یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

اینجا فقط مسجد نیست


اینجا فقط مسجد نیست

مسجد جوادالائمه تجربه ای موفق در تربیت هنرمندان

مسجد در تمدن اسلامی‌همواره نقش محوری ایفا کرده است. مسلمانان در سده‌های گذشته مسجد را در قلب شهر و روستا بنا می‌کرده‌اند و در حول و حوش آن بازار و مدرسه به صورت هماهنگ با هم در معماری باشکوه نقش‌آفرینی می‌کرده است.

در اندیشه اسلامی‌، همان‌طور که سنت‌گرایانی چون شوان و گنون در آثارشان تأکید کرده‌اند، مسجد نمادی از انسان کامل و معنویت در جامعه اسلامی‌ بوده است.

در سفرنامه‌هایی که مسلمانان و غربیان نوشته‌اند، بخوبی نقش پررنگ مساجد در جامعه اسلامی ‌هویداست. ابن‌بطوطه در سفرنامه خواندنی خود کارکردهایی از مساجد را در شهرهای اسلامی‌ می‌آورد که امروز به افسانه شبیه است.

مساجد با آن معماری‌های عالمانه و هنرمندانه، علاوه بر آن‌که عطر معنویت را در جامعه اسلامی ‌می‌پراکند، محل تدریس فلسفه، عرفان، فقه و علوم تجربی بوده است. مساجد در روزگار گذشته پایگاه بحث آزاد بود.

مادی‌گرایان و اصحاب ادیان براحتی در آن رفت و آمد می‌کرده و سوالات و شبهات خویش را مطرح می‌کردند و عالمان دین به بحث و نظر می‌پرداختند.

مساجد در جامعه اسلامی‌ در تمام ساعات شبانه‌روز باز بوده و مأمن رهگذران و مسافران بوده است. ابن‌بطوطه در یکی از خاطرات خود می‌گوید وقتی مسافر و غریبی به مسجد وارد می‌شود، همسایگان مسجد طبق‌طبق غذا و میوه برای وی می‌آورند.

اما در سده‌های اخیر و بویژه در ۵۰ سال اخیر نقش مساجد کمرنگ شده است. نه‌تنها مساجد از آن فضای آزادی که در تمدن اسلامی ‌بوده دور شده، بلکه حتی مباحث دینی عمیق همه در آن صورت نمی‌گیرد.

مساجد در تهران در اکثر ساعات بسته است، در بسیاری از مساجد نماز صبح اقامه نمی‌شود و از کل شبانه‌روز، حداکثر دو تا سه ساعت مسجد باز است، اما در این میان بعضی مساجد از این قاعده مستثنی هستند.

مساجدی از جمله مسجد جوادالائمه(ع) که در جنوب تهران در منطقه سی‌متری جی واقع است، دارای تجربه‌ای ماندگار است و حیف است این تجربه در همین مسجد بماند و گسترش نیابد.

مسجد جوادالائمه(ع)، بدون اغراق مربی صدها سینماگر، داستان‌نویس، مدیر، عالم حوزوی و دانشگاهی است. تربیت اهالی فرهنگ و هنر و پرداختن به هنر در این مسجد بسیار پررنگ است.

آنچه همیشه برای بنده که با یک فاصله نه‌چندان دور به کارهای فرهنگی‌ـ‌هنری مسجد می‌نگریستم جذاب بود، حوصله و بردباری امیرحسین فردی بود. او سال‌ها دلسوزانه و در فضایی کاملا غریبانه، با بچه‌هایی که در سن و سال دبستان و راهنمایی بودند و برخی کمی ‌بزرگ‌تر در دوره دبیرستان در پشت‌بام مسجد جوادالائمه(ع) در یک اتاق کوچک، اما سرشار از مهر و محبت، داستان می‌خواند و به داستان‌های کودکانه بچه‌ها گوش می‌کرد، بدون آن‌که بخواهد این داستان‌ها را خود نقد کند؛ چیزی که در کشور ما کمیاب است.

بسیاری از مشکلات جامعه ایرانی ریشه فرهنگی دارد. ممکن است در این کشور سطح تحصیلات و دانش بالا رفته باشد، اما روش گفت‌وگو و شنیدن سخن مخالف هنوز فرا گرفته نشده است.

حالا که مرور می‌کنم و دوستان عزیزی همچون شهید غنی‌پور و دوستان باوفایش همچون ناصری، نادری، فرخی، امینی، دهقان و بسیاری که من کمتر افتخار دوستی نزدیک با آنان را داشته‌ام را از خاطرم می‌گذرانم، می‌بینم همه این دوستان در یک خاصیت مشترکند و آن اعتدال در رفتار و اندیشه است.

همگی آدم‌های سالم، معتدل، مهذب و بااخلاقند. با آن‌که در طول ۳۰ سال که از انقلاب می‌گذرد خیلی‌ها دستخوش انحطاط اخلاقی شدند.

خیلی‌ها از افراط به تفریط گرایش یافتند، اما این بچه‌ها که در حال حاضر مردان بزرگ روزگار خویش هستند، به دور از تحجر، آدم‌های معتدل و سالمی ‌هستند و هر کدام در جایی که قرار دارد منشأ خدمات مهمی ‌است.

این مساله را دست‌کم نگیریم. جمعی که روزی بچه‌هایی کم‌سن و سال بودند، اکنون جریان ادبی مهمی ‌به نام کتاب حبیب و جایزه شهید غنی‌پور را به مناسبت شهادت حبیب غنی‌پور راه‌اندازی کرده‌اند. این جریان که ابتدا در حد نهالی لرزان بود به دلیل خلوص و وفاداری تبدیل به درخت باروری شده است.

دوستان حبیب غنی‌پور به راستی حق رفاقت را درباره او بجا آوردند. آنچه کنگره حبیب را سر پا نگه داشته و هر سال بهتر از سال قبل و پخته‌تر از سال پیش مراسم را به انجام می‌رساند در حقیقت «مایه رفاقت» است که طی نزدیک به ۴۰ سال در میان این افراد حفظ شده است.

مسجد جوادالائمه(ع) تجربه‌ای موفق پیش روی ماست و چنانچه مسوولان مربوطه بخواهند این تجربه را تعمیم دهند و صدها کنگره حبیب برگزار کنند امکان آن وجود دارد، البته شرط لازم آن خواستن مدیران کشور و دغدغه داشتن نسبت به ادبیات و هنر و جذاب‌کردن مساجد است والا مساجد هر روز نسبت به روز قبل باید ردیف‌های صندلی‌ها را زیاد کند و آنقدر صندلی چیده شود که جایی برای جوانان باقی نماند.

علی تاجدینی

نویسنده و پژوهشگر