جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

ابوالحسن شعرانی


ابوالحسن شعرانی

مطابق سنت هر ساله پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی مبنی بر بزرگداشت یک شخصیت فلسفی در روز جهانی فلسفه, امسال هم در این روز, محققان و علاقه مندان مباحث فلسفی و بویژه علامه شعرانی, در سالن اجتماعات این پژوهشگاه, گرد هم جمع شدند تا شنوای مباحث مطرح شده در این نشست تخصصی باشند

مطابق سنت هر ساله پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی مبنی بر بزرگداشت یک شخصیت فلسفی در روز جهانی فلسفه، امسال هم در این روز، محققان و علاقه مندان مباحث فلسفی و بویژه علامه شعرانی، در سالن اجتماعات این پژوهشگاه، گرد هم جمع شدند تا شنوای مباحث مطرح شده در این نشست تخصصی باشند.

مراسم از ساعت ۱۸ با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین خسروپناه، دبیر علمی کنگره بزرگداشت علامه ذوفنون، شعرانی تهرانی آغاز شد و حجت الاسلام رشاد، اولین سخنران این نشست بود که بحث خود را با عنوان «فلسفه اصول از دیدگاه علامه شعرانی» ارائه کرد. ایشان معیار ارزشمندی و کامیابی تلاش علمی یک شخصیت را در این مسئله عنوان کرد که آن شخصیت می بایست در قیاس با روزگار و زمانه خویش، گامی فراتر نهاده باشد و مرزهای معرفت را گامی و اندکی پیشتر برده باشد. باید گفت علامه شعرانی، از مصادیق چنین شخصیت هایی به شمار می رود.

علامه شعرانی، رساله ای در حدود ۴۰ صفحه با عنوان فلسفه اولی یا مابعدالطبیعه دارند که در آن جا با مبنای معرفتی مناسبی، فلسفه را از یک حیث به سه قسم و از حیث دیگری به هشت قسم تقسیم می کنند.

ایشان در این جا به ضرورت تأسیس فلسفه های مضاف اشاره می کند و فلسفه را به فلسفه مابعدالطبیعه، حکمت طبیعی، علم النفس، منطق، علم جمال، علم اخلاق، علم اجتماع و فلسفه قانون تقسیم می کند.

از دیگر گام های ایشان می توان به شرح نسبتاً مفصل ایشان بر کفایه اشاره کرد که بعد از پایان این شرح یا اصول، متوجه می شوند که این شرح، نیازمند یک پیش درآمدی است که باید مستقلاً نگاشته شود. ایشان به تبع نامگذاری آن شرح، کتابی را با عنوان المدخل الی اهل المنهل می نویسند. در این کتاب، ایشان به سمت تأسیس دانشی رفته اند که می توان آن دانش را در صورت پختگی و سازمان یافتگی، فلسفه علم اصول نامید؛ یعنی تأسیس شاخه ای از فلسفه در حوزه ای نو. فلسفه علم اصول از جمله فلسفه های مضاف العلوم است که بخشی از فلسفه های مضاف قلمداد می شود.

ما فلسفه های مضاف را به دانش های مطالعه فرانگر عقلانی احوال و احکام کلی فرامسئله ای و فرادانشی یک علم یا یک امر کلان، تعبیر یا تعریف می کنیم. در نتیجه فلسفه علم اصول عبارت است از دانشی که احوال و احکام فرامسئله ای و فرادانشی علم اصول را به صورت فرانگر و عقلانی مطالعه می کند.

با این که پیش از علامه شعرانی، بعضی از بزرگان مثل محقق اصفهانی که رساله بسیار باارزش و ناشناخته ای دارند، وجود داشتند، اما حسن کار علامه شعرانی در این است که استقراء قریب به تامی کرده است و مطالب و مباحثی را در این کتاب فراهم آورده که همه آنها یک جا در هیچ یک از کتب اصولی مفصل ما نیست.

ایشان در حقیقت به نحوی با تدوین این کتاب، تأسیس فلسفه علم اصول کرده اند و گام اول را فراپیش نهادند.

نکاتی را می توان راجع به این اثر ارزشمند گفت، ولی هیچ یک عیب نیست که نقص است که زمانه اجازه نمی داده است مرتفع شود؛ چنان که امروز اگر ما سخنی بگوییم ممکن است معیوب حرف نزنیم، اما نسبت به آینده، ناقص سخن بگوییم. المدخل، چندان دانشواره تنظیم نشده است؛ هر چند آن بزرگوار نیز چنین قصدی نداشته است. چنان که به مثابه درآمدی بر مقدمه ای بر شرح کفایه اش نوشته است، اما صورت دانشواره ندارد. در مجموع، در این کتاب، مبادی علم اصول بحث شده است.

بعضی از اساتید و بزرگان گفته اند که فلسفه های مضاف، همان مبادی علم ها هستند؛ در حالی که چنین نیست و نسبت آن دو عام و خاص من وجه است؛ یعنی مباحثی در مبادی علوم می آید که در زمره مسائل و مباحث فلسفه مضاف نیست؛ کما این که مباحث بسیاری در فلسفه های مضاف مطرح می شود که در مبادی علوم مطرح نبوده است. در عین حال که مباحث مشترک فراوانی میان آن دو وجود دارد. تلقی ایشان مبادی علم اصول بوده است. شاید وقتی این مجموعه را تدوین می نموده چنین تلقی در ذهنشان نبوده است. ساختار، ساختار ارزشمندی است. مجموعه مباحث به چهار بخش کلی تقسیم شده است، اما در عین حال در ساختار هم می توان بحث هایی را طرح کرد. ترتیب در این چهار بخش، منطقی است، اما این که مثلاً تقسیم بندی های زیر هر بخش به صورت فصل و باب بیاید، این طور نیست. هرچند همان ترتیب منطقی برای غیر اهل فن مکشوف نیست. چنان که مثلاً مباحث کلامی و منطقی را در یک فصل آورده است.

