جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

جدال خلق و تحقیق در صادق هدایت


جدال خلق و تحقیق در صادق هدایت

گفت وگو با هوشنگ اتحاد درباره كتاب «صادق هدایت» از مجموعه پژوهشگران معاصر ایران

•آقای اتحاد، تا به امروز هشت جلد از مجموعه پژوهشگران معاصر ایران منتشر شده است. بفرمایید كه در نهایت این مجموعه به چند جلد خواهد رسید؟ همچنین بفرمایید كه در این انتخاب، چه معیارهایی مورد نظر شما بوده است؟ و ترتیب شخصیت ها برچه مبنایی قرار دارد؟ و برای نوشتن زندگینامه آنها به چه صورتی عمل كرده اید؟

مجموعه «پژوهشگران معاصر ایران» به دوازده جلد خواهد رسید. برای این كار پژوهشگرانی را در نظر گرفتم كه متون قدیمی ما را اعم از نثر و نظم تصحیح و بر آنها تحشیه نوشته اند. مبنا را از تولد علامه محمد قزوینی بنیانگذار تحقیقات علمی در ایران قرار دادم كه متولد ۱۲۵۶ شمسی است. و آخرین شخصیت، دكتر احمد تفضلی كه متولد ۱۳۱۶ است. ناگفته نماند كه در بررسی هر شخصیت اصلی، چهار بخش را در نظر گرفته ایم:

۱- زندگینامه شخصیت اصلی.

۲- نمونه یا نمونه هایی از نثر شخصیت اصلی براساس چندگانگی شیوه نثر آنها.

۳- فهرست آثار شخصیت اصلی.

۴- یادداشت ها، كه شامل اسم های خاصی است كه در متن شرح زندگی شخصیت اصلی آمده است. به طور مثال در شرح زندگی علی اصغر حكمت به عنوان شخصیت اصلی، آمده است كه او برای نخستین بار سفر به شهرستان ها را برای بازرسی وضع آموزش و پرورش باب كرد و در اولین سفری كه به این منظور به خراسان رفت، چهار نفر با او همراه بودند: روح الله خالقی (موسیقیدان)، آندره گدار (خاورشناس فرانسوی)، اسماعیل مرآت (از وزیران فرهنگ بعد از مرآت)، ابوالقاسم فیوضات (بنیانگذار نخستین كودكستان و مدرسه حرفه ای در ایران) كه در آن موقع در وزارت فرهنگ شاغل بودند. هر یك از این شخصیت ها شماره خورده و در بخش یادداشت ها به تفصیل به شرح احوال و آثار آنان پرداخته شده است. به طوری كه مجموعه یادداشت های این دوازده جلد، آگاهی های گسترده ای را در اختیار خوانندگان قرار می دهد.

كلیه منابعی كه برای نوشتن هر جلد از این دوازده دوره مورد استفاده قرار گرفته است، به صورت فهرست الفبایی تدوین شده و با عنوان كتابنامه در آخر كتاب آمده است. ضمناً با آنكه شخصیت های بسیاری در این كتاب سخن گفته اند، كوشش كرده ام كتاب یكدست و روان باشد.

•اگر اجازه بدهید محور گفت وگو را به جلد ششم كه اختصاص به هدایت دارد، قرار دهیم. آقای اتحاد، آوردن نام صادق هدایت به عنوان یكی از پژوهشگران معاصر جالب است. چرا كه هدایت را بیشتر به عنوان داستان نویس می شناسند تا یك محقق. هر چند او با دو كتاب «فرهنگ عامیانه مردم ایران» و «نیرنگستان» اولین كار پژوهشی در حوزه مردم شناسی را در ایران انجام داده است.

