره بكرزایی مریم نیست؛ زیرا دقیقاً به معنای نایكسانی در روش تفسیری است. ناعالمانه بودن این رویكرد، مخصوصاً وقتی است كه مرجع علمی ما مثلاً منحصر به كتاب انسان، موجود ناشناخته باشد (برای نمونه نگاه كنید به: تفسیر نمونه: ،۱۳۵۸).

گروهی كه در این موضوع در پی توجیهات علمی اند باید به یاد داشته باشند كه خود، تولد عیسی را به «عالم امر» مربوط دانسته اند و بدون در نظر گرفتن این مسأله از طرف معتقدان به آن، جای هرگونه روی آوردن به توجیهات علمی و غیرعلمی هست. در این میان برخی بدون توجه به نكته فوق، معانی خاصّی را از این موضوع به دست داده اند؛ بیضاوی نمونه خوبی است؛ او در تفسیرش می گوید: جبرائیل به گونه جوانی خوبروی بر مریم جلوه كرد تا مریم به كلام او انس گیرد شاید كه هیجان شهوت، نطفه مریم را به رَحِمش رساند! (اِعراب القرآن الكریم و بیانه: ،۶۷۹).

دكتر باقرمیرعبداللهی



همچنین مشاهده کنید