بعد از پایان بحث رشاد، آقای خسروپناه به بیان زندگینامه علامه شعرانی پرداخت.

بعد از این که دبیر کنگره، زندگینامه علامه شعرانی را خواند، نوبت به دکتر احمدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید که با ذکر آیه شریفه و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا، گفت که علامه شعرانی، مصداق این آیه شریفه بودند.‎/‎/ حجت الاسلام ربانی گلپایگانی هم به اندیشه های فلسفی کلامی علامه شعرانی پرداختند. پس از وی آیت الله استادی خاطراتی را از ایشان بیان کرد. وی ابتدا به اخلاقیات ایشان پرداخت و گفت: علامه، تواضع، اخلاص، اعتدال و سختکوشی داشت. ایشان وقتی در تهران بودند همیشه به کتابفروشی ها سر می زدند و دنبال کتاب های ناب بودند.

وی برای خود و آثار علمی خودش چیزی قائل نبود و هیچ جا مانور نمی داد. وی می گفت معارف ما امانتی است که باید در اختیار بقیه و نسل بعدی قرار داده شود. ایشان در نوشته هایش درباره کتاب های دیگران بسیار معتدل بود. علامه، زبان فرانسه و عبری می دانست. وی در سن ۶۰ سالگی برای یک طلبه جوان ۲۰ ساله، شفا تدریس می کرد. باید تواضع و اخلاص او برای ما درس باشد.

سپس حجت الاسلام قیاس کرمانی دیدگاه های قرآنی علامه شعرانی را بیان نمود و نوآوری های ایشان را در علوم قرآنی بیان کرد. حجت الاسلام زمانی قمشه ای به دیدگاه های علامه در باب نجوم و هیئت و ریاضیات پرداخت و حجت الاسلام رحمان ستایش در رابطه با دیدگاه های حدیثی علامه شعرانی صحبت کرد. در خاتمه کنگره پیام آیت الله جوادی آملی به این کنگره قرائت شد.

وقتی استاد فلسفه دانشگاه الازهر متوجه حضور علامه میرزا ابوالحسن شعرانی در جلسه درس شد با حالت وجد و خوشحالی کرسی درس خود را برای چند جلسه در اختیار وی گذاشت.

شعرانی نه تنها فقه و اصول و فلسفه و ریاضیات و حدیث و ‎/‎/‎/ را در حوزه های تهران، قم و نجف آموخته بود بلکه به آموختن زبان های ترکی، فرانسه، انگلیسی و عبری مبادرت ورزیده بود. او علاوه بر این رساله ای در شرح و نقد فلسفه غرب از تالس تا کانت دارد.

علامه میرزا ابوالحسن شعرانی، فرزند حاج شیخ محمد، در سال ۱۳۲۰ ه.ق در تهران و در خانواده شریف و با موقعیت اجتماعی و دینی والایی چشم به جهان گشود. قرآن و تجوید و عربی را نزد پدر بزرگوارش و الفیه و شاطبیه در قرائت و پاره ای از دروس حوزوی را در مدرسه فخریه، معروف به مدرسه خان مرو فرا گرفت. بیشتر علوم عقلی را نزد حکیم، میرزا محمود قمی، متخلص به رضوان، فقه را نزد شیخ آقا بزرگ ساوجی و علوم ریاضی، اعم از هیئت، نجوم، اسطرلاب، استخراج از زیج و غیر آن را نزد پدر خود و میرزا حبیب الله، مشهور به ذوالفنون خواند. وی مدتی در آغاز تأسیس حوزه علمیه قم، نزد آیت الله العظمی حائری، مؤسس حوزه و حاج عبدالنبی نوری به ادامه تحصیل پرداخت و سپس بعد از ارتحال پدر خود، در ۱۳۴۶ ه.ق به نجف اشرف رهسپار شد. وی علاوه بر سید ابوتراب و رضوان از محضر شخصیت هایی همچون میرزا طاهر تنکابنی، حکیم هیدجی، میرزا مهدی آشتیانی، شیخ مسیح طالقانی، حاج آقا بزرگ ساوجی، ادیب لواسانی، شیخ محمدرضا قمشه ای، میرزا علی اکبر یزدی و میرزا حبیب الله، مشهور به ذوالفنون بهره جست. برخی از شاگردان ایشان عبارتند از: آیت الله العظمی میرزا هاشم آملی، استاد میرجلال الدین محدث ارموی، آیت الله حسن زاده آملی، آیت الله سید رضی شیرازی، آیت الله جوادی آملی، آیت الله محمد حسن احمدی فقیه یزدی، دکتر طبرستانی، دکتر مهدی محقق و مرحوم استاد علی اکبر غفاری. این دانشمند فرزانه در شب یکشنبه هفت شوال ۱۳۹۳ ه.ق(۱۳۵۲‎/۸‎/۱۲) در بیمارستانی در شهر هامبورگ آلمان زندگی را بدرود گفتند. چند روز بعد جنازه ایشان به تهران منتقل شد و در جوار حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) رو به روی باغ طوطی، مقبره خانوادگی زمردی به خاک سپرده شد.

سیده ام البنین میرخلیلی

سید جواد میرخلیلی