ابتدا بگویم كه قبل از مجموعه «پژوهشگران معاصر ایران» تذكره هایی از شاعران، نویسندگان، موسیقیدانان، خوشنویسان و... به چاپ رسیده بود. ولی تذكره ای در احوال و آثار پژوهشگران وجود نداشت. بعضی از شخصیت ها فقط پژوهشگر بودند، نظیر علامه قزوینی و عبدالعظیم خان قریب. بعضی دیگر نظیر ملك الشعرای بهار، شخصیتی جامع الاطراف بودند كه در تذكره های شاعران معاصر به عنوان شاعر و در تذكره «چهره مطبوعات معاصر» به عنوان روزنامه نگار از او یاد شده است. ولی در عین حال می بایستی به عنوان پژوهشگری ارجمند نیز برای او حقی قائل بود و خدمات او را از این نظر مورد یادآوری قرار داد. به منظور رفع این كمبود، كتاب «پژوهشگران معاصر ایران» را تدارك دیدم و از سال ۱۳۶۰ به آن پرداختم. معیار انتخاب من، پژوهشگرانی بودند كه متون قدیمی را تصحیح كرده اند و بر آنها تحشیه نوشته اند. در خلال كار دریافتم هدایت نیز از معدود افرادی است كه جامع الاطراف است. او نه تنها نویسنده ای بزرگ و صاحب سبك، بلكه خیام شناس و بنیانگذار خیام شناسی در ایران است؛ و از معدود كسانی است كه توانسته به ژرفنای اندیشه خیام نزدیك شود. زنده یاد استاد دكتر زرین كوب هم بر این باور است كه: «صادق هدایت بینش عمیقی در نقد خیام (ترانه های خیام) نشان داده است و در این مورد نیز مثل داستان نویسی، صادق هدایت یك سرمشق بی بدیل و ملامت ناپذیر است.» صادق هدایت در سال ۱۳۰۳ در حالی كه بیش از بیست ودو سال نداشت، جزوه ای با عنوان «رباعیات خیام» به چاپ رساند و در مقدمه آن اشاره كرده است كه با روش اهل تحقیق غرب و با توجه به دستاوردهای فرهنگ دوران جدید، برای نخستین بار یكی از شاعران و متفكران ایرانی مورد ارزیابی قرار گرفته و از دید و جهان بینی وی به تفصیل گفت وگو می شود. او برای شناختن هرچه بیشتر خیام از هیچگونه كوششی فروگذاری نكرده و تا حد امكان با دستیابی به كهن ترین مجموعه های ترانه های منسوب به خیام، كتاب هایی كه درباره خیام چیزی در آن نوشته شده، ترجمه ها، جست وجوها و پژوهش هایی كه فرنگیان درباره او كرده اند، با باریك بینی ویژه خویش خوانده و حتی افسانه هایی را كه درباره او نگاشته اند و برخی از آنها بر سر زبان ها است، بررسی یا تحلیل كرده است.او در داوری، شتاب نورزیده و بر سر آن بسی اندیشیده است. نتیجه پژوهش های خود را در سال ۱۳۱۳ در كتاب «ترانه های خیام» منتشر كرد كه در واقع مفصل ترین و جدی ترین پژوهش او در ادبیات فارسی به شمار می رود. در این پژوهش نخست طی پنجاه صفحه، مقدمه ای انتقادی درباره زندگی و اندیشه های خیام نگاشته و با وسواس بیشتری رباعی هایی را كه به نظر او اصیل تر بوده اند انتخاب و در بخش هایی با عناوین مختلف قرار داده است. به این ترتیب او با نگارش دو مقاله درباره رباعیات خیام و ویس و رامین فخرالدین اسعدگرگانی، پایه «نقد تحلیلی» را گذاشت. هشت سال پس از انتشار «ترانه های خیام» در سال ۱۳۲۱ كتاب «رباعیات حكیم خیام نیشابوری» با مقدمه و حواشی محمدعلی فروغی و قاسم غنی به چاپ رسید. آنها كم ترین یادی از «ترانه های خیام» هدایت نكردند. در حالی كه بنا به گفته محمدپروین گنابادی، در نوشتن مقدمه كتاب خود از فكر هدایت استفاده كرده بودند. بعدها جلال الدین همایی، علی دشتی و اسماعیل یكانی هم رباعیات خیام را منتشر كردند. تنها دشتی در «دمی با خیام» خود چند جا از هدایت و «ترانه های خیام» او یاد كرده است. نتیجه آنكه به نظرم، پژوهش هدایت در نحوه انتخاب رباعی های خیام، به قول ابوالفضل بیهقی، از لونی دیگر بود. هدایت در زمینه فرهنگ عامیانه نیز كه به فولكلور معروف است، برای نخستین بار به پژوهش درباره ادبیات عامیانه، گردآوری ترانه ها، قصه ها و اعتقادات مردم به شیوه علمی پرداخت، كه بخش مهمی از آثار پژوهشی او را تشكیل می دهد. از این نظر او پیشگام است. با آنكه پیش از او آقا جمال خوانساری معتقدات عوامانه زنان زمان خود را در كتاب «كلثوم ننه» یا «عقاید نسا» گردآورده بود. به طوری كه «هانری ماسه» خاورشناس فرانسوی اظهار داشته او برای نخستین بار نظر هدایت را به پژوهش درباره فولكلور ایران جلب كرده و او را به این كار تشویق كرده بود. و او با آنكه هنوز دانش آموز بود، برای این منظور با هزاران زحمت همه جا می گشت. حتی قهوه خانه ها، كاروانسراها و دهات را كه افسانه ها، ترانه ها و مثل ها و... رایج مردم را از زبان خود آنان یادداشت كند.ناگفته نماند هنگامی كه علامه دهخدا كتاب «امثال و حكم» را می نوشت، هدایت مجموعه ای از حدود هزار امثال عامیانه را كه در یك دفتر دویست برگی تهیه كرده بود، بی مضایقه به او تقدیم كرد، و بعد ها دهخدا از میان شخصیت هایی كه در قید حیات بودند، تنها شرح زندگی او را به دست خود نوشت و در آن برای او سنگ تمام گذاشت و در چاپ اول «لغت نامه» منتشر كرد. زمینه دیگر پژوهش هدایت، زبان و ادبیات پهلوی بود. به این منظور او در سال ۱۳۱۵ به هندوستان سفر كرد و نزدیك به دو سال نزد بهرام گور انكلساریا، دانشمند نامی پارسی، پهلوی آموخت. پیشرفت او در این رشته به حدی بود كه موجب اعجاب معلمش شد. او پس از بازگشت به ایران آثاری از متون پهلوی به فارسی ترجمه كرد و چند مقاله نیز كه در آنها ملاحظات خود را درباره هنر و ادبیات دوره ساسانی بیان كرده، به جای گذاشته است. چندی بعد استاد پورداوود از هدایت به عنوان یكی از پهلوی دان های خیلی خوب یاد كرده و اشاره می كند كه بهرام گور نماینده برازنده ای به مرز و بوم باستانی خود فرستاد.این ویژگی ها بود كه موجب گردید، همان طور كه فرمودید، جلد ششم «پژوهشگران معاصر ایران» را به صادق هدایت اختصاص دهم و در كنار دیگر كارهای ارجمند او به طور گسترده از آنها یاد كنم. در واقع می خواستم با نگارش این جلد بگویم كه صادق هدایت نه تنها حیثیت ایران در ادبیات معاصر است، بلكه پژوهشگری ارجمند به شمار می رود.

•آقای اتحاد، علت توجه بیش از اندازه هدایت به فرهنگ عامیانه و فولكلور ایران، كه در سرتاسر نوول ها و آثارش به چشم می خورد چیست؟ و چگونه است كه در زمان حیات او، علما و نویسندگان آن دوران (البته استثناهایی چون جیمز موریه و جمالزاده وجود داشتند) كمتر به زبان و افسانه ها و مثل های ایرانی پرداخته اند؟

علت توجه بیش از حد هدایت به فرهنگ عامه و اینكه بخش عمده ای از آثار پژوهشی خود را به آن اختصاص داده است، این است كه او «هنر و ادبیات توده» را شالوده بهترین آثار معنوی و هنری بشر می دانست و معتقد بود كه هنر و ادبیات توده، مصالح اولیه بهترین شاهكار های بشر به شمار می آید. به خصوص ادبیات، هنرهای زیبا، فلسفه و ادیان مستقیماً از این سرچشمه سیراب شده اند و هنوز هم می شوند. این سرچشمه افكار توده كه نسل های پیاپی، همه اندیشه های گرانبها و عواطف و نتایج فكر، ذوق و آزمایش خود را در آن ریخته اند، گنجینه زوال ناپذیری است كه شالوده آثار معنوی و كاخ باشكوه زیبایی های بشریت به شمار می آید. هدایت به خصوص برای سه مورد از فرهنگ عامه، یعنی اشعار و ترانه ها، قصه ها و افسانه ها و پندار و خرافات اهمیت بیشتری قائل شده بود. در نتیجه به آنها توجه بیشتری نشان داده و از اینكه در جریان تجدد، جنبه های مهم فرهنگ عوام به تدریج فراموش و بالاخره نابود شوند، تاسف می خورد. معتقد بود «ایران روبه تجدد می رود. این تجدد در همه طبقات مردم به خوبی مشاهده می شود. رفته رفته افكار عوض شده و روش دیرین تغییر می كند و آنچه قدیمی است منسوخ و متروك می گردد. تنها چیزی كه در این تغییرات مایه تاسف است، فراموش شدن و از بین رفتن دسته ای از افسانه ها، قصه ها، پندار ها و ترانه های ملی است كه از پیشینیان به یادگار مانده و تنها در سینه ها محفوظ است، زیرا تاكنون این گونه تراوش های ملی را كوچك شمرده و علاوه بر اینكه در گردآوری آن نكوشیده اند، بلكه آنها را زیادی دانسته و فراموش شدنش را مایل بوده اند.» هدایت معتقد بود ترانه های عامیانه اساس غزل سرایی انسان به شمار می رود و از نظر هنری جایگاه والایی دارد. باید آنها را از هر جایی كه پنهان است، مثلاً محفوظات مردم و عوام و روستایی ها بیرون آورد و ثبت كرد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.